به بهانه قطعی شدن استعفای آقای شهردار:
نجفی جاده صاف کن چه کسانی است؟
هرچند در میان گزینه های مطرح شده برای شهرداری تهران در مرداد سال قبل مدیران اجرایی قوی به چشم نمی خوردند ولی نجفی در این زمینه نیز در آخر لیست قرار می گرفت. علی رغم تعجب و شگفتی کارشناسان شهری و برخی از فعالین سیاسی، محمدعلی نجفی با 21 رای شورای اصلاح طلب تهران شهردار پایتخت شد.
به گزارش شیرازه، محمدعلی نجفی 67 ساله نه رمقی برای اداره کلانشهری مانند تهران داشت و دارد و نه تجربه مفیدی در زمینه کار اجرایی در کارنامه اش می درخشد. همچنین از سال 1392 و با حضور حسن روحانی در پاستور، نجفی نیز راهی منطقه پاستورنشینان شد تا بار دیگر بخت مدیریتش را در حوزه های جدید بیازماید. اما بخت با وی یار نبود و قلب پیرمرد 67 ساله دیگر تاب و تحمل استرس نداشت و همزمان با کار گذاشتن فنر در قلب از ریاست سازمان میراث فرهنگی پس از 6 ماه کنار رفت. هرچند تلاش وی برای رسیدن به وزارت خانه آموزش و پرورش ناکام مانده بود. چند ماه سرپرستی وزارت علوم و سپس مشاور اقتصادی حسن روحانی مقصد بعدی نجفی بود تا آنکه در تابستان داغ 1396 ستاره اقبالش در بهشت درخشید.
هرچند در میان گزینه های مطرح شده برای شهرداری تهران در مرداد سال قبل مدیران اجرایی قوی به چشم نمی خوردند ولی نجفی در این زمینه نیز در آخر لیست قرار می گرفت. علی رغم تعجب و شگفتی کارشناسان شهری و برخی از فعالین سیاسی، محمدعلی نجفی با 21 رای شورای اصلاح طلب تهران شهردار پایتخت شد.
این انتخاب در حالی صورت گرفت که برخی از تحلیلگران معتقد بودند که نجفی با توجه به سابقه بیماری و نداشتن کارنامه اجرایی، توان اداره شهر را نخواهد داشت و سازوکار انتخاب شخصی سیاسی نیز برحسب سناریویی از پیش طراحی شده بوده است. سناریویی که بر اساس آن نجفی جاده صاف کن گزینه بعدی شهرداری تهران خواهد بود. حال اینکه آیا شخص نجفی از این سناریو آگاه بوده یا خیر، جای تردید است.
جاده صاف کنی نجفی می تواند براساس منافع حزبی و جناحی کلانی برای انتخابات بعدی شکل گرفته باشد. به هر حال نجفی خواسته یا ناخواسته نقشش را خوب بازی کرد و از شهرداری رفت. وی از همان ابتدا علم افشاگری علیه مدیریت سابق را بلند کرد و هر مشکل و معضلی را به گردن قبل انداخت. سندسازی و رو کردن پرونده های بی اساس فساد از دوره قبل یکی از کارویژه های نجفی بود. پرونده هایی که با سر و صدا و پرو پاگاندای رسانه ای اصلاح طلبان در فضای افکار عمومی پخش می شد تا تمامی مشکلات شهر را نتیجه مدیریت شهری سابق ارزیابی کنند. در همین اثنا نجفی با گزارش 500 صفحه ای اش درباره کارنامه 12 ساله قالیباف، تیر خلاصی بود بر پیکر مدیریت جدید شهردار که همچون پوست موزی زیر پای وی از سوی اطرافیانش انداخته شد. وی در این گزارش در داده هایی بی اساس و حتی غیرواقعی اتهاماتی را علیه شهردار سابق و برخی از سازمان ها مطرح کرده بود که در ادامه مشخص شد که این ادعاها هیچ محلی از اعراب ندارند.
نجفی در ایام برف و زلزله نیز مدیریت ناکارآمدش را به اثبات رساند ولی وی از ابتدا نیز قربانی مطامع اصلاح طلبان قرار گرفت تا گزینه جدی و اصلی شهرداری تهران پس از وی بر کرسی بنشیند. گزینه ای که در فضای نسبتا آرام تر جانشین نجفی می شود و عملکرد وی نیز با نجفی ضعیف و ناکارآمد مقایسه خواهد شد. هر گزینه جدیدی که دارای حداقل توانایی مدیریت اجرایی باشد نسبت به نجفی بهتر عمل خواهد کرد و این نیز در فضای ذهنی شهروندان تهرانی به عنوان شهردار بهتر جانمایی خواهد شد.
نام هایی که بعد از نجفی مطرح می شوند بیشتر حول و حوش همان گزینه هایی هستند که در تابستان سال قبل عنوان می شدند. از محسن هاشمی و حسین مرعشی گرفته تا حبیب الله بی طرف و الهه کولایی. اما در این بین نام دیگری نیز خودنمایی می کند. اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت داوزدهم یکی از گزینه های مطرح شهرداری تهران است. کسی که در ماههای اخیر بارها از سوی اصلاح طلبان ترغیب شده تا از دولت خارج شود تا کارنامه بد دولت روحانی در سال های حساس پیش رو به پای وی نوشته نشود. جهانگیری یکی از گزینه های اصلی اصلاح طلبان برای انتخابات 1400 ریاست جمهوری است که از هم اینک خود را برای آن رقابت ها آماده کرده است.
یکی از مناصبی که به جهانگیری برای دوره باقی مانده تا انتخابات پیشنهاد شده، شهرداری تهران است. شهرداری تهران ویترینی درخور و قابل ارزیابی در پیشانی سیاست ایران است. یک عملکرد نسبتا خوب می تواند تهران را به سکوی پرتاب جهانگیری تبدیل کند. هرچند در این میان محسن هاشمی نیز خود را به عنوان یک گزینه مطرح کرده و او نیز به فکر رسیدن از بهشت به پاستور است. محسن هاشمی دارای انگیزه های بالایی جهت اثبات خود از سویی و از سوی دیگر بازگرداندن خاندان هاشمی به قدرت است. به نظر می رسد رقابت نهایی میان این دو گزینه و با اجماع زعمای اصلاح طلب بر سر گزینه نهایی صورت گیرد.
به هر حال آنچه مشخص است نجفی دارای ماموریتی بود تا کار را برای شهردار آینده تهران در بخش های نرم افزاری و سخت افزاری شهر آسان سازد و در زمینه انتصابات و حاشیه سازی ها، انرژی کمتری از شهردار آینده گرفته شود تا وی به پروژه اصلی خود یعنی رسیدن به پاستور بیاندیشد.
هرچند در میان گزینه های مطرح شده برای شهرداری تهران در مرداد سال قبل مدیران اجرایی قوی به چشم نمی خوردند ولی نجفی در این زمینه نیز در آخر لیست قرار می گرفت. علی رغم تعجب و شگفتی کارشناسان شهری و برخی از فعالین سیاسی، محمدعلی نجفی با 21 رای شورای اصلاح طلب تهران شهردار پایتخت شد.
این انتخاب در حالی صورت گرفت که برخی از تحلیلگران معتقد بودند که نجفی با توجه به سابقه بیماری و نداشتن کارنامه اجرایی، توان اداره شهر را نخواهد داشت و سازوکار انتخاب شخصی سیاسی نیز برحسب سناریویی از پیش طراحی شده بوده است. سناریویی که بر اساس آن نجفی جاده صاف کن گزینه بعدی شهرداری تهران خواهد بود. حال اینکه آیا شخص نجفی از این سناریو آگاه بوده یا خیر، جای تردید است.
جاده صاف کنی نجفی می تواند براساس منافع حزبی و جناحی کلانی برای انتخابات بعدی شکل گرفته باشد. به هر حال نجفی خواسته یا ناخواسته نقشش را خوب بازی کرد و از شهرداری رفت. وی از همان ابتدا علم افشاگری علیه مدیریت سابق را بلند کرد و هر مشکل و معضلی را به گردن قبل انداخت. سندسازی و رو کردن پرونده های بی اساس فساد از دوره قبل یکی از کارویژه های نجفی بود. پرونده هایی که با سر و صدا و پرو پاگاندای رسانه ای اصلاح طلبان در فضای افکار عمومی پخش می شد تا تمامی مشکلات شهر را نتیجه مدیریت شهری سابق ارزیابی کنند. در همین اثنا نجفی با گزارش 500 صفحه ای اش درباره کارنامه 12 ساله قالیباف، تیر خلاصی بود بر پیکر مدیریت جدید شهردار که همچون پوست موزی زیر پای وی از سوی اطرافیانش انداخته شد. وی در این گزارش در داده هایی بی اساس و حتی غیرواقعی اتهاماتی را علیه شهردار سابق و برخی از سازمان ها مطرح کرده بود که در ادامه مشخص شد که این ادعاها هیچ محلی از اعراب ندارند.
نجفی در ایام برف و زلزله نیز مدیریت ناکارآمدش را به اثبات رساند ولی وی از ابتدا نیز قربانی مطامع اصلاح طلبان قرار گرفت تا گزینه جدی و اصلی شهرداری تهران پس از وی بر کرسی بنشیند. گزینه ای که در فضای نسبتا آرام تر جانشین نجفی می شود و عملکرد وی نیز با نجفی ضعیف و ناکارآمد مقایسه خواهد شد. هر گزینه جدیدی که دارای حداقل توانایی مدیریت اجرایی باشد نسبت به نجفی بهتر عمل خواهد کرد و این نیز در فضای ذهنی شهروندان تهرانی به عنوان شهردار بهتر جانمایی خواهد شد.
نام هایی که بعد از نجفی مطرح می شوند بیشتر حول و حوش همان گزینه هایی هستند که در تابستان سال قبل عنوان می شدند. از محسن هاشمی و حسین مرعشی گرفته تا حبیب الله بی طرف و الهه کولایی. اما در این بین نام دیگری نیز خودنمایی می کند. اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت داوزدهم یکی از گزینه های مطرح شهرداری تهران است. کسی که در ماههای اخیر بارها از سوی اصلاح طلبان ترغیب شده تا از دولت خارج شود تا کارنامه بد دولت روحانی در سال های حساس پیش رو به پای وی نوشته نشود. جهانگیری یکی از گزینه های اصلی اصلاح طلبان برای انتخابات 1400 ریاست جمهوری است که از هم اینک خود را برای آن رقابت ها آماده کرده است.
یکی از مناصبی که به جهانگیری برای دوره باقی مانده تا انتخابات پیشنهاد شده، شهرداری تهران است. شهرداری تهران ویترینی درخور و قابل ارزیابی در پیشانی سیاست ایران است. یک عملکرد نسبتا خوب می تواند تهران را به سکوی پرتاب جهانگیری تبدیل کند. هرچند در این میان محسن هاشمی نیز خود را به عنوان یک گزینه مطرح کرده و او نیز به فکر رسیدن از بهشت به پاستور است. محسن هاشمی دارای انگیزه های بالایی جهت اثبات خود از سویی و از سوی دیگر بازگرداندن خاندان هاشمی به قدرت است. به نظر می رسد رقابت نهایی میان این دو گزینه و با اجماع زعمای اصلاح طلب بر سر گزینه نهایی صورت گیرد.
به هر حال آنچه مشخص است نجفی دارای ماموریتی بود تا کار را برای شهردار آینده تهران در بخش های نرم افزاری و سخت افزاری شهر آسان سازد و در زمینه انتصابات و حاشیه سازی ها، انرژی کمتری از شهردار آینده گرفته شود تا وی به پروژه اصلی خود یعنی رسیدن به پاستور بیاندیشد.
جهان نیوز
نظرات بینندگان