حجاب اجباری یا حجاب اجتماعی/اهمیت لزوم حجاب در اسلام
به گزارش شیرازه،
حجت الاسلام والمسلمین، محمد استوار میمندی، استاد حوزه علمیه قم، در
یادداشت خود به این پایگاه خبری نوشت: مدتی است که در گوشه و کنار قلم ها و
حنجره هایی نا مبارک، رسالت خود را در نفی قانون حجاب که یکی از ضروریات
دین اسلام است و همه گروه های اسلامی بر ضروری بودن آن اتفاق نظر دارند
دیده اند و مدام این سو و آن سو می نشینند و با پوشش مصلحت اندیشی و دلسوزی
برای زنان جامعه و در واقع با اغراض سیاسی، اعتقادات دینی مردم را مورد
هجمه قرار می دهند، صرف نظر از اینکه منادیان مخالفت با قانون حجاب چه
کسانی هستند چند نکته را به عرض مردم شریف و خداجوی ایران می رسانم:
1-
حجاب یکی از واجبات الهی است که اختصاص به بانوان ندارد بلکه مردان نیز
وظیفه دارند که خود را متعهد به رعایت این تکلیف الهی بدانند، آنچه بین زن و
مرد تفاوت دارد کیفیت و محدوده پوشش است که آن هم به مصالح وحکمت های خالق
مهربان برمی گردد.
2- حجاب شرعی که در آن الزام به رعایت حدود شرعی هم در محدوده پوشش و هم در کیفیت پوشش است حکمی است که از قرآن کریم و دستورات پیشوایان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است که در این مقال مجال ذکر آنها وجود ندارد ولی به عنوان نمونه آیات 32، 33 و 59 سوره احزاب و آیه 31 سوره مبارکه نور گویای این اصل مسلم است.
3- در تحلیل وجوب حجاب باید نگاه جامعی به آن داشت چرا که این پدیده از یک سو جنبه فردی و شخصی دارد و از سوی دیگر نمی توان آثار و پیامدهای اجتماعی آن را نادیده گرفت، بنابراین شخصی دانستن حجاب و تشبیه آن به واجباتی مثل نماز و روزه بی راهه رفتن است، علاوه بر اینکه برخی واجبات فردی مثل روزه نیز ممکن است در برخی موارد جنبه اجتماعی پیدا کنند مثلا در فقه اسلامی این مساله وجود دارد که شخصی که روزه خواری عملی کند باید تعزیر شود و اگر سه یا چهار بار تکرار کرد حکم او کشته شدن است، آیا این حکم سنگین برای کسی که حریم واجبی از واجبات خدا را هتک می کند به معنای اهمیت حفظ حریم حدود و واجبات الهی در عرصه عمومی جامعه نیست؟
4- افرادی که امروز به بهانه دفاع از آزادی و حق بانوان صدای مخالفت با قانون حجاب را بلند کرده اند باید مراقب باشند که مشمول آیه 19 سوره مبارکه نور نشوند که فرمود: «ان الذین یحبون ان تشیع الفحاشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الآخره» چون این افراد لااقل واجب بودن حجاب فردی را قبول دارند پس باید بدانند که بی حجابی و عریان شدن زنان در مجامع عمومی مصداقی از همان فاحشه ای است که در آیه شریفه برای اشاعه آن وعید به عذاب دردناک دنیا و آخرت داده شده است، به راستی آیا اینان روایت امام باقر علیه السلام را ندیده اند که فرمود: «خداوند به شعیب وحی فرمود که صد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم چهل هزار نفر از اینان اشراری هستند که اهل معصیتند و شصت هزار نفر از اینان نیز خوبان قوم تو هستند. شعیب سوال کرد حال اهل معصیت مشخص است اما چرا خوبان را عذاب می کنی؟ و خداوند پاسخ فرمود چون اینان در مقابل معاصی و گناهان نرمش داشتند و به خاطر خشم من خشمناک نمی شدند».(کافی ج5، ص56). اینجاست که باید این سوال را پرسید که آیا مخالفت با قانون حجاب که سبب گستاخی بیشتر شل دینان و پرده دری بیشتر حریم شریعت می گردد مصداق مماشات و نرمی با اهل معصیت نیست؟ و آیا خداوند نسبت به چنین پدیده ای خشمناک نمی شود؟
5- حضرات می گویند برای الزامی بودن حجاب در اسلام هیچ دلیلی نداریم! یاللعجب از این همه نادانی یا تظاهر به نادانی! از این رو و به منظور اشاره به ادله این امر ذکر چند نکته را به اختصار ضروری می دانم:
الف/ کسی که آشنای به منابع دینی اسلام مثل آیات قرآن کریم و روایات و سیره معصومین علیهم السلام باشد و نیز مقداری اغراض شریعت را دریافت کرده باشد نیک می فهمد که حاکم اسلامی وظیفه دارد که زمینه های اجرای احکام الهی در جامعه را فراهم کند و از طریق قانونگذاری صحیح، هنجارهای دینی را در جامعه تقویت نماید تا موانع هدایت مردم برداشته شود و آنها بتوانند با آسودگی بیشتری مسیر طهارت معنوی و کمال انسانی خود را بپیمایند که اگر اینگونه شود آرامش واقعی انسان ها که گمشده بشریت امروز است نیز در دسترس بیشتری قرار می گیرد و الا طبق منطق این حضرات اگر حجاب شخصی است و نباید تبدیل به قانون شود حکومت اسلامی نباید مشروب خانه ها و قمار خانه ها و فاحشه خانه ها را هم از کوچه و خیابان کشور اسلامی جمع کند، چرا که حرمت شرب خمر، یک حکم شخصی است و نباید منع آن تبدیل به قانون شود و نیز حرمت قمار یک حکم شخصی است و نباید قانون ممنوع بودن قمارخانه ها در جامعه اجرا شود، اگر چه از این جماعت بعید نیست که در قدم بعد از شکستن حریم عفاف و حیا، پویش دفاع از آزاد بودن نوشیدن شراب و برقراری دوباره فاحشه خانه ها و قمارخانه ها را فریاد بزنند. پس نه فقط حاکم اسلامی می تواند هنجارهای شرعی اجتماعی را در جامعه الزامی کند بلکه وظیفه اوست که این هنجارها را در جامعه نهادینه کند.
ب/ ادله امر به معروف و نهی از منکر همانطور که خطاب به آحاد امت است خطاب به حاکم اسلامی نیز می باشد مخصوصا که مراحل بالای امر به معروف و نهی از منکر که مرحله بازدارندگی از منکر و الزام کردن به معروف است معمولا از شئون حکومتی است چرا که در بسیاری از موارد مردم معمولی توانایی اعمال قوه قهریه در بازدارندگی از گناه را ندارند، اگر بی حیایی و بی حجابی گناه است که هست پس باید همگان از آن نهی کنند و چه کسی سزاوارتر از حاکمیت و اجزاء حاکمیت و چه عنصری بالاتر از اعمال قانون حجاب به عنوان یکی از ابزارهای بازدارنده نسبت به این پدیده گناه آلود؟ البته پرواضح است که در این میان عنصر فرهنگ سازی نیز یکی از ابزارهای مهم نهادینه کردن فرهنگ خوش حجابی است اما نمی توان به بهانه فرهنگ سازی از ابزارهای بازدارنده اجتماعی چشم فرو بست چرا که امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد که تعطیل بردار نیست.
ج/ در همه کشورهای دنیا بر اساس مصالح و مفاسدی که هر کشوری برای خود دارد قوانینی وضع شده است که چون امروز، دنیا بر اساس ظاهر گرایی و ماده پرستی اداره می شود این قوانین همه از جنس حس و دنیاگرایی هستند مثلا همین قوانین راهنمایی و رانندگی مثل قانون الزام کمربند ایمنی که به درستی برای حفظ جان سرنشینان وسایل نقلیه وضع شده اند و در کشور ما نیز اجرا می شود آیا تاکنون دیده اید که یکی از این حضرات به این قانون اشکال کند و بگوید جان هر کسی فقط به خود او مرتبط است و بگذارید مردم در استفاده از کمربند ایمنی آزاد باشند؟ و آیا شندیده اید کسی بگوید چنین قانونی هیچ دلیل شرعی ندارد؟ مسلما ندیده و نشینده اید چون منطق این قانون حفظ امنیت شهروندان جامعه است که برای همگان قابل فهم است، پس چرا نسبت به قانون حجاب به عنوان یک دستور الهی که اجرای صحیح و کامل آن ضامن حفظ امنیت اخلاقی و روانی جامعه است اینگونه عده ای به مقابله برخاسته اند؟ مگر نه این است که مطابق آمارهای نهادهای قضایی درصد قابل توجهی از قتل و نزاع های خیابانی و آمار بالایی از اختلافات خانوادگی و طلاق ها ناشی از عدم رعایت حریم های ناشی از عفت و حیاست؟ و اینجاست که دوگانگی در رفتار این جماعت و تردید در حس آزادی خواهی آنها خود را نشان می دهد و دست های پیدا و پنهان دشمنان دین خدا در حیازدایی از جامعه دینی بیشتر آشکار می گردد.
بی جهت نیست که امام زمان علیه السلام در دعای معروفی که منسوب به ایشان است و در آن برای اصناف مختلف مردم دعا می کنند وقتی به زنان جامعه می رسند برای آنان دعای «حیا و عفاف» می کنند آنجا که می فرمایند: «و علی النساء بالحیاء و العفة»(البلد الامین ص350) و این یعنی دغدغه امام مهربانمان برای زنان جامعه مساله عفاف و حیاست و چه آسان عده ای چوب حراج به عفت دختران این سرزمین زده اند!
در پایان، خطابم به دختران وطنم ایران است؛ خواهرم! قدر خودت را بیشتر بدان، تو از یک طرف متعلق به سرزمینی هستی که نیاکان تو مظهر پاکی وپاکدامنی بوده اند پس حتی اگر مسلمان نیستی دامن خود را به آلودگی ها و جلوه گری های هوس آلود بشریت امروز که حتی جامعه غرب را به بن بست کشانده نیالای و از طرف دیگر عضوی از امت اسلام هستی همان اسلامی که الگوی زنان او زنان آسمانی و بهشتی مثل فاطمه و خدیجه و مریم و زینب است.
پس بیایید با آزاد منشی، خود را از قید و بند هایی که اهل دسیسه و سیاست برایتان پهن کرده اند برهانید و مسیر زندگیتان را فقط و فقط با خدای مهربانتان تنظیم کنید.
منبع: پایگاه فرهنگی صادقون