انقلاب اسلامی ایران از جنس انقلاب پیامبران است/ تشریح ماجرای برهم زدن گردهمایی ضد انقلاب در جلو کاخ سفید
وی با یادآوری خاطرات دوران کودکی خود گفت: هنوز 7 سالم تمام نشده بود که حرکت انقلابی سال 1342 اتفاق افتاد و مردم قم، مشهد و شیراز نسبت به برخوردی که با امام خمینی(ره) شده بود، عکسالعمل نشان دادند؛ آن روز شهر شلوغ شده بود و جو متشنج بود بنابراین اجازه نمیدادند ما از خانه بیرون بیاییم، یکی از دانشآموزان هم که در راه برگشت از مدرسه بود با ضرب گلوله به شهادت رسیده بود.
خود را در مقابل رژیم ستمشاهی میدیدیم
عضو قرارگاه فرهنگی استان فارس خاطرنشان کرد: خانواده ما مذهبی بودند و نسبت به مسائل سیاسی حساسیت داشتند، پدرم اخبار را به صورت منظم پیگیری می کرد و مادرم هم با روحیه و تفکر دینی و اسلامی که داشتند عملا در مقابل رژیم ستمشاهی بودند و مخالفت داشتند هرچند تا مقداری هم مجبور به تقیه بودند اما عملا جو خانه ما سیاسی و مذهبی بود.
حدائق با بیان اینکه در دوران تحصیل معلمانی که به نوعی سیاسی و مذهبی بودند روی من تاثیرگذار بودند، گفت: در مسیری که دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را گذراندیم با افراد مختلفی مرتبط شدیم که اهل تحلیل و مبارزه بودند و آشنایی با این ها این روحیه را در ما ایجاد کرده بود که عملا خود را در مقابل نظام شاهنشاهی می دیدیم.
وی با اشاره به گذراندن دوران نوجوانی و جوانی در بدترین شرایطی که رژیم اشاه ایجاد کرده بود، تصریح کرد: رژیم شاه بعد از فوت آیت الله بروجردی احساس می کرد که دیگر مانعی سر راهش نیست و می تواند اهدافی را که عملا توسط استعمارگران تعریف شده بود و هدف اصلی آن دین زدایی بود را دنبال کند.
دهه آخر حکومت شاه بدترین دورانی بود که به این مملکت گذشت
این جوان انقلابی دهه 50 با اشاره به طرح و نقشه دینزدایی رژیم شاه که به تبعیت از استعمارگران دنبال میشد، گفت: نقشه کشیده بودند که دین اسلام را به عنوان دین عربی معرفی کنند و با ایجاد روحیه ملیگرایی در بین مردم سعی کنند مسئله دین را کمرنگ کنند و از طرف دیگر با جایگزین کردن یک دین جعلی که در آن مقطع توسط استعمارگران از سال های قبل ایجاد شده بود، تلاش داشتند آنرا به عنوان یک دین ایرانی جا بیندازند. بنابراین دهه آخر حکومت شاه که منتهی به انقلاب شد بدترین دورانی بود که به این مملکت گذشت و لاابالیگری به شدت ترویج داده میشد. صدا و سیمای آن زمان هدف خود را بر ترویج بی بند و باری، فساد و فحشا گذاشته بودند و سعی می کردند جوانان را از دین و باورهای دینی دور کنند.
وی شرایط دوران ده سال آخر حکومت شاه را بسیار سخت توصیف و اظاهار کرد: جریان های انقلابی ه به دلیل شرایطی که پیش آمده بود در حال شکل گرفتن بود و روحیه جوانان به این سمت رفت که باید عملا مبارزه کرد؛ مبارزه های سیاسی و فرهنگی و تا حدی مبارزات مسلحانه شروع شده بود. در ده سال آخر به دلیل اینکه رژیم شاه بی محابا در مقابل دین قرار گرفته بود، مومنین هم تقیه را کنار گذاشته بودند و به صورت علنی در حوزه های مختلف مبارزه می کردند. در مقابل کوچکترین مساله که در مقابل رژیم بود، برخوردهای شدیدی صورت می گرفت و ما بیشتر نوارهای حضرت امام را می گرفتیم و به کسانی که اعتماد داشتیم نیز میدادیم.
حدائق درخصوص وضعیت مدارس در سالهای قبل از انقلاب گفت: در برخی مدارس فضا یک فضای به شدت ضد فرهنگ دینی و امنیتی بود اما در بعضی مدارس معلمان سعی می کردند که مطالبی را که به دین مربوط میشود و دین قلابی را منتقل کنند.
تلاش رژیم شاه برای رسمیت بخشیدن به بهاییت
وی با اشاره به فعالیت زیاد انجمن حجتیه خاطرنشان کرد: بخش زیادی از تعلیمات دینی در مدارس توسط انجمن حجتیه دنبال می شد. انجمن حجتیه هم به نوعی با توجه به سیاست هایی که رژیم شاه داشت، مانعی برایش ایجاد نمی کردند؛ شاید به ظاهر تظاهر می کردند که با آن برخورد می کنند اما درحقیقت مانعی برای فعالیت های حجتیه نبود. این انجمن تحت عنوان دین و مبارزه با بهاییت فعالیت میکرد و رژیم شاه داشت از این تضادی که بین انجمن حجتیه و بهاییت ایجاد شده بود برای باز شدن و رسمیت بخشیدن به بهاییت استفاده می کرد.
این فعال فرهنگی گفت: مدرسه شاپور سابق مدرسه ای بود که دانشآموزان مذهبی زیادی داشت اما عمدتا تحت تاثیر انجمن حجتیه بودند البته خیلی از کسانی که تحت تاثیر این انجمن بودند با پیروزی انقلاب از آن جدا شدند و برپایه همان ریشه دینی و مذهبی که داشتند توانستند به انقلاب متصل شوند.
حدائق با بیان اینکه بعد از انقلاب اسم با مسمای ابوذر را برای مدرسه شاپور انتخاب کردند، گفت: مدرسه ابوذر در میدان شهرداری کنار ارگ کریمخان زند بود که اکنون متاسفانه اثری از این مدرسه که یکی از پایگاه های تربیت بچه ها بود و شهدای دانشآموز زیادی تقدیم انقلاب کرد وجود ندارد.
وی با بیان اینکه برخی از دوستانم در دوران دبیرستان وارد گروه های مبارز شده بوند، گفت: یکدفعه می دیدیم برخی دوستان چند هفته مدرسه نمی آمدند، یکی از دوستانمان وقتی پس از سه هفته به مدرسه برگشت تمام دندان هایش بخاطر ضربات شکنجه لق شده بود. رژیم شاه با دستگیری و شکنجه دانشآموزان و معلمان انقلابی به گمان خودشان زهر چشم می گرفتند درحالی که این اقدامات موجب میشد به این جریان افتخار کنیم و به نوعی تبلیغ برای فعالیت انقلابی سایرین محسوب میشد. در برخی دبیرستان ها تعدادی از معلمان بی محابا فعالیت می کردند و حتی برخی از آموزش و پرورش اخراج شدند.
حدائق از محمود خوشبخت، معلم کلاس ششم ابتدایی خود به نیکی یاد کرد و او را بر شکلگیری شخصیت مذهبی و سیاسی خود تاثیرگذار دانست و افزود: در دوران دبیرستان به دنبال این بودیم که الگوهایی را پیدا کنیم که در سن 14سالگی با مرحوم دکتر شریعتی آشنا شدم و علاقه زیادی به سخنرانی ها و کتاب های ایشان پیدا کردم.
دکتر شریعتی مسلمانی دلسوز و زمانشناس بود
عضو دفتر مطالعات اندیشه مطهر با بیان اینکه نمی توانیم بگوییم دکتر شریعتی یک اسلام شناس کامل بود اما می توان گفت یک مسلمان دلسوز و زمان شناس بود، گفت: در بخش تعمیق و باورهای دینی ابتدا از دکتر شریعتی متاثر بودم و بعد خدا به ما لطف کرد و در اواخر دوران دبیرستانم با شهید مطهری آشنا و مجذوب تفکرات ایشان شدم و بعد از آشنایی با شهید مطهری می توانستم دکتر شریعتی را علیرغم اینکه دوستش داشتم نقد کنم.
حدائق درخصوص ویژگیهای دکتر شریعتی گفت: دکتر شریعتی علیرغم اینکه مسلمانی روشنفکر با روحیه انقلابی بود اما به نظر میرسد تاثیراتی از کسانی که در غرب مسیرهای انقلابی را گذرانده بودند گرفته بود و از تمام اظهارات او نمیتوان به عنوان مبنا و سند دینی استفاده کرد. کسی که می توانستیم به آن تکیه کنیم امام خمینی(ره) بود که من در دوران دبیرستان در منبرهای آقای مجدالدین محلاتی که در مسجد ولیعضر(عج) برپا میشد با شخصیت امام(ره) آشنا شدم.
عضو قرارگاه فرهنگی غدیر فارس با بیان اینکه آیت الله مکارم به دعوت آیت الله محلاتی به شیراز می آمدند و سخنرانی می کردند، گفت: سوالات سیاسی را با آیت الله مکارم هم مطرح می کردیم؛ در سن 16 سالگی خدمت آیت الله مکارم رسیدم و شاید سوالاتی که می پرسیدم خیلی ابتدایی بود اما ایشان با متانت و حوصله، تمام سوالاتم را پاسخ می دادند و تشویق می کردند حتما هر سوالی که در ذهنمان هست را بیان کنیم.
حدائق با اشاره به گذراندن دوران خدمت سربازی در سال 56 گفت: متاسفانه آن زمان ارتش اینطور بود که اگر کسی حتی بین افسران و درجه داران ارتش نمازخوان بود آن ها شاخص بودند و معلوم بود که این ها اهل نماز هستند. وقتی وارد محیط سربازی شده بودم تعدادی از سربازان که حتی برخی هم مقید بودند احساس می کردند نمی توان نماز خواند ما هم طوری تربیت شده بودیم که احساس می کردم هیچ چیز نمی تواند مانع نماز خواندن ما شود، بنابراین در آسایشگاه، تخت ها را مرتب کردیم و پشت تخت ها محلی را اختصاص دادیم به نماز خواندن و من شروع کردم به نماز خواندن و کم کم سربازانی هم که اهل نماز بودند آمدند و از آنجا برای نماز خواندن استفاده کردند.
پاتوقهای انقلابیون شیراز
وی در پاسخ به این سوال که پاتوق های انقلابی شیراز در چه محلهایی بود، گفت: مسجد جامع عتیق که شهید دستغیب در آنجا یک فضای معنوی توام با سیاسی ایجاد کرده بود. مسجد شمشیرگرها که آیت الله حائری شیرازی آنجا را تبدیل به یک پاتوق سیاسی کرده بود. آقای مجدالدین محلاتی محوریت مسجد ولیعصر(عج) را برعهده داشتند و مسجدالرضا که آیت الله سیدعلی اصغر دستغیب که جوان بودند و مسجد را یک مسجد محوری قرار داده بودند و جوانان آنجا جمع می شدند. سایر حسینیه ها و هیات ها هم فعال بودند اما شخصیتی که محور بود آقای بهاءالدین محلاتی بود، ایشان یکی از قویترین مراجعی بودند که در حوزه سیاسی نقش آفرینی می کردند و در سطح ملی و جهان اسلام مطرح بودند.
حدائق خاطراتی از راهپیماییهای مردم شیراز در قبل از انقلاب مطرح و اظهار کرد: خرداد 56 بعد از اینکه مرحوم شریعتی به رحمت خدا رفت به دلیل اینکه ایشان مورد توجه دانشجویان و جوانان بودند و بسیاری از بچههای مذهبی نظرشان این بود که مرگ ایشان مشکوک و به دست عوامل رژیم اتفاق افتاده است راهپیمایی از جلو دانشگاه شیراز شروع شد.
وی با بیان اینکه در آبان 56 مرگ مشکوک آقا مصطفی خمینی(ره) اتفاق افتاد و به بیان میرسید ایشان توسط عوامل رژیم شاه یا صدام به شهادت رسیدند، گفت: مرگ ایشان دور از انتظار و عجیب بود و با پخش شدن این خبر تظاهرات اعتراضی خیابانی در اطراف حرم شاهچراغ(ع) شکل گرفت که اینها زمینه ای برای راهپیمایی 19 دی شد. بلافاصله که تظاهرات میشد پلیس هجوم میآورد و عده ای را دستگیر می کرد و مورد ضرب و شتم قرار می داد و با برخوردی ظرف چند روز این ها را جمع می کردند اما این ها همه آتشی زیر خاکستر بود که بعد شعلهور شد.
تظاهرات سیاسی دانشجویان ایرانی در آمریکا
این فعال انقلابی در ادامه به دوره جدیدی از فعالیتهای انقلابی خود در آمریکا پرداخت و گفت: تعداد خیلی زیادی دانشجوی ایرانی داشتیم که در آمریکا تحصیل می کردند و من نیز بهمن ماه 56 برای ادامه تحصیل به ایالت اُکلاهاما در آمریکا رفتم و در آنجا به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان ایرانی در آمریکا درآمدم. این انجمن قوی ترین گروه دانشجویی سیاسی و مذهبی فعال در آمریکا بود.
وی با اظهار تاسف از اینکه به دلیل وجود تفکرات کمونیسیتی عدهای از دانشجویان ایرانی در آمریکا و حتی در خود ایران مسلمان نبودند و از مرام کمونیست تبعیت می کردند، تصریح کرد: می توان گفت درواقع هیچکدام از اینها کمونیست نبودند و فقط چون میخواستند مبارز باشند تصور میکردند که دین انقلابی نیست ولی کمونیستها چون در مقابل امپریالیست ها بودند این ها را انقلابی میدانستند. بعد از انقلاب هم که عملا کمونیست منحل شد و از بین رفتند. در آمریکا تعداد کمونیست ها و فعالیت آنان خیلی زیاد بود و تفرقه هم بین آنان زیاد بود و گروه های کوچکی تشکیل داده بودند.
حدائق با بیان اینکه به صورت مستمر جلسات سیاسی تشکیل میدادیم و همپای تظاهراتی که در ایران انجام میشد در آمریکا نیز تظاهرات سیاسی برگزار میکردیم، گفت: حتی دانشجویان کمونیست نیز در راهپیمایی ها شرکت می کردند. نوع مبارزه مخالفت با رژیم شاه بود و چون آمریکا رژیم شاه را مورد حمایت قرار می داد اعتراض به آمریکا هم بود.
وی با اشاره به گذراندن دوره های آمادگی جسمانی، دفاع شخصی، کاراته و کنگفو همزمان با تحصیل گفت: به دلیل درگیری هایی که بین مردم و عوامل رژیم به وجود آمده بود در آمریکا به دانشجویان آموزش نظامی و کار با اسلحه داده می شد تا وقتی که به ایران برگشتیم وارد جنگ مسلحانه با رژیم شاه شویم زیرا تصور می کردیم با ارتش و حمایت هایی که دارد به این راحتی ساقط نشود و شاید این درک را هم نداشتیم که امام دارد به خوبی انقلاب را مدیریت می کند و بدنه ارتش را از سران ارتش و رژیم شاه جدا می کند. حتی 20 بهمن که درگیری ها بالا گرفته بود فکر می کردیم جنگ مسلحانه شروع شده و برنامه ریزی کرده بودیم که آموزش تیراندازی را در کدام مناطق برویم که دور از نگاه های امنیتی باشد که الحمدلله 22 بهمن در بهت همه دنیا پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد و ما نیز تلاش کردیم هرکاری از دستمان برمیآید برای انقلاب انجام دهیم.
سرعت جریان انقلاب اسلامی تحلیلهای آمریکاییها را بهم میزد
رئیس اتاق فکر قرارگاه فرهنگی استان فارس به وضعیت جامعه و سیاستمداران آمریکا در زمان شکلگیری انقلاب اسلامی اشاره و اظهار کرد: از وقتی که انقلاب شکل گرفت و جریان پیدا کرد آمریکایی ها سعی میکردند از طریق کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی مدلهایی را اجرا کنند که انقلاب را مهار کنند و کارهای تبلیغاتی بسیاری هم انجام میدادند و از رسانه هم استفاده می کردند و تلاش می کردند که بتوانند از طریق رسانه هم روی افکار مردم خودشان و هم مردم دنیا کار کنند؛ جالب این بود که وقتی مطالعاتشان تمام میشد و میخواستند در تلویزیون و رادیو نتایج تحقیقات و مدل خود را مطرح کنند، انقلاب به مقطعی می رسید که دیگر نتیجه ای که گرفته بودند به دردشان نمی خورد و باید می رفتند و فکر جدیدی می کردند برای مقطع جدید. درواقع سرعت انقلاب به حدی بود که کاملا از دست آنان خارج شده بود.
حدائق با بیان اینکه تصویر امام در همه رسانههای آمریکایی دیده میشد، گفت: آمریکایی ها تلاش می کردند اسلامی بودن انقلاب را انکار کنند و به نحوی انقلاب را از اسلام جدا کنند اما خودشان با دست خودشان اسلام را تبلیغ می کردند چراکه تلویزیون آمریکا زنان چادر مشکی یک دست که یک خیابان بزرگ را پر کرده بودند را نشان می دادند که این ها آمده اند و با شاه مبارزه می کنند.
وی اظهار کرد: قبل از اینکه انقلاب به پیروزی برسد خیلی مورد تحقیر قرار می گرفتیم و آمریکاییها نمیتوانستند بفهمند ایران کجاست و ما را با کشورهای عربی اشتباه میگرفتند؛ ما را جهان سومی تلقی می کردند و به آن ها القا کرده بودند که مردم آمریکا اشرف مخلوقات و نژاد برتر هستند و این هم فریبی بود که بتوانند از مردم خود بیگاری بکشند و نسبت به خارجی ها به ویژه ما که از غرب آسیا بودیم با نگاه تحقیرآمیزی نگاه می کردند اما همین که انقلاب به پیروزی رسید ما احساس سربلندی می کردیم و با سربلندی می گفتیم مال ایران هستیم و دیگر همه می دانستند ایران کجاست و ایران را با اسم امام می شناختند یعنی اول اسم امام مطرح شد به عنوان ایرانی که برعلیه رژیم ستمشاهی قیام کرده و ملت را هدایت می کند. همیشه با ابهت و بزرگی از امام یاد میکردند.
حدائق با بیان اینکه زبان انگلیسی «خ» ندراد و اوایل انقلاب خبرنگاران و مجریان تلویزیون نمیتوانستند «خ» را تلفظ کنند و می گفتند مستر حمینی، گفت: انقلاب ما «خ» را وارد زبان انگلیسی کرد و بعد از مدتی آنها به شکل صحیح خمینی را تلفظ می کردند.
این فعال انقلابی گفت: اواخر سال 57 به ایران برگشتیم و به مدت 6 ماه ایران بودیم بعد به توصیه یکی از دلسوزان انقلابی شهریور 58 به آمریکا برگشتیم و ادامه تحصیل رشته الکترونیک را از سر گرفتیم و یک سری برنامه ها و فعالیت های انقلابی را نیز انجام میدادیم.
حدائق به تشریح وضعیت دانشجویان ایرانی در آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلام پرداخت و گفت: فعالیت ها رنگ دیگری گرفته بود، کمونیست ها خیلی نمی توانستند عرض اندام کنند زیرا خیلی تلاش کردند که بگویند ما هم در انقلاب نقش داشتیم اما انقلاب اسلامی بود. انجمن اسلامی با قوت و قدرت بیشتری کار خود را ادامه داد در آن زمان حدود 50 هزار دانشجوی ایرانی در آمریکا حضور داشتند و جمعیت قابل توجهی می شدند.
تشریح ماجرای بهم ریختن تظاهرات ضد انقلاب در جلو کاخ سفید و دستگیری 200 دانشجوی ایرانی
وی با تصریح اینکه نوک پیکان مبارزه ما خود آمریکا شده بود چراکه از شاه حمایت میکرد، گفت: در سال 59 بختیار در فرانسه فعالیت های جدی علیه جمهوری اسلامی را سازماندهی کرده بود و برادرش را فرستاده بود آمریکا که در آمریکا مخالفین انقلاب را با هم هماهنگ و سازماندهی کند. در مقطعی قرار شده بود آن ها در واشنگتن تظاهراتی ضد جمهوری اسلامی جلو کاخ سفید برپا کنند، پول زیادی با حمایت آمریکایی ها خرج کرده بودند و تعدادی از ایرانیان که مخالف انقلاب بودند را از سراسر آمریکا با هواپیما به واشنتگتن منتقل کرده بودند. انجمن اسلامی هم پیش بینی کرد که در مقابل کار آن ها بایستد.
حدائق ادامه داد: ما از جیب خودمان هزینه کردیم و با برنامه ریزی انجمن بسیج شدیم و با هر ترفندی بود مجوز تجمع اعتراضی در همان روز صبح را گرفتیم. بیش از هزار نفر بودیم که تظاهرات صبح را انجام دادیم و اعتراضات را به صورت شعار مطرح کردیم و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل هم جزو شعارهای ما بود و بعد هماهنگ کردیم که تا زمان تظاهرات ضدانقلاب همانجا بمانیم. آن روز خبر به درک واصل شدن شاه در مصر هم پخش شده بود و باعث تضعیف روحیه ضدانقلاب شده و آنها را متزلزل کرده بود.
وی ادامه داد: وقتی گروه بعدازظهر آمدند، پلیس آمریکا تمام منطقه و پارکی که جلو کاخ سفید بود را محاصره کرد و آن را کاملا بست. ملاکشان این بود که هرکس قیافه مذهبی دارد را راه ندهند. مسئولین انجمن اسلامی که برنامهریزی کرده بودند، لباس و قیافه چند نفر را مثل ضدانقلاب تا بتوانند بین آنها نفوذ کنند. یکی از دانشجویان از بین پلیس ها نفوذ کرد و رفت داخل و یک پرچم بلندی که روی آن شیر و خورشید بود را گرفت و به عنوان کسی که پرچم دار است رفت جلو تریبونی که نماینده بختیار میخواست سخنرانی کند پس از شروع مراسم این دانشجو پرچم را از چوب درآورد و با چوب به سخنران حمله کرد و او را پایین انداخت و جمعیت نیز بهم ریخت و پس از آن دانشجویانی که بیرون بودند هم داخل آمدند. پلیس نیز به هرکسی ریش و انگشتر عقیق داشت یا خانمهایی که چادر و مانتو به تن داشتندحمله میکرد و کتک مفصلی به همه زدند و ضربه ای به من زده بودند که شل میزدم و احتمال شکستگی فک صورتم را می دادند. محشری برپا شده بود و در آن روز 200 نفر از دانشجویان بازداشت شدند که بیشتر آقایان بودند و تعداد کمی از خانم ها هم دستگیر شده بودند.
حدائق ادامه داد: ما را به زندان بردند و چون ما باهم بودیم، نماز جماعت می خواندیم و ظاهرا چون اینقدر انفرادی در واشنتگتن نداشتند، ما را با هواپیمای 330از واشنگتن به نیویورک منتقل کردند و برای تضعیف روحیه وقتی میپرسیدیم ما را به کجا میبرید می گفتند میخواهیم شما را به اسرائیل ببریم!
وی گفت: زندانی شدن ما همزمان با گروگان گرفتن جاسوسهای دیپلماتنمای آمریکایی در ایران بود بنابراین خودشان شایعه کردند که این ها در قبال آن گروگان ها دستگیر شدند درحالی که ما دانشجو بودیم و آنان دیپلمات و طرح سیاسی آنها شکست خورد.
واکنش امام خمینی(ره) نسبت به رفتارتحقیرآمیز آمریکایی ها با دانشجویان ایرانی
حدائق با بیان اینکه خیلی از ما حساب می بردند و هنگام انتقال و سوار شدن به هواپیما پلیس های گردن کلفتی آورده بودند که ما را دست به دست می کردند چون به دلیل غل و زنجیری که بر گردن و دست و پایمان بسته بودند، نمی توانستیم راه برویم، گفت: امام خمینی(ره) از وضعیتی که برما زنجیر بسته بودند بسیار ناراحت شده و طی پیامی واکنش شدیدی نشان داده بودند.
وی با بیان اینکه در ده روز زندان انفرادی همه اعتصاب غذا کرده بودند و فقط آب میخوردیم، گفت: کسانی که بیرون بودند دو سه تا وکیل گرفتند و دنبال می کردند تا برای ما دادگاه تشکیل دادند. در نیویورک ما را بردند دادگاه از ما اسم میخواستند و ما اسم نمیدادیم بنابراین اسامی ما را جان یک، جان دو گذاشته بودند، وکیل ها دفاع کردند و آن ها هم با توجه به واکنش امام خمینی(ره) و اینکه اعتصاب غذا کرده بودیم، به صلاح خودشان نمیدیدند که ما را بیشتر از این نگه دارند چراکه برایشان داشت گران تمام میشد.
حدائق ادامه داد: پس از آزادی در مسجدی در نیویورک جمع شده بودیم تا زمینه انتقال دانشجویان به شهرهای محل تحصیلشان فراهم شود. شب گروه های اشرار آمریکایی به مسجد حمله کردند و بطری مشروب پرتاب می کردند. در رسانه ها و تلویزیونشان هم تبلیغ کرده بودند که این ها شورشی هستند و جامعه آمریکا را برهم زدهاند و اکنون در این شرایط قرار گرفتهاند. به شهردار نیویورک ماموریت دادند که به عنوان ناجی ما عمل کند. بنابراین به رسانهها اطلاع داده بودند که با خبرنگار و فیلمبردار آمده بودند. شهردار نیویورک به در مسجد مراجعه کرد و من اولین کسی بودم که با او صحبت کرد، به من گفت لیدرتان را بگویید بیاید، من آمده ام شما را از این مخمصه نجات دهم. من با دانشجویانی که مسئولیت داشتند صحبت کردم و حتی خودشان نیامدند و گفت برو بهش بگو ما به تو نیازی نداریم. خودمان از عهده کار خودمان برمیآییم و بدین ترتیب این ترفند آن ها هم خنثی شد. جالب است که جامعه سرخپوستان اعلام حمایت کردند و برای ما ماشین تهیه کردند و کمک کردند از آنجا خارج شدیم.
وی با بیان اینکه پس از آزادی همه برگشتیم واشنتگتن و در تظاهرات روز قدس سال 59 که با مجوز انجام شده بود شرکت کردیم و مسلمانان آمریکا، مسلمانان کشورهای عربی بخصوص فلسطینی ها و لبنانی ها در تظاهرات شرکت کردند، گفت: یکی از دانشجویانی که در درگیری قبلی به موتور پلیس ضربه زده بود در راهپیمایی روز قدس شناسایی و دستگیر شد که بعد همه دانشجویان کمک کردند و پولی جمع کردیم و با گذاشتن وثیقه آزاد شد و و با ترفندهایی به ایران آمد که بعدا به جبهه رفت و همان اوایل جنگ نیز شهید شد.
سرمایه و افتخار زندگی من پس از وجود امام خمینی(ره) شهدایی است که مدتی با آنان محشور بودم
حدائق با بیان اینکه پس از مدتی پلیس اف.بی.آی آمریکا شروع به شناسایی فعالان انقلابی کرد و آنها را به بهانههای مختلف دستگیر میکرد، گفت: یکی از دانشجویان انقلابی فعال شخصی بود به نام برادر یوسف که خیلی متدین، باحرارت و انقلابی بود و زودتر از ما وارد ایران شد و به گروه شهید چمران پیوست و با ایشان همکاری داشت تا به شهادت رسید.
وی از شهید لطف الله ترابی نیز به نیکی یاد کرد و گفت: ایشان اهل سپیدان و ساکن شیراز بودند و اولین کسی بود که در آمریکا از طریق انجمن با او آشنا شدم و مسئول برقراری ارتباط با دانشجویان جدید بود که ایشان هم به ایران برگشت، با بسیج به جبهه اعزام و در عملیات رمضان شهید و در قطعه شهدای دارالرحمه دفن شدند.
حدائق با بیان اینکه من هرچه هویت برای خودم قائل هستم به برکت حضور در سپاه و آشنا شدن با انسان های بسیار مخلص است، از آنان یاد کرد و گفت: شهیدان استعجاب، اتحادی، قربانی، اسلام نسب، حسن حق نگه دار، اعتمادی و شهید گلبیدی از دسته گل هایی بودند که در عین جوانی کارهای بزرگی انجام دادند و من غبطه می خورم بخاطر اینکه برخی از جوانهایی که سنشان از ما هم کمتر بود، در همان مقطع به اوج رسیده بودند و افتخار میکنم که مدتی با آنان محشور بودم.
وی اظهار کرد: آنچه که سرمایه زندگی من است بعد از وجود حضرت امام خمینی(ره) شهدایی است که با آنان محشور بودیم، یکی از شخصیتهایی که روی من خیلی اثر گذاشت و امیدوارم که در قیامت ما را شفاعت کنند، شهید میثمی هستند، که در سن32 یا 33 سالگی در کربلای 5 شهید شدند. ایشان نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) و همچنین سپاه فارس بودند. مدت ها در سپاه استان فارس و منطقه 9 که بعد هم شد منطقه 4 با ایشان محشور بودیم. به دلیل شخصیت والایی که داشتند ایشان را در کنار محسن رضایی گذاشته بودند.
متدین، متشرع، سادهزیست، انقلابی، اخلاق خوب، سعه صدر فوقالعاده و بیتوجهی به مال دنیا از خصوصیات بارز شهید میثمی بود که حدائق به آن اشاره و اظهار کرد: ایشان در زمان شاه زندان و شکنجه شده بود. نماینده امام در سپاه منطقه ای بود که در مقطعی 4 استان و در مقطعی 7 استان را مدیریت می کرد اما بسیار سادهزیست بود و هیچوقت لباس نو تنش ندیدیم و اگر میخواست به مناطق جنگی برود، همانند سایر مسافران با اتوبوس میرفت و هیچ نگاهی به دنیا نداشت.
عضو قرارگاه فرهنگی استان فارس ضمن اشاره به سخن شهید باکری که میگفتند دعا کنید شهید شویم چراکه اگر شهید نشوم بعد از جنگ مردم به سه دسته تقسیم میشوند، گفت: ما در کشتی نوح بودیم که پس از طوفان جنگ، کشتی به گل نشست. ممکن است برخی با نگرانی به موضوعات نگاه کنند اما نگاه من اینطور نیست و معتقدم ما یک سیری که باید بگذرانیم را داریم میگذرانیم و جای نگرانی نیست تا زمانی که ما جنگ داشتیم جنگ همه ما را یکی کرده بود و لااقل اگر دو تا شده بودیم دوتا با چهره کاملا روشن بودیم اما بعد از جنگ قاطی شدیم و ارزش ها تعریف های مختلفی پیدا کرد. برخی گفتند ما انقلاب کردیم و دفاع هم کردیم و الان به ثبات رسیدیم، دیگر انقلاب معنی ندارد، تا کی میخواهید انقلابی باشید چرا که همه انقلاب ها مقطعی داشته انقلاب تمام می شود الان باید با همه دنیا مراوده داشته باشید.
تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها این است که از جنس انقلاب پیامبران میباشد
حدائق تاکید کرد: باید توجه داشت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها تفاوتی اساسی دارد چراکه از نوع انقلاب پیامبران بوده است. رهبری آن پیامبرگونه آمد و از ظرفیت مردم بر اساس اعتقاداتشان استفاده کرد پس مسیر، مسیر پیامبر است و تا زمانی که عدالت در جامعه وجود نداشته باشد و ظلم و فساد باشد، حرکت پیامبرگونه حرکت انقلابی است، انقلاب زمانی متوقف می شود که از ظلم و فساد خبری نباشد. آیا آمریکا از مواضع خود برگشته است؟ آیا غرب از مواضع ضد دینی و مادی گرایی خود برگشته است؟
وی در پاسخ به سوالی درخصوص جشنواره فجر نیز گفت: معتقد هستم که جشنواره های فجر از اهداف خود خارج شده و اکنون برخی دوستان متوجه شدند باید در مقابل جریانی که هدفش این است که ما را از مسیر انقلاب خارج کند، بایستند.
حدائق افزود: انقلاب روز به روز رشد کرده و امروز به قدرت بالایی رسیده است و الان اگر لابی صهیونیست به این نتیجه می رسد کسی مانند ترامپ را بر سر کار بگذارد بخاطر ضربه هایی است که از انقلاب خورده اند و هیچ چاره دیگری جز این دیوانه بازی ها ندارد و الحمدلله همین دیوانه بازی ها دارد کار آن ها را یکسره می کند.
تا نابودی اسرائیل زمان زیادی نیست
وی ضمن اظهار امیدواری نسبت به آینده انقلاب اسلامی گفت: 25 سال دیگر زمان زیادی نیست که شاهد باشیم دیگر اسرائیلی دیگر وجود ندارد و ما مطمئنیم که این اتفاق می افتد. هرچقدر وعده های خدا را جدی تر بگیریم و بیشتر باور کنیم سرعتمان برای رسیدن به آن مدینه فاضله و حیات طیبه ای که وعده خداوند است و با ظهور امام زمان(عج) به وجود میآید زودتر تحقق پیدا می کند و این تحقق وعده چیزی است که به چشم خود دیدیم و لمس کردیم و جوانان باید با قوت بیشتر از ما و نسل ما بتوانند آن را دنبال کنند. من خوشبین هستم که این اتفاق در حال رقم خوردن است.
ضرورت شناخت انقلاب برای نسل جوان
حدائق در پاسخ به این سوال که ما برای آینده انقلاب چه تلاش هایی باید بکنیم، گفت: باید اول انقلاب شناخته شود چراکه شناخت انقلاب برای جوانان ما خیلی ضروری است که هویت انقلاب شناخته شود. انقلابی که شبیه انقلاب رسولالله(ص) میباشد. مهمترین دستوری که به پیامبر داده شد ابلاغ ولایت حضرت امیرالمومنین(ع) بوده است. پیامبر در غدیر خم فرمان را اجرا می کند و بعد از مدت کوتاهی از دنیا می رود بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) جامعه اسلامی دچار انحراف می شود و حاکمیت نفاق شروع می شود و شخصیتی مثل امیرالمومنین(ع) را وادار به تقیه می کند و این مسیر همینطور تا مقطع انقلاب اسلامی ادامه پیدا می کند.
وی انقلاب اسلامی ایران را در تاریخ منحصربفرد عنوان و اظهار کرد: انقلاب اسلامی پرچمدار توحید است و تمام شعارها و اعلام موضعش ولایت خداوند است و ولایت طاغوت در مقابل ماست که دنیا را تبلیغ می کند و بر مبنای حاکمیت شهوت شکل گرفته است. همه کسانی که پیغمبران، تئوریسین ها و ایدئولیست های این مکتب شهوت آمیز هستند به دنبال قدرت و منافع خود هستند و مردم را در این بازی به کار میگیرند که به تمایلات خود برسند. انقلاب اسلامی در مقابل حاکمیت کفر و ظلمی است که انسان را از میسر انسانیت خود حتی از حیوان هم پست تر کرده بگونهای که از ازدواج انسان با حیوان افتخار میکند. انقلاب اسلامی در مقابل نظام و تفکر شیطانی و جهل و بردگی که در دنیا جاری شده، شکل گرفته است.
هویت انقلاب اسلامی فراتر از مقیاسهای دنیایی است
این فعال انقلابی هویت الهی انقلاب اسلامی را دستاوردی دانست که نباید در مقیاس های دنیایی ارزیابی شود و گفت: امام(ره) می فرمودند اگر برای حفظ جمهوری اسلامی چند نسل فدا شوند جا دارد یعنی نه اینکه ما فقط خودمان را فدا کنیم بلکه باید فرزندان خود را برای جانفشانی در راه انقلاب آماده کنیم و باید همه وجودمان را صرف این انقلاب کنیم اما کسی هم نگفته که به رفاه نرسیم ولی راه رسیدن به رفاه هم این است که از مسیر حق حرکت کنیم.
مسئولین باید حواسشان را جمع کنند که در چه انقلابی مدیر هستند
حدائق تاکید کرد: مسئولین باید خیلی جدیتر حواسشان را جمع کنند که مدیر چه جریان و انقلابی هستند بنابراین خدمتی هم که باید به مردم کنند در این راستا هست و نباید اجازه دهند مردم تحت فشار مسائل اقتصادی و معیشتی و غیره قرار گیرند. کشور ما چیزی کم ندارد و اگر ما دستمان را در دست امام جامعه بگذاریم، امام جامعه بلد است چطور جامعه را هدایت کند. باید منم منم را کنار گذاشت به ویژه در رده مدیریتی.
وی گفت: یک نظریه پرداز داریم که حکمتش را از خداوند می گیرد چون نماینده و ولی است که از جانب خدا ولایت دارد و این یقین ماست؛ باید این نظریه پرداز که نظریهاش را داد ما مجریان نظریهاش باشیم؛ چند سال است مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی را مطرح می کنند؛ ما نه فرهنگ سازی و نه سیاستگذاری کردیم و در اجرا هم که معلوم است چه کردیم!
عضو قرارگاه فرهنگی فارس با بیان اینکه هم مدیران ما مسئول هستند و هم کسانی که مسئولیت فرهنگ سازی را بر عهده دارند، گفت: بنده به نظر خودم دارم تلاش میکنم اما نه بضاعتی دارم که خیلی اثرگذار باشم و نه تنهایی می شود این کار را کرد. من اگر بتوانم گرهی را از جامعه باز کنم مدیون هستم و باید این گره را باز کنم مدیران ما که به طریق اولی.
باید از دستاوردهای انقلاب اسلامی با چنگ و دندان محافظت کرد
حدائق خاطرنشان کرد: ما نباید نگاه کنیم به اینکه چه کسی چه کاری کرده بلکه باید به این نگاه کنیم که از این نظام و قدرت سیاسی که به دست آوردهایم کاملا محافظت کنیم و اثرات این قدرت را هم داریم می بینیم، ما در مقابل آمریکا ایستادیم عراق و سوریه و لبنان را از چنگشان درآوردیم، پشت یمن و بحرین ایستادیم آنان نیز مقاومت کرده و دشمنان را مستاصل کردهاند.
وی با اعتقاد به اینکه نه فقط جامعه اسلامی بلکه مستضعفان جهان تحت پوشش تفکر انقلاب اسلامی به سعادتت خواهند رسید، گفت: باید همه اختلافات را کنار گذاشت و فکر کنیم چطور می توانیم از عزت و قدرتی که به دست آورده ایم محافظت کنیم. تحت ولایت خداوند دین را باید با چنگ و دندان حفظ کنیم.
انتهای پیام/