همزمان با شهادت امام حسن عسکری (ع)، میتوانید شرح مختصری از چگونگی شهادت آن حضرت (ع) را در اینجا بخوانید.
به گزارش
شیرازه، درگذشت
امام حسن عسکری (ع) در
هشتم ربیع الاول، اتفاقی ناگهانی بود که همه دوستداران و شیعیان ایشان را در
شهر سامرا شوکه کرد. حتی کسانی که در دروه خفقان شهر سامرا حب
اهل بیت (ع) را در خود سرکوب کرده بودند، پس از شهادت حضرت حسن عسکری (ع) خود را به منزل ایشان رساندند.
با شهادت یازدهمین اختر امامت، در حالی که بیش از پنجاه بهار از عمر شریفشان سپری نشده بود، امامت حجت الهی آغاز شد.
معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری به
واسطه یکی از نزدیکان خویش، امام حسن عسکری (ع) را با زهر مسموم کرد و
امام در اثر آن، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد
پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام میفرستاد تا مردم گمان کنند که
حضرت از بیماری طبیعی رنج میبرد. او میخواست از طرفی ضمن مداواى حضرت (ع)
و کسب وجهه عمومى، از طریق مأمورانش اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرد و رفت
و آمدها را تحت کنترل در بیاورد تا آنها اگر صحنه مشکوکى در رابطه با
جانشینى و امامت پس از امام حسن (ع) دیدند آن را گزارش کنند.
امام عسکری پس از مدت کوتاهی به دلیل تشدید بیماری، در روز جمعه هشتم
ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری هنگام نماز صبح به شهادت رسیدند.
ایشان در بیست و هشت سالگى از دنیا رفتند و دوره امامتشان
فقط شش سال طول کشید. بنابر روایات تاریخی، تمام این مدت شش سال یا در حبس و
یا اگر هم آزاد بودند، اجازه ملاقات با مردم را نداشتند. در واقع ایشان از
نظر معاشرت آزادى نداشتند.
مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از اسماعیل
بن علی معروف به ابوسهل نوبختی نوشته اند: در آن روزهائی که امام حسن عسکری
(ع) در بستر بیماری قرار گرفته بود، که در همان مریضی هم به شهادت نائل
آمد، به ملاقات و دیدار حضرت (ع) رفتم.
پس از آن که لحظهای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم
و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش مینگریستم، ناگاه دیدم حضرت، خادم
خود را (که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کردند و به او
فرمودند: ای عقید! مقداری آب به همراه داروی مصطکی بجوشان و بگذار سرد
شود. همین که آب، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت
امام حسن عسکری (ع)
آورد تا بیاشامند. موقعی که حضرت ظرف آب را با دستهای مبارک خود گرفتند،
لرزه و رعشه بر دستهای حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندانهای حضرت
میخورد و نمیتوانستند، بیاشامند. آب را روی زمین نهادند و به خادم خویش
فرمودند: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را میبینی که
در حال سجده و عبادت است، بگو نزد من بیاید.
خادمِ حضرت گفت وقتی داخل اتاقی که امام (ع) اشاره نمودند
رفتم، کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی
آسمان بلند نموده است، بر او سلام کردم. آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد.
پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می فرمایند شما نزد ایشان بروید.
در همین لحظه، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و
پیش پدرش برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک (که بسیار زیبا با چهره
همچون ماه نورانی و موی سر مجعد که ما بین دندانهایش گشاده بود) نزد پدر
آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او
فرمود: ای سید اهل بیت، مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می
روم.
آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر
گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که میخواهم نماز
بخوانم، پس آن کودک حولهای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام (ع)
انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد،
امام عسکری (ع)
نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کردند و فرمودند: پسرم
بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم
پدر تو و تویی (م ح. م. د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر
بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست
رسول خدا (ص) و
تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو هم نام رسول خدا است و این عهدی است به من
از پدرم و پدران طاهرین تو «صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ
مجید» و در همان هنگام به شهادت رسیدند.
سامرا به چه معناست؟
طبسی در مورد شهر سامرا که شیخ عباس قمی آن را «سُرّ مَن رای»
خواندهاست گفت: من نمیدانم این «سُرّ من رای» را چه کسی آوردهاست در
روایتها همه سامرا است کلمه سُرّ مَن رای در روایات نیست هنوز شهر سامرا
ساخته نشده بود کلمه سامرا در روایات آمده بود؛ بنابراین باید گفت سامرا.
سُرّ مَن رای شاید به خاطر این است که این شهر، شهر با صفا و هوای پاکی
بود. درختان بسیاری داشته و در ورودیهای سامرا یک نهر است که سدی بر آن
زدند. خود آن نهر شهر را به شهر زیبا تبدیل کرده بود لذا هر کس این شهر را
میدید خوشحال میشد سُرّ مَن رای از این جهت است که هر کسی این شهر را
میدید خوشحال میشد. البته سامرا شهری نبود که اهل بیت (ع) در آن خوش
باشند و امام هادی اجباراً به سامرا کشیده شد. ۲۰ سال امام هادی (ع) در
سامرا در حصار متوکل و عباسیها بودند. قطعاً امام حسن عسکری (ع) که در این
شهر بیش از ۲۰ سال حضور داشتند، بیشتر در زندان بودند یا در حصر خانگی بسر
میبردند.
حجت الاسلام احمد عابدی نیز در مورد شهر سامرا گفت: امریکاییها به
دنبال این هستند که عراق را به سه کشور تجزیه کنند، کشور کرد، کشور سنی و
کشور شیعه. سامرا جز آن کشور سنی قرار میگیرد. سامرا برای ما بسیار مهم
است و قبر دو امام بزرگوار و مادر امام زمان و سرداب مقدس در آن قرار دارد.
وی ادامه داد: مرحوم میرزای شیرازی دستور داد به تجار شیعه که به سامرا
بیایند و خود به سامرا رفت و حوزه علمیه را در آنجا برپا کرد. آخوند
خراسانی درس خود را در نجف تعطیل کرد و به سامرا رفت و قصد آنها این بوده
که این منطقه را شیعه نشین کنند. متأسفانه پس از وفات میرزای شیرازی، همه
به نجف بازگشتند.
وی افزود: امام عسکری متولد سال ۲۳۱ است یعنی در واقع نیمه اول قرن سوم
است. زمان امام عسکری حدوداً ۲۱ فرقه در شیعه بوجود آمده بود. فرقه هلالیه،
نصیریه، خطابیه و… بوجود آمدند. علویهای سوریه و علویهای بکتاش ترکیه
برای آن زمان هستند.
۲۱ جلد تفسیر قرآن از امام حسن عسکری (ع)
عابدی گفت: زمان امام عسکری غیر از این فرقه گرایی که در شیعه بود
فیلسوفانی شروع کردند علیه قرآن کتاب نوشتند. علت اینکه خود امام عسکری نذر
کرده بود که تفسیر قرآن درس بدهد و ۲۱ جلد تفسیر قرآن نوشت به خاطر هجمه
ای بود که علیه قرآن شروع شده بود.
وی افزود: زمان امام عسکری کارهای علمی مانند ساختن قمر مصنوعی صورت
گرفت. یا اینکه فردی کتاب طبی نوشت و در طب خود داروهایی که حرام بودند
تجویز میکرد. امام عسکری با اینها مقابله کردهاست. احادیث امام عسکری را
نگاه کنید نوعاً ناظر به این نوع حوادث زمان خود است.