دشمن بیدار است، غفلت جایز نیست
رئیس جمهور، در عکس العمل به اعتراضات اخیر، گفته است طبق آمار و ارقام،
وضع اقتصادی نسبت به چهار سال قبل بهتر شده و رشد اقتصادی ما بالاتر از
میانگین جهانی است. آیا برخی برای تشکر از رشد اقتصادی و بهتر شدن وضع
اقتصادی شان به خیابان آمده اند؟ رئیس جمهور ضعف عملکرد اقتصادی دولت خود
را بپذیرد. حرفهای رئیس جمهور گویای این واقعیت تلخ است که او هنوز هم
ظهور مشکلات اقتصادی را که کارشناسان از چند سال قبل پیش بینی کرده و ده ها
بار هشدار داده اند باور نکرده است. معاون رئیس جمهور هم که دچار همین
خطای محاسبه است، می گوید اوضاع اقتصادی خوب است و اعتراضها را جناح رقیب
دولت درست کرده است. پنج سال است رهبری، سیاستهای کلان اقتصادی کشور و
اقتصاد مقاومتی را از جایگاه رسمی سیاستگذاری، به دولت ابلاغ کردهاند.
متعاقب آن، تمام سالها را به نام اقتصاد و اشتغال و اقتصاد مقاومتی نام
نهاده و به طور مداوم، در تمام سخنرانی های خطاب به هیئت دولت، در هفته های
دولت، به صراحت اولویت وظیف دولت را اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی،
ایجاد رونق اقتصادی، راه اندازی تولید داخلی و ایجاد اشتغال و مبارزه با
فساد و قاچاق کالا دانسته و کراراً از کم کاری و پر حرفی دولت در این
مأموریت گله کرده اند. بیش از صد بار در سخنرانی های عمومی بر اقتصاد
مقاومتی که حل کننده بحران بیکاری است، تأکید کرده اند. ولی با کمال تأسف
امروز تقریبا تمامی اقتصاد دانهای بزرگ و اساتید اقتصاد کشور متفق القول
اند که دولت، عزم جدی برای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی نداشته و هنوز
هم ندارد. دوست و دشمن معترف اند و خود آقای رئیس جمهور هم در مقام سخنرانی
بارها گفته است که جنگ امروز آمریکا با ایران جنگ اقتصادی است و این جنگ
در اولویت تمام برنامه های خارجی آمریکا قرار دارد و از بیان آن هم هیچ
ابائی ندارند. ولی دولت راهبرد و برنامه مشخصی برای مقابله با جنگ اقتصادی
دشمن ندارد. اقتصاد مقاومتی، یک راهبرد معتبر کارشناسی شده برای مقاوم
شدن و شکوفا شدن اقتصاد ایران حتی در بدترین شرایط است. اقتصاد مقاومتی
حاصل خرد جمعی و نتیجه تجربیات سه دهه تجربه اقتصاد ما است و مورد
تأیید همه کارشناسان اقتصادی معتبر از هر دو جناح سیاسی کشور قرار گرفته
است. از پنج سال قبل، همه معتقد بودند اگر این سیاستها به سرعت اجرایی
نشود، کشور با بحران روبرو خواهد شد. لایحه بودجه 97 ادامه همان راه گذشته
است. دولت باید واقعیت های جامعه و فشار اقتصادی که به قشر ضعیف و بیکار
وارد می شود را ببیند و الا دیر یا زود فرصت خدمت را از دست خواهد داد و
نام نیکی از خود به جا نخواهد گذاشت. دولت های قبل، این مسیر را رفته اند و
پایان کارشان مقابل دیدگان ماست. در شروع کار دولت یازدهم، همه کارشناسان
اقتصادی اتفاق نظر داشتند که مشکل اصلی کشور و اولویت وظایف دولت رسیدگی به
مشکلات اقتصادی از طریق اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، دولت برای حل
مشکلات اقتصادی، به جای تمرکز بر اجرای اقتصاد مقاومتی، راه دیگری برگزید
وبرای حل مشکل اقتصاد توجه خود را معطوف به برجام کرد.، چهار سال وقت
دولت و ملت و مجلس و رسانه ها و فرصت طلایی برای بهبود اقتصاد، صرف
مذاکرات هسته ای و برجام شد تا از طریق برجام، اقتصاد کشور شکوفا شود.
برجام تصویب شد و هنوز جشن های دولت تمام نشده بود که آمریکا برجام را
زیر پاگذاشت. آقای ظریف در مجلس گفت من اشتباه کردم که به قول وزیر خارجه و
وزیر خزانه داری آمریکا در مورد رفع تحریم ها اعتماد کردم. سخنگوی دولت
هم با مدتی تأخیر امروز میگوید هنوز نمیتوانیم پول فروش نفت را وارد
کشور کنیم. آقای سریع القلم، نظریه پرداز دولت هم می گوید، مذاکرات برجام
توسط ایران بر اساس دانش نبود و دچار هیجان و احساس بود و دستگاه
دیپلماسی ما مطالعه کافی نداشت. رئیس بانک مرکزی هم صریحا گفت حاصل برجام
تقریبا هیچ بود.
این جملات مختلف که همه از سوی اعضای دولت گفته شده،
یک معنای مشترک دارد و آن معنا این است که بر خلاف تصور آقای رئیس جمهور،
برجام حل کننده مشکل اقتصاد ما نیست. در چنین شرایطی که دولت با چشم خود،
عهد شکنی و خصومت ورزی بی پایان آمریکا را می بیند و می فهمد که از برجام،
هیچ آبی برای اقتصاد ما گرم نمی شود، تصمیم عاقلانه ای که از هر سیاستمدار
با تدبیری می توان انتظار داشت این است که صادقانه از مردم بابت اشتباه
خود عذر خواهی کند و با یک تصمیم بزرگ و با یک تغییر راهبرد، تمام همت خود
و مل ت خود را روی اقتصاد داخلی، تولید داخلی و اشتغال داخلی متمرکز کند
تا بتوانند عقب افتادگی پنج ساله را جبران کند. این تغییر رویکرد نه تنها
خدشه ای بر اعتبار دولت وارد نمی کند بلکه آبرو و اعتبار دولت را نزد ملت
صد چندان خواهد کرد. رئیس جمهور باید باور کند که بهمن اقتصاد در حال
فرود آمدن روی سر دولت است و با سخنرانی و عدد سازی روی کاغذ، متوقف نمی
شود. دولت باید باور کند که بیکاری و گرانی و فقر در حال افزایش است.
در مورد حرکت های اعتراضی اخیر هم، معترضین محترمی که برای اعتراض به وضعیت
اقتصادی به خیابان آمدند، یک نکته مهم را باید همواره مد نظر داشته
باشند. در ایران از همان سال های اول انقلاب، عده ای دشمن سرسخت اسلام و
انقلاب و نظام بوده اند و هنوز هم هستند. سلطنت طلب ها، بهائی ها،
منافقین، فدائی ها، غرب زده ها و شرق زده ها ی محارب، همواره دشمن قسم
خورده نظام اسلامی بوده اند و علاوه بر این که در مقاطعی با حمایت آمریکا و
اسرائیل، منشأ کودتا، جنگ مسلحانه، توطئه، ترور و فتنه بوده اند، در هرنوع
بحران اجتماعی، مأموریت دارند وارد صفوف مردم شوند و طبق آموزشهایی که
دیده اند و دستوراتی که از طریق رسانه های خارجی و سرگروه ها ی خود می
گیرند، اعتراضات اجتماعی و صنفی را تبدیل به حرکت های خشونت بار ضد اسلام،
ضد اانقلاب و ساختار شکن کنند تا به قول خودشان ملت به مرحله انفجار
برسد و نظام اسلامی سرنگون شود. شعار نه قرآن، نه اسلام، که این روزها
شنیده می شود و کشته سازی ها متعلق به همین گروه است. مردم ایران، طی این
38 سال، این مجموعه خائن به کشور وتحرکات آنها و سران خود فروخته و وطن
فروش آنها را که بعضا در دستگاه های دولتی نفوذ کرده اند، و از اول انقلاب
تاکنون شناسایی و دستگیر شده اند در خاطر دارند و لذا نباید در حرکت های
اجتماعی و سیاسی خود، اجازه و فرصت سوء استفاده به آنها دهند. معترضین به
وضع اقتصادی هم مثل دیگر اقشار ملت ایران این روزها بی صبرانه منتظرند تا
در صورت ضرورت و اعلان بسیج عمومی، با یک "یا حسین" بساط این خود فروخته
هارا جمع کنند و آنها را به سزای خیانتشان برسانند. راهپیمایی پر شور 9 دی و
روزهای پس از آن که به صورت خودجوش برگزار شد، گوشه ای از این آمادگی را
به نمایش گذاشت. معترضین به وضعیت اقتصادی، باید توجه داشته باشند که
هرگونه مطالبه حق، وقتی با شعارهای شناخته شده این گروهک های
فاسد درهم بیامیزد و حق و باطل ممزوج شود، بدون تردید از دایره توجه
مسئولین خارج شده و با مطالبات آمریکا و اسرائیل و عربستان، جایگاه واحد
پیدا می کند. در چنین حالتی، مطالبات حق، اثر گذاری خود را از دست می دهد و
از مسیر اجرا، خارج می شود. باید همه گروه های اجتماعی در هرگونه
حرکت اعتراضی، هوشیارانه مراقب گروهک ها و ستون پنجم دشمن باشند و با دقت و
هوشیاری آنها را شناسایی و از جمع خود طرد و مرز خود را از آنها
جدا کنند. شناسایی آنها کار دشواری نیست، آنها دو ویژگی عیان دارند، یکی
شعارهای ضد نظام و ضد اسلام و دیگری اقدامات خشونت آمیز و تخریب اموال
عمومی. همه به یاد داریم که یک ماه پیش ولیعهد تازه کار و مغرور عربستان
در عصبانیت از شکست هایش در یمن گفت، باید جنگ را به داخل ایران بکشانیم.
متعاقب این حرف، پول سعودی به سوی دستگاه های جاسوسی و عملیاتی منطقه
سرازیر شد و گروهک ها و عوامل وابسته را برای انجام مأموریت جدید به حرکت
در آورد تا در خیابانها آتش افروزی و قتل و غارت کنند، و امروز او و اربابش
ترامپ و حامی اش نتانیاهو از تحرکات سربازان خود اظهار شادمانی می کنند.
گروهک های خود فروخته ای که پشتشان به دلارهای نفتی عربستان گرم است، و نه
درد اقتصاد دارند، و نه غم مردم، در هر فرصتی و با هر بهانه ای آتش
افروزی خواهند کرد. اگر حرکت های انتقادی و اعتراضی مردم، از این عناصر
معلوم الحال فاصله بگیرد و در چارچوب ارزشهای جامعه خود، مطالبات را پی
بگیرد کسی نمی تواند وصله ضدیت با اصول و ارزشها را به آنها بزند و از
پاسخگویی به مطالبات آنها شانه خالی کند. ولی مخلوط شدن حق و باطل، راه
رسیدن به حق را مسدود می کند. مطالبه اشتغال از سوی جوانان تحصیلکرده،
مطالبه کار از سوی کارگرانی که کارخانه هایشان تعطیل شده، مطالبه حقوق از
سوی کارگرانی که حتی چند ماه است حقوق خود را نگرفته اند، مطالبه حق است.
این مطالبات حق، نباید با مطالبات ناحق ترامپ و نتانیاهو مخلوط شود و از
اثر بیفتد. اجتماعات اعتراضی بسیاری تاکنون در برابر مجلس یا دولت یا بانک
مرکزی از سوی مال باختگان و دیگر اقشارمعترض برگزار شده که عموما
آثار مفیدی در حل مشکل داشته و به علت هوشیاری برگزار کنندگان، اجازه سوء
استفاده به گروهک ها داده نشده است. به آقای رئیس جمهور هم یادآور می شود
آن روز که دولت، مست مذاکرات هسته ای و برجام بود و ساده لوحانه رؤیای
شیرین رفع تحریم و گلستان شدن اقتصاد را می دید، آمریکا بیدار بود و یکی از
مقامات بلند پایه، در کنگره آمریکا گفت تحریم ها باید حفظ شود زیرا ایران
را فقط با لشکر بیکارها می توان تسلیم کرد. این راهبرد که در برخی کشورهای
دیگرهم با موفقیت تجربه شده بود در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت و
عملیاتی شد.
راه کاهش جمعیت بیکاران، اقتصاد مقاومتی است، فعال کردن
تولید داخل و پیشگیری از واردات بی رویه است که کمر تولید کننده داخلی را
شکسته است. اگر بی توجهی ادامه یابد این بحران، روزی دیگر، گسترده تر از
امروز سر بر خواهد آورد و دیگر دولت فرصت جبران نخواهد داشت. هنوز فرصت
باقی است. دولت باید از غفلت پنج ساله بیدار شود. چهار سال آینده زمان خوبی
برای تغییر راهبرد دولت از اقتصاد سرگردان و منفعل، به اقتصاد پر تحرک
مقاومتی است. فقط یک عزم و اراده قوی لازم است تا در این چهار سال، چهره بی
تحرک و منفعل دولت تغییر کند، و چهره ای پرتلاش، جهادی، مردمی و فعال در
خاطره ملت باقی بماند. این کار، شدنی است و رهبر عزیزمان بارها به دولت
یادآوری کرده اند که تمام مدت ریاست امیر کبیر بر دولت، که این همه آبرو و
محبوبیت برای او ایجاد کرد، چهار سال بود. چهار سال برای تغییر مسیر
اقتصادی دولت زمان خوبی است. این آخرین فرصت است. آن را با حاشیه سازی،
دعواهای سیاسی و نمایش های
تبلیغاتی از دست ندهیم.