کد خبر: ۱۲۱۴۲۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۷
صاحب امتیاز روزنامه عصرمردم:

7 روزنامه فارس در آستانه تعطیلی است/برخی ادارات تیتر روزنامه ها را می‌خرند و آگهی را به شرط می‌دهند!

محمد عسلی گفت: حقوق خبرنگاران کفاف هزینه های معیشتی آنها را نمی دهد. نتیجه آنکه سر مدیران بی کلاه می ماند و روزنامه ها وسیله ای می شوند برای بده بستان های سیاسی و اقتصادی.
به گزارش شیرازه؛ محمد عسلی مدیرمسئول و صاحب امتیاز روزنامه عصرمردم اخیرا در مورد وضعیت اقتصادی روزنامه ها گفتگویی با خبرنگاران داشته است که در ادامه می آید.

عسلی درخصوص وضعیت فعلی روزنامه های فارس و مشکلات مالی آنها اظهار داشت: گرانی مستمر کاغذ روزنامه و مواد اولیه چاپ از یک سو و کاهش شدید یارانه های کاغذ، افزایش 20 درصدی دستمزدها، عدم وصول مطالبات به موقع اشتراک ادارات و نهایتاً پرهزینه شدن هر نسخه روزنامه در شرایط فعلی موجب شده تمامی روزنامه های فارس به جز یکی از آنها که از تمکن مالی افزون بر نیاز برخوردار است به چاپخانه ها و کاغذفروش ها بدهکار شوند و ادامه کار برایشان جز ضرر حاصلی نداشته باشد.

خبرنگاران: این مسئله را به مسئولان استان و فرهنگ و ارشاد انعکاس داده اید؟


عسلی: بله اخیراً هفت نفر از مدیران مسئول روزنامه ها طی نشستی با استاندار فارس کاملاً مشکلات مالی و موانع موجود را بررسی و به اطلاع ایشان رساندیم.

اظهارات آقای استاندار در پاسخ به صحبتهای شما چه بود؟

ایشان گفتند در جلسه شورای اداری موضوع را به مدیران انعکاس می دهم تا پرداخت هزینه اشتراک روزنامه ها تسهیل شود.

 با این تصمیمات آقای استاندار مشکل مالی روزنامه ها حل می شود؟


ممکن است تا حد جزیی تأثیرگزار باشد اما مشکل اساسی گرانی بی رویه کاغذ، که خوراک اولیه روزنامه ها است و تدارکات مواد چاپ که آنها هم به شدت گران شده اند مانند زینگ، مرکب، داروی آب و مواد دیگر از اهم مشکلات مالی است.

 به نظر جنابعالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه اقداماتی باید انجام دهد تا روزنامه ها و دیگر نشریات بتوانند همانند گذشته ادامه کار دهند؟

وقتی در سال 74 اولین نسخه روزنامه عصرمردم را منتشر کردم هر بند کاغذ 70 گرم 100×70 چهارده هزار تومان از بازار آزاد خریداری می کردیم و اداره حمایت وزارت ارشاد در حد تیراژ، کاغذ کاهی و زینگ و فیلم را سهمیه بندی کرده بود و رایگان می داد و یا نسبت به نرخ بازار آزاد 50 درصد ارزانتر حساب می کرد و به بعضی روزنامه ها هم برای خرید کاغذ از خارج ارز دولتی اختصاص می داد که معمولاً بین صد تا صد و ده تومان نسبت به بازار آزاد ارزان تر بود اما به مرور سهیمه ارزی قطع شد، حواله های کاغذ خارجی و داخلی هم قطع شدند و ارشاد خرید کاغذ از خارج را هم که توسط شرکت تعاونی یا مؤسسات فرهنگی مانند نشرآوران و یا شرکت فار خریداری می شد قطع کرد و نهایتاً برای چند سالی یارانه ها را نقدی پرداخت کردند که چون میزان آن نسبت به فعالیت ناشرین بد نبود تا حدودی هزینه کاغذ را جبران میکرد اما قطع سهمیه زینگ و فیلم، هزینه روزنامه ها را افزایش داد تا اینکه در 5 سال گذشته کلاً سیاست ارشاد تغییر کرد و معاونت مطبوعاتی طرح اشتراک نیم بها را اعلام نمود که کل یارانه ها به آن اختصاص یافت و با اجرای این طرح که مورد سوءاستفاده مجریان قرار گرفت روزنامه ها بعضاً بدهکار شدند و نتوانستند به موقع سهیمه پولی را که خود پرداخت کرده بودند تا دو برابر آن را بگیرند دریافت کنند لذا در همان زمان تعطیل شدند و یا بعضی از آنها به علت بدهی به چاپخانه ها به زندان افتادند.

 بعد از شکست آن طرح چه اتفاقی افتاد؟

مدت دو سال دوران فطرت بود. یارانه ای در کار نبود و بعضاً به صورت قطره چکانی در چشم بیمار مدیران پول بسیار کمی بعد از یک سال پرداخت شد که تقریباً یک دهم هزینه کاغذ بوده است. با تغییرات جدیدی که در وزارتخانه در سال 96 انجام شد قرار است اقداماتی برای پرداخت یارانه ها به صورت نقدی انجام شود که اخیراً مبلغ ناچیزی پرداخت شد، اما امروز هزینه کاغذ تحریر هر بند 500 برگی قیمتی بالاتر از 128 هزار تومان در بازار آزاد دارد که با مصرف آن هر نسخه روزنامه 5 هزار تومان هزینه برمی دارد.

 برای رفع این مشکل چه پیشنهادی به مسئولین دارید؟

اولاً اینکه کاغذ باید در ردیف کالاهای اساسی قرار گیرد زیرا همانگونه که دارو برای حفظ تن و رفع بیماری ضروری است داروی روح و روان، فرهنگ و آگاهی است. اگر وظیفه روزنامه ها تنویر افکار عمومی، حفظ باورهای انقلابی و مقابله با سم پاشی های رسانه ای مخالفان و دشمنان مردم ایران است یکی از وسیله ها و اهرم های کارآمد همین روزنامه ها و نشریات هستند.

 ببخشید می گویند فضاهای مجازی، سایت ها، اینترنت ها و حتی گوشی های موبایل در مخاطب یابی از روزنامه ها پیشی گرفته اند و دیگر روزنامه ها کارایی گذشته را ندارند.


به حسب ظاهر بله. اما اغلب سایت های مجازی در اختیار افراد غیرمسئولی است که بعضاً هیچ صداقت و امانتداری در اظهارات و نوشته هایشان نیست، بیشتر نوعی غوغاسالاری، بلبوشو، دروغ پردازی و غلط نویسی در آنها رواج دارد که هم سیاست و اقتصاد و هم اخلاق و باور مردم را به سخره گرفته اند و در بسیاری موارد نمی توان به گفته ها و اظهارات آنها استناد کرد و می بینید که کار به جایی رسیده است که کشورهای پیشتاز و سازنده آنها هم احساس خطر کرده اند و درصدد تعطیلی آنها برآمده اند اما روزنامه و دیگر نشریات ما که مدیران مسئول آنها واجد صلاحیت های قانونی هستند و تابع قانون مطبوعات و مقررات کشورند هدفی جز تنویر صحیح افکار عمومی و انتقال آگاهی ها و اخبار درست با محوریت حفظ منافع ملی ندارند. متأسفانه به علت مشکلات معیشتی که گریبانگیر همه شده است در سبد خانوارها به ندرت هزینه ای برای خرید کتاب، روزنامه و یا مجله هست مگر کسانی که به مطالعه عادت دارند. ناگفته پیداست که وقتی یک بسته آدامس خروس نشان یک ریال بود روزنامه یک تومان به فروش می رفت یعنی ده برابر یک بسته آدامس اما امروز روزنامه ای باکیفیت بسیار برتر به لحاظ فرم و محتوا و تعداد صفحات زیر قیمت یک بسته آدامس به فروش می رود که آن هم بعضی از ادارات می گویند برای خرید روزنامه بودجه ای اختصاص نداده اند شما آن را به ما رایگان بدهید و یا اینکه به جای فاکتور روزنامه فاکتور قند و چای و یا برنج بیاورید تا پولتان را بدهیم و این خواسته در شرایطی است که مسئولان روابط عمومی ادارات و نهادها برای چاپ اخبار و گزارشات کاری شان اصرار می ورزند و چانه زنی هم می کنند.

 مگر تمامی مسئولان در سخنرانی های خود تشویق و ترغیب به اعتلای فرهنگ و کار فرهنگی نمی کنند؟

بلی. مدام این سخنان را می شنویم اما دریغ از حمایت، دریغ از بها دادن به متولیان فرهنگی، فقط حرف می زنند هرچند ما خود را در برابر نظام و مردم مسئول می دانیم و با عشق به این ورطه وارد شده ایم، توقعی هم نداریم زیرا خود را سربازی می دانیم در سنگر رسانه که می باید با دروغ پردازی ها، زشتی ها، تهاجم فرهنگی و غوغاسالاری ها مقابله کنیم. ما سعی داریم علیرغم محدودیت ها، مشکلات مالی و کم مهری ها آزادی را پاس داریم، شفاف سازی را وجهه همت قرار دهیم و با مشکلات کنار آییم. اما اینکه به جایی رسیده ایم که پرداخت هزینه ها و دستمزدها آنچنان فشار آورده اند که راه گریزی باقی نگذاشته اند بنده سی و چهار سال است علاوه بر کار آموزش و فعالیت های فرهنگی دیگر سابقه روزنامه نگاری دارم ده سال سرپرست روزنامه کیهان در فارس بوده ام که همزمان مقالات، مصاحبه ها، گزارش هایم در آن روزنامه چاپ می شدند. 23 سال هم روزنامه عصرمردم را بلاوقفه همراه با 9 نشریه دیگر چاپ می کنم. همکاران دیگر من هم که سوابق طولانی دارند تقریباً به چنین عشق و علاقه ای دل مشغولند. این سرمایه های انسانی اینک گرفتار مسائل مالی و بدهکاری های کلان به چاپخانه ها هستند. به نظر می رسد فقط روزنامه های دولتی هستند که دغدغه مالی ندارند. متأسفانه روزنامه ها و دیگر نشریات بخش خصوصی که چند ده برابر روزنامه ها و دیگر نشریات دولتی هستند با انگیزه خدمت و نیروی محرکه عشق به میدان آمده اند که به مرور در محاق می روند و تعطیل می شوند. نکته مهمتر آنکه به نظر می رسد بخش عمده ای از بودجه اختصاصی ارشاد صرف زیر مجموعه های دیگر فرهنگی می شود که چندان تأثیری هم به جای نگذاشته و در یک بررسی سر انگشتی می توان اذعان کرد بیشتر، فرم بر محتوای کارهای انجام شده غلبه دارد.

 به نظرم سئوال قبلی کمی به حاشیه رفت و برای اصلاح امور دیدگاه های خود را درخصوص بهتر شدن روند امور در ارشاد جز یک مورد کاغذ موارد دیگر را نگفتید.


 عرض میکنم اولاً چه اصراری داریم که مجوز انتشار نشریات را به کسانی بدهیم که هیچ سابقه مطبوعاتی و نویسندگی ندارند، متأسفانه امروز شاهدیم بسیاری از مدیران روزنامه ها برای تأمین هزینه ها خود را به هر دری می کوبند و شأن روزنامه نگاری را به شدت پایین آورده اند. بعضی از ادارات با ارائه هدایای نقدی خبرنگارانی چند را به چاپ هر مطلب کم بهائی به اسم خبر ترغیب می کنند زیرا حقوق خبرنگاران و عکاسان و گزارش-نویسان کفاف هزینه های معیشتی آنها را نمی دهد. نتیجه آنکه سر مدیران بی کلاه می ماند و روزنامه ها وسیله ای می شوند برای بده بستان های سیاسی و اقتصادی و کار به جایی می رسد که فلان اداره، نهاد یا سازمان تیتر بخرد و آگهی را به شرط بدهد.

 به چه شرطی؟
 به شرط چاپ خبرهای داخلی کم بها – به شرط چاپ عکس فلان مدیر در صفحه اول – به شرط چاپ تیتر و عکس در صفحه اول، این روند تضعیف کننده محتوای روزنامه ها همه ناشی از فقر است فقر مالی و فقر معنوی، خدا بیامرزد سید اشرف الدین حسینی مدیر روزنامه نسیم شمال که این شعر معروف مولانا را در نشریه اش می آورد: آنچه شیران را کند رو به مزاج احتیاج است، احتیاج است، احتیاج.

ما اگر بخواهیم سربازان رسانه هایمان را در سنگر مقابله با تهاجم رسانه های قدرتمند جهان مسلح کنیم و کارآمدی آنها را بالا ببریم باید احتیاجات آنها را رفع کنیم تا فقط دغدغه آنها بیشتر جنگیدن باشد همانند سربازان سپاه و ارتش که در سنگرهای نظامی آماده دفاع می شوند.

همه می دانیم جنگ رسانه ای آنچنان تعیین کننده است که انقلاب فیسوکی در لیبی، مصر، تونس، سوریه، عراق و امثالهم راه می اندازند و بر موج ایجاد شده سوار می شود. مگر در همین کشور خودمان بسیاری از جوانان را تحت تأثیر القائات خود قرار نمی دهند.

اگر ما بتوانیم خوب کار کنیم و روشنگری نماییم و آزادی را پاس داریم مخاطب ما کبوتر بام دیگران نمی شود. متأسفانه همه چیزمان مثل همه چیزمان است. گاهی به مسائل جزئی آنقدر اهمیت می دهیم و برای آن هزینه می کنیم که از کل باز می مانیم. وزارت ارشاد تجربه 36 ساله خود را اصلاح نمی کند. همه پشت سر هم راه می روند. گویی آنقدر درگیر فرم و شکل بندی شده اند که محتوی را فراموش کرده اند. وزارت ارشاد باید مرد عمل و کار و آگاهی و مسئولیت پذیری را به میدان نشریات بیاورد و آنها را تقویت کند. سربازان ما در رسانه ها بعضاً منفعل ناکارآمد و یا در دغدغه مسائل مالی غرق شده اند. هزینه کردن برای اعتلای فرهنگ، اخلاق و اصلاح روابط و تعاملات اجتماعی پس اندازی است که بار سنگین قوه قضائیه و نیروهای انتظامی را سبک می کند.

فرهنگ سازی در واقع نوعی پیشگیری از ضررهای هنگفتی است که گاه استوانه های هویت ملی ما را تخریب می کنند ما باید جلو این ضررها را بگیریم و صرفه جویی های ناشی از این پیشگیری ها را در فرهنگ و رسانه هزینه کنیم.

 پیشنهاد دیگری ندارید؟
 سرمایه گزاری در آموزش خبرنگاران، عکاسان و گزارش نویسان و تحلیلگران و مسلط کردن آنها به زبان دوم و آموزش های حرفه ای در کیفیت بخشی به محتوای روزنامه ها و دیگر نشریات بسیار مؤثر است. آشنایی آنها با نحوه عملکرد نشریات کشورهای خارجی به ویژه کشورهای آسیایی با سفرهای خارجی قطعاً در ایجاد انگیزه بیشتر آنها و آگاهی هایشان مؤثر است. نظارت به معنای مشخص به فعالیت های آنها می تواند اهمیت کارشان را به خودشان تفهیم کند. در وزارت ارشاد نه تشویق هست و نه تنبیه و نه رقابت به معنای حقیقی.

 بالاخره اگر این روزنامه ها که گفتید درآستانه تعطیلی قرار گرفته اند، تعطیل شوند چه عواقبی در پی دارد؟


بعد از تعطیلی حداقل به طور مستقیم قریب به هزار نفر به صورت مستقیم و چند هزار نفر غیرمستقیم بیکار می شوند. به عنوان مثال کسانی که کاغذ باطله، زینگ باطله و ضایعات کاغذها را خریداری می کنند هم بیکار می شوند. روزنامه فروش ها، موزعین روزنامه ها، خریداران روزنامه های باطله هم بیکار می شوند.

علاوه بر تمامی افراد سازمان که بعد از تعطیلی باید چند صباحی به دنبال کار بگردند همه بیکار می شوند و این با سیاست اشتغالزایی دولت در تناقض است. آن هم کار فرهنگی. راهکار بعدی حمایت مردم و ادارات و نهادهای دولتی برای خرید نقدی است که قطعاً به توان مالی و انگیزش بیشتر دست اندرکاران مطبوعاتی می افزاید و در صورت تعطیلی روزنامه ها مخاطبان آنها جذب فضاهای مجازی می شوند و همه یک دست به سمت و سوهای دیگر سوق داده می شوند.

و نکته دیگری هم بگویم که بخش اعظم آگهی های فروش ملک و ماشین و سایر امروز در سایت های مجازی چاپ می شوند مانند سایت دیوار و امثالهم. یعنی از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود. کاهش شدید یارانه، گرانی شدید کاغذ و تدارکات که تناسب معکوس را تداعی می کند و تقاضای ادارات و هنرمندان برای دریافت روزنامه های رایگان به قول سعدی علیه الرحمه یکی یارش در برو دیگری دو چشم انتظارش بر در است. این بدان کی ماند.

نظرات بینندگان