مرگ فقط برای همسایه نیست!
به گفته سیدمحمدجعفر ناظم السادات رئیس مرکز پژوهش های جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز، همراه شدن بخار آب با ریز گردها موجب بارش باران گِل از آسمان فارس شده است که البته ریشههای این جریان را باید در دهههای گذشته و عدم توجه به سخن کارشناسان دلسوز جستوجو کرد.
در سالهای اخیر و با خشک شدن تالابهای فارس و خشکسالیهای ممتد که قسمتی از آن ناشی از قهر طبیعت و بیشتر آن از سوء مدیریتها در مصرف آب بوده است، ذرهذره زنگهای هشدار به صدا درآمده، زنگهایی که هنوز مسؤولان تصمیم گیر و تصمیمساز مملکت و بهویژه فارس را آنگونه که باید، از خواب غفلت بیدار نکرده است.
امروز دریاچه بختگان دومین دریاچه بزرگ کشور در اثر بیتدبیریهای گاهوبیگاه بهراحتی خشکشده و اوج حساسیت مسؤولان مملکت برای احیای آن در اختصاص 250 میلیون تومان ناقابل خلاصه میشود! دریاچهای که بنا به گفته سرپرست سابق محیطزیست استان فارس در یکی از رسانهها، نیاز به 4 هزار میلیارد و 185 میلیون تومان پول برای احیای آن است.
این سخنان در حالی مطرح میشود که در گوشه دیگر مملکت و در وضعیتی مشابه در دریاچه ارومیه و برای احیای آن تاکنون 2 هزار میلیارد تومان هزینه شده است و مقایسه 250 میلیون تومان بختگان با 2 هزار میلیارد تومان ارومیه، خود بهاندازه کافی گویاست که میزان دغدغهها نسبت به خشک شدن دریاچهها و نحوه مدیریتها و پیگیریها برای احیای آنان در 2 استان فارس و آذربایجان غربی چگونه بوده است.
متأسفانه باوجوداینکه مرتب از زبان مسؤولان از نمایندگان مجلس گرفته تا مدیران دستگاهها از اقدامات آنان برای حل مسئله خشکسالی در فارس میشنویم اما در عمل اتفاق خاصی را مشاهده نکرده و حمله سیلآسا و البته «گِل آسای» رگبارهای 2 روز پیش در استان فارس، خود گواهی بر سخنان ما خواهد بود که وضعیت خرابتر از آن است که حتی بخواهیم شعار دهیم.
استان فارس امروز بیگمان مظلومترین استان کشور است چراکه سالها بار تأمین محصولات کشاورزی کشور به دوش این استان بوده و امروز با خشک شدن چاهها و تمام شدن آبهای زیرزمینی، کسی به داد این استان نمیرسد و از گذشته یادی نمیکند، ضمن اینکه مجمع نمایندگان استان فارس نیز نتوانسته در طول سالهای گذشته از حق این استان در مجلس دفاع کند.
بههرحال ریز گردهای گلآلود در این 2 روز حرفها و هشدارهای بسیاری برای ما داشت، هشدارهایی که سالهاست از زبان «کارشناسان دلسوز و متخصص» بیان میشود و البته به همان ترتیب از گوش «سیاسیون مسؤول» بهراحتی خارج میشود! و یا درنهایت به حرفهایی شعاری تبدیل میگردد.
البته پندپذیری نیز توفیقی است که باید از سوی خداوند، آن هم تنها به انسان های نیکبخت هدیه شود، به قول شاعر:
نیکخواهان دهند پند و لیک
نیکبختان بوند پندپذیر
فارس