گفتگوی شاعر شیرازی با رهبر انقلاب در مورد حجت‌الاسلام انجوی‌نژاد؛
رهبر معظم انقلاب: سلام من را به اهالی هیئت رهپویان وصال برسانید
عرفان پور شاعر جوان شیرازی در روایتی از دیدار خود با رهبر معظم انقلاب مطالبی را بیان کرده است که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
به گزارش شیرازه، مهمان یک هیئت مردمی در استان بوشهر بودم که مداح اهل بیت(ع) حاج سعید حدادیان، تماس گرفت و مطلع شدم که فردا آخرین شب مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی (ره)است و قرار است ایشان در محضر رهبر معظم انقلاب مرثیه خوانی کنند.حاج سعید پیشنهاد داد شعر ابتدای مجلس را من بگویم. توفیق یار شد و یک مثنوی گفتم و همچنین روزی ام شد در مراسم به همراه آقای حدادیان خدمت حضرت آقا برسم.
همان ابتدا که احتمال دیدار به وجود آمد فکرم مشغول این شد که چه مطلبی را خدمت ایشان عرض کنم یا چه سؤالی را مطرح کنم. البته دوستانم آقایان میثم مطیعی و محمدمهدی سیار و رضایزدانی شب گذشته توفیق مشابهی یافته بودند و رهبر معظم انقلاب مطالب محبت آمیز فراوانی فرموده بودند که به گوش بنده هم رسیده بود. از تایید دوباره مسیری که در شعر اجتماعی و بیان مطالبات مردم در شعر و مداحی پیش گرفته ایم، تا توصیه هایی درباره دوره های آموزشی شاعران جوان (آفتابگردانها) و همچنین اشاره ای به چند رباعی که اخیرا از من خوانده اند و در نظرشان مقبول افتاده بود.
بالاخره فرصت دیدار فراهم شد . ابتدا از الطاف همیشگی و حمایت های محبت آمیز ایشان تشکر کردم و خواستم دعا کنند لیاقت این عنایات را داشته باشیم. ایشان فرمودند امید من به شما جوان هاست. جوان های نسل شما امثال حجحی ها امید من هستند برای آینده.
به حضرت آقا عرض کردم امشب نیت کرده ام ذکر خیری داشته باشم محضر شما از کسی که مطلع از این دیدار و نیت من نیست. از کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز و حاج آقا سید محمد انجوی نژاد.
ادامه دادم که من، برادرم و هزاران جوان در شیراز و منطقه جنوب کشور پای منبر ایشان زنده شدیم و راه را پیدا کردیم هیئتی که علاوه بر جلسات چندهزار نفری هفتگی بزرگترین اعتکاف و سفر مشهد کشور را نیز بنیان نهاده است.
گفتم حضرت آقا راستی آن رباعی «از آخر مجلس شهدا را چیدند»را برای شهدای همین هیئت در بمب گذاری سال۸۷ گفتم .۱۴ شهید مظلومی که احیای دوباره این رباعی و جاری شدنش بر زبان شما بواسطه عنایت همین شهدای مظلوم بود. این راهم گفتم که آقای انجوی نژاد از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس اند و خاطرات گردان غواص یاسین را در کتاب «حماسه یاسین» نوشته اند و به چاپ سی و پنجم رسیده است. ایشان فرمودند که کتاب را نخوانده اند و من قول دادم این کتاب را به دستشان برسانم.
با شنیدن توضیحات من حضرت آقا فرمودند سلام من را به ایشان و اهالی این هیئت برسانید که چنین هنرمندانه به تربیت جوانان مشغول اند.
همان ابتدا که احتمال دیدار به وجود آمد فکرم مشغول این شد که چه مطلبی را خدمت ایشان عرض کنم یا چه سؤالی را مطرح کنم. البته دوستانم آقایان میثم مطیعی و محمدمهدی سیار و رضایزدانی شب گذشته توفیق مشابهی یافته بودند و رهبر معظم انقلاب مطالب محبت آمیز فراوانی فرموده بودند که به گوش بنده هم رسیده بود. از تایید دوباره مسیری که در شعر اجتماعی و بیان مطالبات مردم در شعر و مداحی پیش گرفته ایم، تا توصیه هایی درباره دوره های آموزشی شاعران جوان (آفتابگردانها) و همچنین اشاره ای به چند رباعی که اخیرا از من خوانده اند و در نظرشان مقبول افتاده بود.
بالاخره فرصت دیدار فراهم شد . ابتدا از الطاف همیشگی و حمایت های محبت آمیز ایشان تشکر کردم و خواستم دعا کنند لیاقت این عنایات را داشته باشیم. ایشان فرمودند امید من به شما جوان هاست. جوان های نسل شما امثال حجحی ها امید من هستند برای آینده.
به حضرت آقا عرض کردم امشب نیت کرده ام ذکر خیری داشته باشم محضر شما از کسی که مطلع از این دیدار و نیت من نیست. از کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز و حاج آقا سید محمد انجوی نژاد.
ادامه دادم که من، برادرم و هزاران جوان در شیراز و منطقه جنوب کشور پای منبر ایشان زنده شدیم و راه را پیدا کردیم هیئتی که علاوه بر جلسات چندهزار نفری هفتگی بزرگترین اعتکاف و سفر مشهد کشور را نیز بنیان نهاده است.
گفتم حضرت آقا راستی آن رباعی «از آخر مجلس شهدا را چیدند»را برای شهدای همین هیئت در بمب گذاری سال۸۷ گفتم .۱۴ شهید مظلومی که احیای دوباره این رباعی و جاری شدنش بر زبان شما بواسطه عنایت همین شهدای مظلوم بود. این راهم گفتم که آقای انجوی نژاد از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس اند و خاطرات گردان غواص یاسین را در کتاب «حماسه یاسین» نوشته اند و به چاپ سی و پنجم رسیده است. ایشان فرمودند که کتاب را نخوانده اند و من قول دادم این کتاب را به دستشان برسانم.
با شنیدن توضیحات من حضرت آقا فرمودند سلام من را به ایشان و اهالی این هیئت برسانید که چنین هنرمندانه به تربیت جوانان مشغول اند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
چرا دروغ میگید بابا به زور یکی دو هزار تا بشه