یادداشت/ حسین قدیانی
حج با کدام تدبیر؟ -۲
باورم هست ذیل سکوت معنیدار و گوشخراش حضرات دولتی، ظلم مضاعفی دارد بر گرده «بعثه» و«سازمان حج و زیارت» تحمیل میشود. آقایانی فشار آوردهاند اما حالا سکوت اختیار کردهاند و دیگرانی جلو افتادهاند!
به گزارش شیرازه، «حسین قدیانی» در روزنامه «وطنامروز» و در قسمت دوم یادداشت خود با عنوان «حج با کدام تدبیر؟» نوشت:
خداوند منان بیفزاید بر درجات امام راحل که امثال مرا، هم در برابر آنچه مینویسند مسؤول میدانست و هم البته در برابر آنچه نمینویسند! و با آنکه نوشتن متن دیروز، برایم واقعا سخت بود و به قولی دردسرساز لیکن در مواجهه الهی، هرگز جوابی در ازای ننوشتنش نداشتم! لذا «حج با کدام تدبیر؟» را نوشتم تا فردا و فرداها، اگر پرسشی گریبان این قلم و البته این روزنامه را گرفت، هنگام پاسخ، سری بالا داشته باشیم! که ما نوشتیم! که ما گفتیم! که ما بررسی «حکم تدبیر» را از حضرات خواستیم! که ما سوالات لازمالطرح را به امید شنیدن جوابی مطرح کردیم! همین جا بگویم که ما هرگز غافل از زحمات دستاندرکاران امر حج نبوده و نیستیم! بلاشک رتق و فتق امور حج و سازماندهی این همه زائر، در وهله اول، تشکر ما را از عزیزان مخلص سازمان حج و زیارت و بعثه و دیگر نهادهای مربوط میطلبد که همین جا دست همت همهشان را به گرمی میفشاریم! و دعا میکنیم از صدر تا ذیل، بابت خدمتی که در راه فریضه حج ارائه میدهند، اجر وافر ببینند! و اما مخاطبی که متن راقم این سطور در شماره دیروز «وطن امروز» را نخوانده، دعوت میکنم به خواندن آن و مخاطبان همیشه همراه را دعوت میکنم به بازخوانی آن! حرف حساب آن یادداشت چه بود؟! الحمدلله مطلب هست و الحمدلله واضح هم نوشته شده است! در آن متن، اگر چه مصلحت را بهزعم خودم و البته ناظر بر شرایط واقعا بحرانی با همسایه شرور جنوبی، در این تشخیص دادم که اعزامی صورت نگیرد، لیکن کلیت متن و حجم بیشتر مطلب، استمداد از حضرات مسؤول بود جهت رسیدن به «حکم تدبیر» و نه لزوما تعطیل یا تعلیق حج! و هرگز اینگونه نبود که از موظفان بخواهم دقیقا مثل من فکر کنند، لذا کاملا حسابشده از آقایان خواستم «حکم تدبیر» را بجویند، نه اینکه لزوما حج را موقتا متوقف کنند! القصه! روابط ما با سعودی، ناشی از توهمات پایانناپذیر سران همسایه جنوبی، به حدی از بحران و وخامت رسیده که مخاطب، چرایی انتشار آن یادداشت را بخوبی دریابد! طرف حساب آن یادداشت هم البته «دولت» بود بیشتر! حال برای فهم بیشتر متن دیروز، مثالی میزنم! فرض کنید حین جنگ ما با صدام، امکانی فراهم میشد برای زیارت عتبات! آیا آن روز، تصمیم و تدبیر و مصلحت و چارهجویی، تنها با عزیزان خدوم سازمان حج و زیارت میبود؟! قطعا نه! پس آن روز، حتما نهادها و سازمانهای دیگری به ماجرا ورود میکردند؛ وزارت امور خارجه! وزارت اطلاعات! شورایعالی امنیت ملی! و رئیس آن که رئیسجمهور باشد! یا فرض کنید همین الان، بخواهد امکانی برای فرستادن زائر به «زینبیه دمشق» فراهم شود! آیا سنجیدن جوانب امور این مساله، با سازمان حج و زیارت است؟! طبعا نه! چرا؟! چون یک وقت شرایط عادی است و یک وقت نه! و وقتی که شرایط عادی نیست، زیبنده نیست نهادهای موظف و عمدتا دولتی، شانه از بار مسؤولیت خالی کنند و همه بارها را و همه فشارها را متوجه سازمان حج و زیارت کنند! و انتقاد من از سکوت مقامات دولتی در متن دیروز، از همین منظر بود! آیا واضحتر از این هم مسالهای هست که رابطه سعودی با ما، از فرط وخامت، به هیچوجه حالت عادی ندارد؟! میخواهم بدانم ناظر بر اوضاعی که وخامتش و بحرانی بودنش بر صغیر و کبیر روشن است، آیا توقع 2 کلام موضعگیری شفاف، از رئیس شورایعالی امنیت ملی، دبیر این شورا، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و الباقی حضرات محترم، تمنایی اضافه بر سازمان است؟! اگر از «حکم تدبیر»تان، در جلسات خصوصی رونمایی کردهاید، چرا آن را علنی نمیکنید؟! و اگر نه، جای این پرسش اساسی است که «رئیس شورایعالی امنیت ملی» یعنی شخص آقای «حسن روحانی» دیگر کجا میخواهد در راستای این ریاست، موضع محکم و شفاف بگیرد مهمتر از اینجا، که همه مباحث در جهت حفظ کرامت، عزت و صدالبته جان شهروند ایرانی است؟! اصلا و اساسا نهادی چون «شورایعالی امنیت ملی» پایهگذاری شده برای همین امور! و درباره این امور، البته که وزارتخانههایی چون «اطلاعات» و «امور خارجه» مکلف به تکالیف بسیارند! باورم هست ذیل سکوت معنیدار و گوشخراش حضرات دولتی، ظلم مضاعفی دارد بر گرده «بعثه» و«سازمان حج و زیارت» تحمیل میشود.
آقایانی فشار آوردهاند اما حالا سکوت اختیار کردهاند و دیگرانی جلو افتادهاند! اگر این تصمیم ناشی از یک سلسله فشارها، مصالح دیپلماتیک یا مسائل دیگر بوده، چرا بعثه و سازمان حج خود را جلو بیندازند؟ کسانی که خود مصلحت دیدهاند و موثر بودهاند بیایند دفاع کنند. لذا دعوت میکنم آقایان مسؤول را به اهتمام بیشتر در جهت صیانت از حقوق شهروند ایرانی! سعودی اگر با ما و با خودش شرایط عادی داشت، حتم کنید اصلا متن دیروز نوشته نمیشد که حالا این پانوشت را بخواهد اما واضح است که شرایط، آنقدر حساس و پر از مخاطره هست که ورود شورایعالی امنیت ملی را به ماجرا قطعی کند! دقت شود! من در این نوشته، نیز در متن دیروز، نه از آقایان خواستهام متقاضیان نوبترسیده را اعزام کنند و نه خواستهام اعزام نکنند، بلکه سخن واضحم این است؛ منبعث از شرایط خاصی که در آن قرار داریم، بفرمایند «تدبیر» خود را توضیح دهند! و دیگر اینگونه نباشد که آنجا که دقیقا محل موضعگیری شورایعالی امنیت ملی است، سخن را رئیس حج و زیارت بگوید! در نهایت، هم مرتبط با این متن و هم البته غیرمرتبط با این متن، اشاره کنم به نکتهای که گمانم بسیار مهم است! رهبر انقلاب در مواجهه با دولتها، قریب 30 سال است دیدهایم که حتیالمقدور مشیشان پیش رفتن امور طبق قوانین جاری کشور بوده و عدم ورود! اگر ما «قوه مقننه» داریم و اگر ما «قانون»، دأب حضرت آقا انجام امور از طریق همین مجاری قانونی است و دوباره مینویسم عدم ورود! با این همه، آنجا که خدمتی باشد، حتما ایشان حمایت میکنند؛ آنجا که «حمایت با هدایت» لازم باشد، حتما همین کار را میکنند؛ آنجا که ورود را لازم نبینند، قطعا ورود نمیکنند و آنجا هم که خطری احساس کنند، حتما به میدان میآیند و حتما تذکر میدهند! مساله اینجاست که ما کجا میتوانیم مدعی شویم فلان کار یا بهمان تصمیم، مورد تایید رهبر انقلاب بوده؟! فرض کنید درباره موضوعی، حضرت آقا ضمن احساس خطر، خطوط قرمزی ترسیم کردهاند و آن خطوط قرمز هم کاملا رعایت شده! من حتی باورم هست این را هم نمیتوان کاری مورد رضایت ایشان دانست، چرا که ورود رهبر انقلاب برای دفع یک خطری بوده و حالا با دفع آن خطر، اتفاقی که افتاده، همین «دفع خطر» است و دفع خطر، لزوما به معنای مهر تایید حضرت آقا پای فلان کار نیست! که ما چه میدانیم ایدهآل ایشان برای آن کار، دقیقا چه بوده و چیست! وای به حال آن کارهایی که یک تذکر را گوش دادهاند و تذکر دیگر را بنا به هر دلیل، نه! اینجا که اصلا نمیتوان از رضایت رهبری نظام خرج کرد! لذا هم دولت و هم سازمانهای دولتی و هم نهادهای حکومتی و هم من نویسنده و هم توی خواننده باید بسی مراقب سخن خود باشیم! و کلمات را مثل خود حضرت آقا، دقیق به کار ببریم! بسمالله الرحمن الرحیم! عدم ورود رهبر انقلاب به یک موضوع، لزوما به معنای همراهی ایشان با آن موضوع نیست! ورود حضرت آقا به یک موضوع، حتی با فرض عمل به نواهی ایشان هم، باز به منزله رضایت ایشان از آن کار نیست!
اینجا درست که یک خطوط قرمزی رعایت شده، لیکن از یاد نبریم که ایدهآل حضرت آقا، رعایت حداقلها نیست! شگفتا! این روزها مکرر مشاهده میکنیم که در کاری، بیآنکه خطوط قرمزها، بالمره مراعات شده باشد، بیخود و بیجهت هزینه میشود از آن عزیز نازنین که متعلق به همه ملت است! و اگر چه سلطان این کار ناشایست، دولت است اما معالاسف، هستند سازمانها و نهادهای دیگری که...
سربسته بگویم؛ سخن را دقیق نمیگویند! آری! شکر نعمت رهبری نظام، یکی هم به این است که این همه این وجود سراسر برکت را که حتی دشمن هم معترف به رهبری حکیمانه او است، هزینه کارهایی نکنیم که اگر یک جایش درست است، یک جای دیگرش حتما لنگ میزند! در پایان یادی کنیم از شهدایی که در نهایت مظلومیت، در وادی منا سوختند! منا اما از کعبه مقدستر نیست و کعبه هم از مؤمن، حرمت بیشتری ندارد! پس نگه دارید حرمت و احترام شهروندان خود را! و «حکم تدبیر»تان را درباره حج امسال برای ایشان توضیح دهید!
خداوند منان بیفزاید بر درجات امام راحل که امثال مرا، هم در برابر آنچه مینویسند مسؤول میدانست و هم البته در برابر آنچه نمینویسند! و با آنکه نوشتن متن دیروز، برایم واقعا سخت بود و به قولی دردسرساز لیکن در مواجهه الهی، هرگز جوابی در ازای ننوشتنش نداشتم! لذا «حج با کدام تدبیر؟» را نوشتم تا فردا و فرداها، اگر پرسشی گریبان این قلم و البته این روزنامه را گرفت، هنگام پاسخ، سری بالا داشته باشیم! که ما نوشتیم! که ما گفتیم! که ما بررسی «حکم تدبیر» را از حضرات خواستیم! که ما سوالات لازمالطرح را به امید شنیدن جوابی مطرح کردیم! همین جا بگویم که ما هرگز غافل از زحمات دستاندرکاران امر حج نبوده و نیستیم! بلاشک رتق و فتق امور حج و سازماندهی این همه زائر، در وهله اول، تشکر ما را از عزیزان مخلص سازمان حج و زیارت و بعثه و دیگر نهادهای مربوط میطلبد که همین جا دست همت همهشان را به گرمی میفشاریم! و دعا میکنیم از صدر تا ذیل، بابت خدمتی که در راه فریضه حج ارائه میدهند، اجر وافر ببینند! و اما مخاطبی که متن راقم این سطور در شماره دیروز «وطن امروز» را نخوانده، دعوت میکنم به خواندن آن و مخاطبان همیشه همراه را دعوت میکنم به بازخوانی آن! حرف حساب آن یادداشت چه بود؟! الحمدلله مطلب هست و الحمدلله واضح هم نوشته شده است! در آن متن، اگر چه مصلحت را بهزعم خودم و البته ناظر بر شرایط واقعا بحرانی با همسایه شرور جنوبی، در این تشخیص دادم که اعزامی صورت نگیرد، لیکن کلیت متن و حجم بیشتر مطلب، استمداد از حضرات مسؤول بود جهت رسیدن به «حکم تدبیر» و نه لزوما تعطیل یا تعلیق حج! و هرگز اینگونه نبود که از موظفان بخواهم دقیقا مثل من فکر کنند، لذا کاملا حسابشده از آقایان خواستم «حکم تدبیر» را بجویند، نه اینکه لزوما حج را موقتا متوقف کنند! القصه! روابط ما با سعودی، ناشی از توهمات پایانناپذیر سران همسایه جنوبی، به حدی از بحران و وخامت رسیده که مخاطب، چرایی انتشار آن یادداشت را بخوبی دریابد! طرف حساب آن یادداشت هم البته «دولت» بود بیشتر! حال برای فهم بیشتر متن دیروز، مثالی میزنم! فرض کنید حین جنگ ما با صدام، امکانی فراهم میشد برای زیارت عتبات! آیا آن روز، تصمیم و تدبیر و مصلحت و چارهجویی، تنها با عزیزان خدوم سازمان حج و زیارت میبود؟! قطعا نه! پس آن روز، حتما نهادها و سازمانهای دیگری به ماجرا ورود میکردند؛ وزارت امور خارجه! وزارت اطلاعات! شورایعالی امنیت ملی! و رئیس آن که رئیسجمهور باشد! یا فرض کنید همین الان، بخواهد امکانی برای فرستادن زائر به «زینبیه دمشق» فراهم شود! آیا سنجیدن جوانب امور این مساله، با سازمان حج و زیارت است؟! طبعا نه! چرا؟! چون یک وقت شرایط عادی است و یک وقت نه! و وقتی که شرایط عادی نیست، زیبنده نیست نهادهای موظف و عمدتا دولتی، شانه از بار مسؤولیت خالی کنند و همه بارها را و همه فشارها را متوجه سازمان حج و زیارت کنند! و انتقاد من از سکوت مقامات دولتی در متن دیروز، از همین منظر بود! آیا واضحتر از این هم مسالهای هست که رابطه سعودی با ما، از فرط وخامت، به هیچوجه حالت عادی ندارد؟! میخواهم بدانم ناظر بر اوضاعی که وخامتش و بحرانی بودنش بر صغیر و کبیر روشن است، آیا توقع 2 کلام موضعگیری شفاف، از رئیس شورایعالی امنیت ملی، دبیر این شورا، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و الباقی حضرات محترم، تمنایی اضافه بر سازمان است؟! اگر از «حکم تدبیر»تان، در جلسات خصوصی رونمایی کردهاید، چرا آن را علنی نمیکنید؟! و اگر نه، جای این پرسش اساسی است که «رئیس شورایعالی امنیت ملی» یعنی شخص آقای «حسن روحانی» دیگر کجا میخواهد در راستای این ریاست، موضع محکم و شفاف بگیرد مهمتر از اینجا، که همه مباحث در جهت حفظ کرامت، عزت و صدالبته جان شهروند ایرانی است؟! اصلا و اساسا نهادی چون «شورایعالی امنیت ملی» پایهگذاری شده برای همین امور! و درباره این امور، البته که وزارتخانههایی چون «اطلاعات» و «امور خارجه» مکلف به تکالیف بسیارند! باورم هست ذیل سکوت معنیدار و گوشخراش حضرات دولتی، ظلم مضاعفی دارد بر گرده «بعثه» و«سازمان حج و زیارت» تحمیل میشود.
آقایانی فشار آوردهاند اما حالا سکوت اختیار کردهاند و دیگرانی جلو افتادهاند! اگر این تصمیم ناشی از یک سلسله فشارها، مصالح دیپلماتیک یا مسائل دیگر بوده، چرا بعثه و سازمان حج خود را جلو بیندازند؟ کسانی که خود مصلحت دیدهاند و موثر بودهاند بیایند دفاع کنند. لذا دعوت میکنم آقایان مسؤول را به اهتمام بیشتر در جهت صیانت از حقوق شهروند ایرانی! سعودی اگر با ما و با خودش شرایط عادی داشت، حتم کنید اصلا متن دیروز نوشته نمیشد که حالا این پانوشت را بخواهد اما واضح است که شرایط، آنقدر حساس و پر از مخاطره هست که ورود شورایعالی امنیت ملی را به ماجرا قطعی کند! دقت شود! من در این نوشته، نیز در متن دیروز، نه از آقایان خواستهام متقاضیان نوبترسیده را اعزام کنند و نه خواستهام اعزام نکنند، بلکه سخن واضحم این است؛ منبعث از شرایط خاصی که در آن قرار داریم، بفرمایند «تدبیر» خود را توضیح دهند! و دیگر اینگونه نباشد که آنجا که دقیقا محل موضعگیری شورایعالی امنیت ملی است، سخن را رئیس حج و زیارت بگوید! در نهایت، هم مرتبط با این متن و هم البته غیرمرتبط با این متن، اشاره کنم به نکتهای که گمانم بسیار مهم است! رهبر انقلاب در مواجهه با دولتها، قریب 30 سال است دیدهایم که حتیالمقدور مشیشان پیش رفتن امور طبق قوانین جاری کشور بوده و عدم ورود! اگر ما «قوه مقننه» داریم و اگر ما «قانون»، دأب حضرت آقا انجام امور از طریق همین مجاری قانونی است و دوباره مینویسم عدم ورود! با این همه، آنجا که خدمتی باشد، حتما ایشان حمایت میکنند؛ آنجا که «حمایت با هدایت» لازم باشد، حتما همین کار را میکنند؛ آنجا که ورود را لازم نبینند، قطعا ورود نمیکنند و آنجا هم که خطری احساس کنند، حتما به میدان میآیند و حتما تذکر میدهند! مساله اینجاست که ما کجا میتوانیم مدعی شویم فلان کار یا بهمان تصمیم، مورد تایید رهبر انقلاب بوده؟! فرض کنید درباره موضوعی، حضرت آقا ضمن احساس خطر، خطوط قرمزی ترسیم کردهاند و آن خطوط قرمز هم کاملا رعایت شده! من حتی باورم هست این را هم نمیتوان کاری مورد رضایت ایشان دانست، چرا که ورود رهبر انقلاب برای دفع یک خطری بوده و حالا با دفع آن خطر، اتفاقی که افتاده، همین «دفع خطر» است و دفع خطر، لزوما به معنای مهر تایید حضرت آقا پای فلان کار نیست! که ما چه میدانیم ایدهآل ایشان برای آن کار، دقیقا چه بوده و چیست! وای به حال آن کارهایی که یک تذکر را گوش دادهاند و تذکر دیگر را بنا به هر دلیل، نه! اینجا که اصلا نمیتوان از رضایت رهبری نظام خرج کرد! لذا هم دولت و هم سازمانهای دولتی و هم نهادهای حکومتی و هم من نویسنده و هم توی خواننده باید بسی مراقب سخن خود باشیم! و کلمات را مثل خود حضرت آقا، دقیق به کار ببریم! بسمالله الرحمن الرحیم! عدم ورود رهبر انقلاب به یک موضوع، لزوما به معنای همراهی ایشان با آن موضوع نیست! ورود حضرت آقا به یک موضوع، حتی با فرض عمل به نواهی ایشان هم، باز به منزله رضایت ایشان از آن کار نیست!
اینجا درست که یک خطوط قرمزی رعایت شده، لیکن از یاد نبریم که ایدهآل حضرت آقا، رعایت حداقلها نیست! شگفتا! این روزها مکرر مشاهده میکنیم که در کاری، بیآنکه خطوط قرمزها، بالمره مراعات شده باشد، بیخود و بیجهت هزینه میشود از آن عزیز نازنین که متعلق به همه ملت است! و اگر چه سلطان این کار ناشایست، دولت است اما معالاسف، هستند سازمانها و نهادهای دیگری که...
سربسته بگویم؛ سخن را دقیق نمیگویند! آری! شکر نعمت رهبری نظام، یکی هم به این است که این همه این وجود سراسر برکت را که حتی دشمن هم معترف به رهبری حکیمانه او است، هزینه کارهایی نکنیم که اگر یک جایش درست است، یک جای دیگرش حتما لنگ میزند! در پایان یادی کنیم از شهدایی که در نهایت مظلومیت، در وادی منا سوختند! منا اما از کعبه مقدستر نیست و کعبه هم از مؤمن، حرمت بیشتری ندارد! پس نگه دارید حرمت و احترام شهروندان خود را! و «حکم تدبیر»تان را درباره حج امسال برای ایشان توضیح دهید!
نظرات بینندگان