دونالد ترامپ با اعلام مواضع خود در دکترین هستهای آمریکا به جنگ سردی جدید با روسیه دامن زده است.
به گزارش شیرازه،وزارت دفاع آمریکا در روزهای گذشته نسخه نهایی سند «بررسی وضعیت
هستهای آمریکا» را منتشر کرد که در آن به وضوح بر ضرورت حفظ موازنه قدرت
با روسیه تاکید شده بود. در این سند برخلاف گذشته، آستانه پاسخ هستهای
آمریکا به تهدیدهای امنیتی پایین آورده شده و برای اولین بار خواسته شده
بود که به حملات راهبردی غیرهستهای، پاسخ هستهای داده شود. سند "بررسی
وضعیت هستهای آمریکا "همچنین خواستار افزوده شدن قابلیت حمل تسلیحات
هستهای غیر راهبردی به هواپیماهای جنگنده نسل جدید اف ۳۵ به منظور افزایش
توانمندی ناتو و تقویت بازدارندگی ارتش آمریکا شده است.
بازنگری
سیاست هستهای آمریکا موجب آزردگی روسیه شده است و آنها این سند را
ستیزهجویانه میدانند و نگرانیها درباره افزایش خطر برخورد میان این دو
کشور بالا گرفته است. مقامهای آمریکایی میگویند واشنگتن با توسعه
قابلیتهای هستهای خود قصد دارد جلوی روسیه را بگیرد تا از تسلیحات
هستهای خودش استفاده نکند یعنی بازدارندگی انجام دهد؛ اما آن بخش از
دکترین هستهای آمریکا که اعلام میکند: روسیه باید متقاعد شود که در صورت
تهدید به انجام حمله هستهای در اروپا حتی در دامنهای محدود با هزینههای
بسیار سنگین مواجه خواهد شد» حاکی از آن است که آمریکا به دنبال استفاده
از توان «حمله اول» (
first strike) علیه مسکو یا حتی کشورهای بهزعم آنها متخاصم غیرهستهای، است.
صرف نظر از اینکه ترامپ در این بازبینی خواهان افزایش سلاحهای هستهای
راهبردی شده یا نشده اما این زمینه فکری را در توئیتی کمی بعد از آغاز
ریاست جمهوریاش گفته بود : "آمریکا باید به میزان زیادی قابلیتهای
هستهای خود را تقویت کرده و توسعه دهد تا زمانی که دنیا نسبت به سلاحهای
هستهای سر عقل بیاید."
ترامپ در سخنرانی سالانه خود با اینکه هیچ اشارهای به موضوع توسعه
قابلیتهای هستهای آمریکا نکرده بود،گفت: "زرادخانه هستهای آمریکا باید
جلوی اقدامات تجاوزگرانه را بگیرد." این گفته ها به خوبی نشان می دهد
دونالد ترامپ در صدد استفاده حداکثری از توان بازدارندگی غیر متعارف و
هسته ای خود است و این امر پیامد کاهش نفوذ هژمونی آمریکا در زمینه های
دیگر از جمله سلاح های متعارف نظامی و همچنین رشد و توسعه اقتصادی نسبت به
رقبای خود است.
برای مثال برایان ویدن تحلیلگر سابق نیروی هوایی آمریکا با انتشار
گزارشی اعلام کرد چین نخستین کشور در جهان است که سلاحی با قابلیت نابود
کردن ماهواره های حاضر در مدار زمین را در اختیار دارد. در این گزارش به
چگونگی آزمایش یک سیستم تسلیحاتی ضد ماهواره با قابلیت هدف قرار دادن
ماهواره های موجود در مدار زمین توسط چین اشاره شده است. این امر بدین
معناست که در صورت وقوع جنگ، همه ماهوارههای آمریکایی در مقابل این سلاح
چینی آسیب پذیر هستند البته چین در زمینه اقتصادی نیز در ربودن گوی سبقت
از آمریکا کم نگذاشته است و به یکی از طلبکاران بزرگ آمریکا در عرصه
اقتصادی تبدیل شده و ترامپ بارها پکن را به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه
واشنگتن متهم کرده است.
در عین حال روسیه نیز به عنوان یک توازن بخش در حوزه نظامی مطرح
است. مسکو پیشرفتهای زیادی در زمینه سلاحهای متعارف نظامی داشته است به
گونهای که تلاش کرده در زمینه نیروی هوایی، زرهی، توپ خانه متعارف،
توپخانه موشکی، نیروی دریایی توازن خود را در برابر آمریکا حفظ کند. این
امر در حالی است که بودجه نظامی واشنگتن عظیم است و ریخت و پاش گستردهای
دارد. برای مثال تانکهای آبرامز «M1 Abrama» آمریکا، که به لحاظ کارایی
از بیشتر تانکهای روسی مدرن تر بودند ، دیگر دست برتر را در فناوری
ندارند چرا که آرماتا «T-14 Armata» اولین طرح مستقل روس ها برای تانکی
مدرن از زمان طراحی تی 72 است و به عنوان رقیبی در مقابل آبرامزهای
آمریکایی مطرح هستند و یا در نیروی هوایی «F-22 Raptor» جنگنده
پیشرفته آمریکایی است که اولین جنگنده نسل پنجمی دنیا به حساب میآید و
تعداد کمی از آن تولید شد اما در مقابل مسکو با رونمایی از جنگنده تی 50
اصلیترین رقیب احتمالی اف 22 را معرفی کرده است. این نمونه و مثالهایی از
این دست نشان می دهد فاصله نظامی متعارف در بین دو کشور کاهش پیدا کرده
است.
از طرفی دیگر در تحولات منطقه ای نیز بخت با آمریکا یار نبوده است؛
کره شمالی در شرق آسیا و تحولات سوریه در غرب آسیا نشان داد رقبای آمریکا
به سرعت در حال توازن سازی قدرت هستند و در چرخه قدرت جهانی به نقطه نزدیک
به یکدیگر رسیدهاند به طوری که آمریکا در نقطه سقوط و آنها در نقطه
فوقانی قرار گرفتهاند و از حالت چالشگر به یک رقیب تهدید کننده بدل
شدهاند. همه این موارد نشان میدهد آخرین راه حل برای دولت ترامپ تهاجمی
جلوه دادن توان هسته ای خود است تا بار روانی عظیمی را علیه رقبا ایجاد
کند.
**مذاکره برای کنترل تسلیحات
پس از پایان جنگ جهانی دوم به سبب تحولات رخ داده، دو قدرت آمریکا و
شوروی در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و جنگی سرد یعنی بدون برخورد فیزیکی
مستقیم بین دو ابر قدرت شکل گرفت. رقابت دو قدرت در همه بخشها و حوزهها
فراگیر شد تا جایی که پس از تحولات داخلی شوروی مذاکراتی در باب کنترل
تسلیحات صورت گرفت. از زمانی که گفت و گوهای محدود سازی تسلیحات راهبردی
بین آمریکا و شوروی سابق تحت عناوین سالت و استارت 1 و 2 پیگیری شد تا
فروپاشی شوروی در سال 1991، فراز و نشیب فراوانی در روابط دو کشور به
وجود آمد.
برای مثال سالت 1 در 26 مه 1972 تعهداتی را مبنی بر پذیرش کاهش تولید
موشکهای ضد موشک (ABM) به طوری که اتحاد شوروی به داشتن حداکثر 1600 و
آمریکا 1054 موشک ملزم شدند و یا بر اساس قرار داد سالت 2 در 24 ژوئن 1979
قرار شد تعداد موشکهای راهبردی با چند کلاهک دو کشور، به ۱۳۲۰ فروند کاهش
یابد و اتحاد شوروی متعهد شد ۲۰۰ فروند از این موشکها را نابود کند و
آمریکا نیز قول داد آزمایش موشکهای کروز با برد بیشتر از ۶۰۰ کیلومتر را
متوقف کند. اما با حمله شوروی به افغانستان این قرارداد هیچ گاه بین دو
کشور اجرایی نشد. با روی كار آمدن گورباچف و ايجاد دگرگونی در شوروی و
فروپاشی اين كشور، مذاكرات محدود ساختن اين سلاحها ادامه يافت و به امضای
قرارداد استارت 1 و 2 در زمینه تسلیحات هستهای منجر شد. بر
اساس پيمان "استارت-1" که سال 1991 ميلادی امضا شد و اعتبار آن نيز پنجم
دسامبر سال 2009 پايان يافت، سقف شمار کلاهکهای هستهای آمريکا و روسيه شش
هزار عدد تعيين شده بود. تجهيزات نظامی اشاره شده در اين پيمان منسوخ شامل
موشکهای قاره پيمای زمينی، موشکهای بالستيک زير دريايی و بمب افکنهای
سنگين استراتژيک بود. در سال 2002 ميلادی قرارداد تکميلی کاهش توان تهاجمی
استراتژيک در مسکو منعقد شد که شمار کلاهکهای هستهای نزد هر کشور را به
1700 تا 2200 محدود کرد.
پيمان استارت 2 در
پراگ با حضور باراك اوباما و ديميتری مدودوف روسای جمهور آمريكا و روسيه به
امضا رسيد، بر اساس اين معاهده واشنگتن و مسکو ملزم شدهاند تسليحات
هستهای خود را تا حدود يک سوم کاهش دهند. همچنين دو طرف موافقت كردند كه موشكهای كوتاه برد و متوسط خود را نابود كنند.در
آوریل سال 2010 (فروردین 89)هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا و
سرگئی لاوروف وزیر خارجه وقت روسیه اسناد تصویب و تأیید شده استارت را در
شهر مونیخ آلمان با یکدیگر تبادل کردند. به این ترتیب مهمترین پیمان
استراتژیک آمریکا و روسیه پس از فراز و نشیبهای فراوان و در پی امضای
روسای جمهور دوکشور و تایید مجالس آن دو به اجرا در آمد. در این پیمان
قرار شد سقف کلاهکهای هستهای موجود را ظرف مدت 10 سال تا 30 درصد کاهش
دهند. همچنین استارت 2 یا موسوم به
استارت جدید تعداد کلاهکهای هستهای عملیاتی ایالات متحده و روسیه را
به 1550 عدد کاهش میدهد.همچنین این معاهده به 2 کشور اجازه میدهد از
تاسیسات و تسلیحات اتمی یکدیگر بازرسی کنند و بر اساس آن هیچ یک از 2
کشور نمیتواند بیش از 800 پرتابکننده تسلیحات هستهای داشته باشد.
در آن دوره جمهوری خواهان آمریکا قصد نداشتند این قرارداد در
مجلس سنا بررسی شود و تصمیم داشتند با توجه به پیروزی آنها در انتخابات
میان دورهای حزب جمهوری خواه با تصویب نکردن یا تغییر قرارداد استارت جدید
بیشتر بتوانند منافع امنیتی واشنگتن را تامین کنند. در
روسیه نیز این قرارداد مخالفان خاص خود را داشت. مجلس دومای روسیه در
اولین دور از سه دور تصویب قرارداد استارت با اکثریت 350 رای از قرارداد
استارت حمایت کرد اما حزب لیبرال دموکرات ژینفسکی و حزب کمونیست روسیه با
قرارداد استارت جدید مخالفت کردند.
**شروع جنگ سرد جدید
اما دکترین جدید ترامپ کاربرد تسلیحات هستهای را تنها در «شرایط فوق
العاده» جایز میداند؛ آن هم با حفظ درجهای از ابهام در تعریفی دقیق از
«شرایط فوق العاده». با این حال، ترامپ یک نقش بازدارنده کامل تر را برای
تسلیحات اتمی مدنظر دارد که در طرحی با هدف توسعه قابلیتهای جدید جهت
مقابله با روسیه در قاره اروپا انعکاس یافته است. ترامپ با این دکترین تلاش
کرده استفاده از سلاح هستهای را قابل دسترس تر کند یعنی از بعد بازدارنده
و تهدید کننده این سلاح نهایت بهره را ببرد.
کیف چرمی مشکی که به اصطلاح «فوتبال» هستهای نامیده میشود حاوی اقلام
فوق سری است که به رئیس جمهور آمریکا امکان میدهد هر زمان که دور از مراکز
فرماندهی معین مانند «اتاق وضعیت» کاخ سفید قرار دارد، فرمان حمله هستهای
صادر کند. در این کیف دکمه ای برای شلیک بمب هسته ای وجود ندارد بلکه
کارتی در آن هست که با نام «بیسکویت» شناخته میشود و کدهای شلیک هستهای
در آن است. در این کیف چهار چیز وجود دارد: کتاب سیاهی که گزینههای حمله
هستهای را در خود دارد، لیست پناهگاههای رئیس جمهور آمریکا در صورت شلیک
بمب هستهای، دستورالعملهای اعلام حالت فوق العاده و کارتی که یک کد برای
تأیید هویت رئیس جمهور آمریکا در خود دارد و این همان کیفی است که ترامپ با
اتکا بر آن رهبر کره شمالی و حالا مسکو را در معرض اتهام و تهدید قرار
میدهد.
دولت ترامپ یک راه حل دو مرحله ای را پیشنهاد داده است : نخست، مطابق
این دکترین «شمار اندکی» از موشکهای بالستیک دوربُرد موجود و قابل حمل در
زیردریاییهای استراتژیک «تریدنت» متناسب با کلاهکهای هستهای کوچکتر
اصلاح میشوند و دوم اینکه در «طولانی مدت» دولت آمریکا یک موشک کروز دریا
پایه مسلح به کلاهک هستهای را توسعه خواهد داد که در واقع ساخت مجدد
تسلیحاتی است که در دوران جنگ سرد وجود داشت اما در سال ۲۰۱۱ به دستور
اوباما ساخت آن متوقف شد.
این سند مشخص کرده که واشنگتن "به
کارگیری سلاحهای هستهای را تنها در موارد حاد برای دفاع از منافع هستهای
آمریکا و همپیمانان و شرکایش" در نظر میگیرد. در عین حال موارد حاد
میتواند شامل حملات راهبردی غیرهستهای علیه آمریکا یا منافعش شوند به
طوری که دولت ترامپ گزینه ادامه آزمایش سلاحهای هستهای را حفظ کرده است.
واشنگتن در این سند به دکترین روسیه مشهور به "تهدید کن تا درگیری
تخفیف یابد" اشاره کرده که در آن مسکو به استفاده از سلاحهای هستهای کم
قدرت تر در یک درگیری محدود و متعارف در اروپا تهدید میکند با این اعتقاد
که انجام این کار آمریکا و ناتو را وادار به عقب نشینی خواهد کرد. در این
زمینه میتوان به این موضوع اشاره کرد که سلاحهای هستهای کوچک تر
استراتژیک تر هستند و به دلیل قابلیت استفاده میتوانند تاثیر گستردهای را
نسبت به سلاحهای هستهای بزرگ داشته باشند.
در این مورد «رانتس کلینتسویچ»، قانونگذار ارشد روسیه
گفته است: مسکو قادر است به استقرار احتمالی تسلیحات هستهای در پایگاههای
ناتو و آمریکا در شرق اروپا و منطقه بالتیک واکنشی سریع و قاطع نشان دهد.
وی تأکید کرد: «اگر نیروی هوایی آمریکا به تسلیحات هستهای مجهز شود و این
نیروها نیز در پایگاههای آمریکا در شرق اروپا و پایگاههای ناتو در بالتیک
و در پایگاههای نظامی کشورهای شوروی سابق مستقر شوند، مسکو به سرعت و
قاطعانه پاسخ خواهد داد. روسیه مجبور خواهد بود تا در این شرایط، از خود در
برابر هرگونه تهدید احتمالی حفاظت کند.
با توجه به مواردی که گفته شد میتوان نتیجه گرفت جنگ سرد همچنان با
فراز و نشیب خود بین مسکو و اشنگتن برقرار است؛ به طوری که روسیه همچنان به
عنوان مهمترین رقیب امنیتی آمریکا در عرصه بین المللی ایفای نقش میکند و
پایانی برای رقابت استراتژیک دو دولت وجود ندارد.
این رقابت با تحولات منطقهای در اروپا ،شرق و غرب آسیا تشدید شده است و
ترامپ برای اینکه بتواند دست برتر را در پیش گیرد بر قدرت اتمی خود در
دکترین هستهای تاکید کرده اما نمیتواند در مقابل روسیه که دارای
فناوریهایی چه بسا پیشرفته تر از ایالات متحده است حرفی بزند. الیته
روسها هم علاقهای به پاسخ دادن به آمریکاییها ندارند چرا که صلح مسلحی
که هم اکنون در جریان است بیشتر میتواند منافع منطقهای و جهانی این دو
کشور را تامین کند اما با توسعه سلاحهای نامتعارف در جهان بعید نیست که
این صلح مسلح از قالبش خارج شود.