گرگهایِ تنها تروریست نیستند!
به گزارش شیرازه، روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم سید رحیم نعمتی نوشت:
استفان پادوک 64 ساله شامگاه یکشنبه مرگبارترین
تیراندازی را در تاریخ معاصر امریکا رقم زد. او که در اتاقی از طبقه
سیودوم هتل ماندالایبی موضع گرفته بود، دست کم 16 قبضه اسلحه به همراه
چندین هزار فشنگ به این اتاق برده بود تا بتواند به مدت 72 دقیقه به روی
مردمی بیرون از هتل و در آن سوی خیابان آتش بگشاید که برای اجرای کنسرت
موسیقی جمع شده بودند. او کار خود را دقایقی بعد از ساعت 10 شب شروع کرد و
با تیراندازیهای مداوم 59 نفر را کشت و 527 نفر را هم زخمی کرد که با توجه
به وخامت وضع برخی از زخمیها، امکان دارد آمار کشتهها بیشتر از این هم
بشود. هرچند که تیراندازی و کشتار در کشور امریکا چیزی غیرمنتظره نیست و
هر از چند وقت یکبار خبری در این مورد منتشر میشود اما این اتفاق در نوع
خود بیسابقه بوده که یک نفر به تنهایی بتواند این حجم از مهمات جمع کرده و
با خیالی آسوده چنان آتشی را بر سر مردم بریزد که این حد از تلفات داشته
باشد. به همین جهت است که واکنشها از سوی سیاستمداران تا تحلیلگران
رسانهها و فعالان مدنی خیلی سریع و تنها دقایقی بعد از انتشار خبر شروع شد
و البته همان بحثهایی به راه افتاد که همیشه بعد این دست اتفاقات بر سر
زبانها میافتد.
این بحثها مربوط به قوانین کنترل حمل سلاح میشود که طیف قابلتوجهی در
امریکا موافق وضع قوانین سختگیرانهای در این زمینه هستند و باراک اوباما،
رئیسجمهور سابق امریکا، هم یکی از آنها است. اوباما به دلیل همین دیدگاه
در واکنش خود از تکرار «تراژدی بدون توجیه» میگوید در حالی که میتوان
«راههایی برای کاهش خشونت تسلیحاتی» یافت. روزنامه واشنگتنپست هم این
دیدگاه را در سرمقاله روز دوشنبه خود مطرح کرده و از فقدان اراده مسئولان و
رهبران امریکا برای کنترل سلاح انتقاد میکند. حالا این بحث با ریاست
جمهوری دونالد ترامپ شکل جدیدی گرفته و بیشتر مبدل به سلاحی در دست مخالفین
او و به خصوص دموکراتها شده، چراکه ترامپ از مدافعان جدی وضع چنین
قوانینی است.
جدای از شدت گرفتن این بحث که البته بعد از وقوع چنین حوادثی طبیعی هم هست و
موضع و منافع هر طرف مجادله، یک نکته قابلتوجه است و آن تأثیر این دست
بحثها بر افکار عمومی امریکا است تا با ایجاد انحرافی در توجه به موضوع،
اصل مسئله برای افکار عمومی امریکا روشن نشود. رسانههای امریکایی این
انحراف را با به کار بردن یک اصطلاح انجام میدهند که عبارت از «گرگ تنها»
است. «گرگ تنها» پیش از این برای جیمز هملز به کار رفته بود که پنج سال قبل
تماشاچیان سینمایی در شهر آورورا از ایالت کلرادو را به گلوله بست و 12
نفر را کشت و 58 نفر را هم زخمی کرد. دوباره، دیلان روف یک گرگ تنها خوانده
شد وقتی که او سه سال بعد به کلیسای فرقه متدیست در شهر چارلستون از ایالت
کارولینای جنوبی رفت و با آتش گشودن به روی حاضرین 9 نفر و از جمله کشیش
محبوب کلیسا را کشت.
شون کینگ در مقاله تارنمای اینترسپت به این اصطلاح توجه کرده و مینویسد:
«برای رنگینپوستها و بهخصوص مسلمانها نوع برخورد اغلب متفاوت است.
برچسب تروریست بر مسلمانها وارد میشود حتی قبل از اینکه تمام دادهها جمع
شده باشند.» کینگ برای توضیح بیشتر مقایسهای انجام میدهد بین واکنش
ترامپ به این کشتار با واکنش او به حوادثی که گمان میرفت توسط مسلمانها
انجام شده باشد که برای مثال میتوان به انفجار بمب در متروی لندن اشاره
کرد. ترامپ در واکنش به این حادثه کوچکترین اشارهای به استفان پادوک
نمیکند اما در مورد آن حادثه از «تروریستها بازنده» میگوید و از فرمان
مهاجرتی خود برای ممانعت از ورود شهروندان شش کشور مسلمان به خاک امریکا
دفاع کرده باشد. این مقایسه به خوبی نشان میدهد که وقتی مهاجم یک سفیدپوست
امریکایی غیرمسلمان باشد، او فقط یک گرگ تنها است که به دلایل شخصی دست به
اسلحه برده و به سوی مردم تیراندازی کرده اما قضیه در مورد مهاجم
رنگینپوست و به خصوص مسلمان به طور کلی فرق میکند. این مهاجم یک تروریست
است که دیگر بحث در مورد قوانین کنترل سلاح کافی نیست بلکه باید به قوانین
ضدتروریستی رو آورد. رسانههای امریکایی به این ترتیب و با اصطلاح «گرگ
تنها» ماهیت اتفاق را تا آن حد تغییر میدهند که حتی توجهی به فرمان
مهاجرتی ترامپ نمیشود و کسی نمیپرسد چرا با وجود چنین فرمانی باز کشتار
تا این حد اتفاق میافتد؟ این نوع پرسیدنی در رسانههای امریکایی ممکن نیست
چراکه گرگ تنهای آنها وقتی شلیک میکند یک تروریست نیست تا مجالی برای نقد
آن فرمان پیش بیاید و یک سفیدپوست غیرمسلمان تنها خطاکاری است که عملی
شیطانی از او سر زده حتی اگر به جای اینکه 59 نفر را بکشد، 527 نفر را هم
بکشد اما او یک تروریست نیست!