30 بهمن؛ آغازی بر پایان حیات ننگین فرزند نامشروع انگلیس در منطقه
«با الهام از انقلاب راستین مردم ایران، چون قطع هر نوع رابطه و همکاری با دولت اسرائیل و حمایت از خلق فلسطین یکی از اصول اساسی سیاست خارجی حکومت موقت انقلاب ایران است لذا به منظور پایان دادن به روابط آشکار و پنهانی و غیرقانونی رژیم سابق با اسرائیل، دیروز صبح تعداد ۳۲ نفر از کارکنان دفتر آژانس یهود و هواپیمایی اسرائیلی ال عال و دیگر کارشناسان اسرائیلی از ایران اخراج شدند. در جهت اجرای دقیق این سیاست حکومت موقت انقلاب ایران، همچنین به کلیه کارمندان ایرانی نمایندگی رژیم سابق در اسرائیل دستور داده شد در اولین فرصت و هر چه زودتر خاک آن کشور را ترک کنند.»
اعلام قطع رابطه با اسرائیل در نخستین روزهای انقلاب توسط دولت موقت در حالی رخ داد که ملت ایران سالهای زیادی خواهان قطع رابطه با رژیم صهیونیستی بودند. در این مراسم شخصیتهایی از جمله ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر در امور انقلاب، یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین و حجت الاسلام سید احمد خمینی حضور داشتند.
در روز صدور این اطلاعیه برخی مردم جلوی ساختمان سابق رژیم صهیونیستی دست به تجمع زدند. اتفاق دیگر این روز تاریخی تحویل ساختمان دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی در تهران به سازمان آزادی بخش فلسطین بود.
مروری روابط ایران و اسرائیل در دوره پهلوی
با تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ با حمایت مستقیم انگستان در اراضی
اشغالی فلسطین، خاورمیانه و جهان اسلام وارد یک چالش بزرگ شد. اتفاقی که
هرگز با آرمانهای دین اسلام همخوانی نداشت. روند ایجاد رژیم صهیونیستی به
گونهای بود که انگلستان تعدادی از یهودیان را از اروپا، آمریکا و حتی آسیا
را به سرزمین قدس منتقل کرد و از آن طرف دست به اخراج ساکنان اصلی این
سرزمین زد.
اشغال تدریجی سرزمین فلسطین وتحمیل دولت اسرائیل بر جهان
اسلام باعث درگیری و منازعه همراه با جنگهای خونینی شد، که همچنان ادامه
دارد.
موضوع اصلی در ایجاد اسرائیل، برقراری روابط دیپلماتیک با این
رژیم بود که منازعات زیادی را در عرصه سیاست خارجی بسیاری از کشورها به
خصوص اعراب در پی داشت و از طرفی شبکه بزرگی از تماسها، مذاکرات سیاسی و
رفت و آمدهای آشکار و پنهان با صهیونیستها در تماس بود.
ملت ایران از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی تمایلی به برقراری هیچ رابطهای با این رژیم نداشت و کم کم اعتراضات به این روابط در دوران پهلوی دوم به صورت علنی در محافل و رسانهها مشهود شد.
شناسایی دوفاکتوی اسرائیل توسط پهلوی دوم
منازعه اعراب و اسرائیل یکی از اتفاقات مهم در منطقه علیه رژیم
صهیونیستی است اما پهلوی دوم نسبت به آن موضعی مبهم و دوپهلو داشت. به طوری
که به نظر میرسد حاکم وقت ایران نمیتوانست نگاه مشخصی به موضوع رژیم
صهیونیستی داشته باشد. در نهایت پهلوی دوم در اسفند ماه سال ۱۳۲۸ شمسی، به
رفتارهای ابهام آمیز خود پایان داد و اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت
شناخت. اتفاقی که باعث عصبانیت ملت ایران شد.
همزمان
با انتشار بیانیه شناسایی اسرائیل از سوی «محمد ساعد مراغهای» که نخست
وزیر وقت ایران بود، کشورهای عربی در مقابل دولت ایران موضعگیری کردند و
معتقد بودند نخست وزیر وقت ایران در ازای دریافت پول دولت اسرائیل را به
رسمیت شناخته است. در همین ایام سرکنسولگری ایران در بیتالمقدس مشغول به
کار شد.
شناسایی رژیم صهیونیستی از طرف محمدرضا پهلوی نه تنها در
خارج بلکه در داخل کشور نیز معترضان فراوانی داشت. نمایندگان مجلس و مردم
عادی که به غاصب بودن رژیم اسرائیل آگاهی داشتند کم کم زمزمههای اعتراضی
خود را آغاز کردند و تنها یک سال بعد از شناساسی این رژیم و در زمان دولت
دکتر محمد مصدق اعتراضاتی از جانب نمایندگان مجلس به این امر صورت گرفت.
همزمان
با جنبش ملی شدن صنعت نفت و تشکیل کابینه توسط دکتر مصدق، بار دیگر موضوع
روابط ایران و اسرائیل به میان کشیده شد. دکتر مصدق که از ابتدای دوران
نخست وزیری خود مخالف برقراری رابطه با اسرائیل بود، بارها عنوان کرد که
ملت ایران آمادگی برقراری روابط با اسرائیل را ندارد.
به دنبال
مخالفتهای دکتر مصدق با موضوع شناسایی اسرائیل، «حاج آقا رضا رفیع» در
زمانی که رئیس کمیته خارجی مجلس شورای ملی را بر عهده داشت در ۱۰ اردیبهشت
۱۳۲۹ شمسی طی یک بیانیه اعلام کرد که شناسایی اسرائیل منوط به تصویب مجلس
است.
به دنبال افزایش اختلافات بر سر شناسایی اسرائیل، «باقر کاظمی»
وزیر امورخارجه وقت در جلسه ۱۹ تیر ۱۳۳۰ بیان کرد: دولت ایران تصمیم خودش
را در موضوع اسرائیل اجرا کرد و سرکنسولگری را که در بیتالمقدس دایر کرده
بود منحل و رسیدگی به کارهای باقی مانده در آنجا را به کشور عمان محول
کرده است و دیگر دولت قصد ندارد در خصوص موضوع شناسایی رسمی اسرائیل اقدام
دیگری انجام دهد و نمایندهای هم از اسرائیل قبول نکرده و نخواهد کرد.
در
حالی که اقدام دولت دکتر مصدق بازتاب گستردهای در عرصه داخلی و خارجی
داشت و افکار عمومی جهان عرب را به نفع نهضت ملی ایران تغییر داده بود، اما
طولی نکشید که ملت ایران شاهد تغییر دوباره رویکرد سیاست خارجی در موضوع
شناسایی اسرائیل بودند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت ملی دکتر مصدق و
قدرت گرفتن دوباره محمدرضا پهلوی همه چیز را در مسئله رژیم صهیونیستی تغییر
داد و پهلوی دوم با اقدامات مداخله جویانه آمریکا و انگلیس به تدریج
مناسبات ایران با اسرائیل برقرار کرد و روز به روز این روابط گسترش پیدا
کرد که اوج این روابط در سال ۱۳۴۰ شمسی بود که از آن به دوران تحکیم
مناسبات دو پهلوی و رژیم صهیونیستی یاد میشود.
ساواک، مهمترین موضوع روابط حکومت پهلوی با اسرائیل
روابط محمدرضا پهلوی با اسرائیل بیشتر در حوزههای نظامی، اطلاعاتی
بود. روابط امنیتی ایران و اسرائیل بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و همزمان
با تأسیس «ساواک» آغاز شد. ساواک به وسیله مقامات اطلاعاتی آمریکا و انگلیس
شکل گرفت به طوری که پی ریزی ساواک بر عهده «سازمان سیا» آمریکا بود و
دفتر ویژه اطلاعات را سرویس جاسوسی انگلیس تشکیل دادند و در ادامه با
برنامه ریزی از طرف واشینگتن و لندن کم کم زمینه نفوذ اسرائیل در ساواک
آغاز شد.
محمدرضا پهلوی و اطرافیانش معتقد بودند به منظور حفظ روابط
ایران و اسرائیل، بهترین گزینه حفظ روابط سازمانهای امنیتی است و تأکید
داشت دو سازمان ساواک و «موساد» باید مناسبات بین دو کشور را کنترل کنند،
چرا که روابط آشکار به نفع دو رژیم نبود.
در ادامه این همکاریهای
امنیتی موساد اطلاعات آموزشی گستردهای در اختیار ساواک قرار داد و بعد از
مدتی نمایندگی تجاری از سوی اسرائیل در تهران افتتاح شد که برای سالها به
صورت پوششی برای عملیات موساد و ساواک به حساب میآمد.
از دیگر
روابطی که بین ایران و اسرائیل در دوران پهلوی دوم از اهمیت خاصی برخوردار
بود مبادلات اقتصادی است. نفت مهمترین موضوع تبادلات بین ایران و رژیم
صهیونیستی بود، به طوری که تهران در دورهی پهلوی بیش از ۹۰ درصد احتیاجات
نفتی این رژیم را تأمین میکرد. در آن سالها ایران منبع اصلی صادرات نفت
به اسرائیل قلمداد میشد، به گونهای که طی دو جنگ سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳
میلادی، عمدهترین تأمین کننده نفت اسرائیل بود.
اجرا شدن طرحهای
کشاورزی و صنعتی اسرائیل در ایران از موضوعات دیگر روابط تل آویو و تهران
آن زمان را شکل میداد. در دوران پهلوی دوم بحدی شرایط سرمایه گذاری
اسرائیلیها در کشور فراهم بود که سرمایهداران زیادی از اسرائیل به ایران
آمدند و در تعدادی از بانکهای مختلط و شرکتهای تولیدی و خدماتی ایران
سرمایهگذاری کردند. طرح کشت و صنعت قزوین یکی از بزرگترین طرحهای کشاورزی
آن زمان بود که اسرائیلیها در ایران راهاندازی کردند و اداره آن بر عهده
داشتند.
برچیده شدن رژیم صهیونیستی با دستان انقلاب ۵۷
همزمان با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۵۷ امام خمینی (ره) که همواره مخالف رژیم صهیونیستی بودند، در همان روزهای نخستین انقلاب اعلام کردند که با رژیم غاصب اسرائیل و همچنین رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی هرگز ارتباطی برقرار نخواهیم کرد.
بریدن دستان کثیف رژیم کودککش و اشغالگر اسرائیل با فرمان امام خمینی(ره) پس از بازگشتشان از پاریس به تهران در ۳۰ بهمن ماه ۱۳۵۷ رقم خورد و همزمان سفارت فلسطین در ایران آغاز به کار کرد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کردند، رژیم اشغالگر قدس به طور نامشروعی تأسیس شده و باید نابود و از صحنه روزگار محو شود.
امام با داشتن روحیه عدالتخواهی در موضعی آشکار خواهان مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی شدند. درحالی که بعد از مدتی رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی نابود شد، اما اشغالگری اسرائیلیها در سرزمین زیتون همچنان ادامه دارد اما با تحولات منطقه مثل پیروزی جبهه مقاومت بر داعش و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه، صدای ناقوس مرگ صهیونیستها بلندتر شده است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس فرمایشات امام خمینی (ره) در دوران انقلاب و بعد از آن بیانات مقام معظم رهبری بر اساس دفاع از آرمانهای اسلام و حمایت از حقوق تمامی مظلومان جهان قرار داده شده است. بر اساس اندیشههای ایشان فلسطین توسط رژیم نامشروع صهیونیستی به اشغال درآمده و حقوق آنان پایمال شده است و این رژیم خطر جدی برای کشورهای اسلامی منطقه و همچنین بقیه کشورهاست، چرا که این رژیم همواره به دنبال توسعهطلبی، جنگ و اشغال سرزمین قدس بوده است.
در یک نگاه کلی به وضوح مشخص است که حکومت پهلوی در تعاملات خود با کشورها، در سیاست خارجی و همچنین در شناسایی دولتهای تازه تأسیس شده به ارزشهای اسلامی و انسانی توجهی نمیکرد. بدون شک یکی از مهمترین ارزشهای اسلام، عدم هرگونه تعامل با رژیمهای اشغالگر از جمله اسرائیل است.
روشن است که «محمدرضا پهلوی» در تعاملاتش بیشتر بر اساس منافع رژیم خود و نه مردم به ایجاد و توسعه رابطه با اسرائیل پرداخته، که این امر هرگز مورد تأیید ملت ایران نبوده است. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران با توجه به معیارهای اسلامی و انساندوستانه به مخالفت با رژیم صهیونیستی پرداخت و این مسیر تا نابودی این رژیم اشغالگر ادامه خواهد داشت.