دخترانی که معجزه زندگی پدرشان شدند
وی ادامه داد: نباید جوانان سرزمین ما سرخورده شوند و به اولین بن بستی که برخورد کردند بی خیال همه چیز شوند. آدم ها همیشه از خودشان قهرمان می سازنند و حرف های اطرافیان خود را قبول ندارند. جایی که شما خسته باشید خیلی سخت پیدا میشود کسی که دست شما را بگیرد؛ به نظرم بابد جنگید و به هدف رسید.
علیخانی در این بخش از برنامه میزبان رضا لنگری و همسرش از مشهد بود که از پدر قصه «ماه عسل» میتوان فهمید که این بار هم اعتیاد سوژه علیخانی شده است.
ابتدا همسر رضا درباره چگونگی شروع زندگی شان گفت: اصالتا نیشابوری اما متولد تهران هستم. از طریق زن دایی همسرم با هم آشنا شدیم و ازدواج سنتی داشتم؛ البته من نیز متاسفانه ملاکی برای ازدواج نداشتم و فقط قسمت بود.
اما پدر قصه ماه عسل «رضا» پیرامون بیماری خود گفت: زمانی که در زاهدان سرباز بودم در آنجا به گرد و غبار و آفتاب حساس شدم تا اینکه بعد از سربازی این حساسیت شدت گرفت و عطسههای شدید داشتم. دوستان پیشنهاد کردند که مصرف مواد مخدر برای بهبود بیماری خوب است و من استفاده کردم؛ مانند یک معجزه بود، حتی کار به جایی رسید که جلوی همسرم هم مصرف میکردم.
همسر رضا درباره واکنش خود به مصرف مواد مخدر همسرش اینگونه توضیح داد: من درباره تریاک شنیده بودم اما در خانوادهام ندیده بودم. من وقتی از ایشان سوال میکردم میگفت دارویی است که باید مصرف کند اما پس از مدتی این دارو را هرروز مصرف میکرد.
علیخانی گفت: شما شناختی نداشتید، تو مدرسه، دانشگاه، فیلم و سریال این موارد را ندیده بودید، چرا اعتراض نکردید؟
همسر رضا پاسخ داد: من ندیده بودم و این یک واقعیت است. من از آنجایی که به رضا علاقمند بودم هر چیزی که او میگفت قبول میکردم. اما یک چیز مهم این است که من جرات اعتراض نداشتم.
علیخانی عنوان کرد: البته همه کارشناسان به این نتیجه رسیدند که مواد مخدر صنعتی شریف ترین است و بقیه موادر مخدرها بلاهایی سر مردم می آورد که انتها ندارد. اما برای شما مقدمهای بوده برای رفتن به سراغ مواد مخدرهای دیگر چراکه بعد از مدتی این جنس لذت خوب را به شما نمیدهد.
مجری «ماه عسل» با توجه به موضوع برنامه اعلام کرد: نکتهای را باید به مخاطبان تذکر بدهم که این بحث خانوادگی و جدی است. اگر برنامه را در خانه تماشا میکنید، بچهها را در یک سن و سالی مراعات بفرمایید برای اینکه برخی از خانواده ها درگیر این موضوع هستند و باید درباره آن صراحتی داشته باشیم؛ البته یک مرزهایی باید داشته باشیم چراکه نمیدانیم مخاطب ما در چه سن و سالی است.
همسر رضا درباره دلیل حضور خود را در برنامه «ماه عسل» گفت: ممنون که ما را به برنامه دعوت کردید اما حضور من یادآوری گذشته، گریه و زاری نیست بلکه تنها موضوع مد نظر من این است که به خانمهای با شرایط من کمک کنم.
وی ادامه داد: من آدم قهر نبودم و بعد از ۱۲ سال که خانوادهام فهمیدند
اصلا باور نمیکردند. چراکه همسرم با اینکه مواد مصرف میکرد اما او به
اندازهای به خود میرسید که از چهرهاش اعتیاد مشخص نباشد؛ البته من هم در
زمان مصرف از او پذیرایی میکردم.
رضا عنوان کرد: من ۱۵ سال تریاک مصرف
کردم تا اینکه مشکلات ما بسیار شد.۱۱ سال نمیتوانستم زندگیام را کنترل
کنم؛ حتی کارم را از دست دادم و مقصر اصلی خودم بودم اما من قبول نمیکردم و
همسرم را مقصر میدانستم.
همسر رضا دلیل ماندن در آن شرایط را آبرو و خانوادهاش عنوان کرد و گفت: کاری جز گریه کردن نداشتم اما آقای علیخانی اشتباه کردم. اگر غرور خودم را نادیده میگرفتم و جدیتر برخورد میکردم مطمئنم خیلی زودتر مشکل حل میشد.
علیخانی به حضور کودک این خانواده در بهزیستی اشاره کرد و همسر رضا از دعوا، درگیری و تهمتهایی که در این مدت با همسرش داشت، صحبت کرد.
رضا ادامه داد: افکار منفی را مواد با خودش میآورد اصلا دست خودم نبودم.
همسر رضا گفت: بعد از درگیری ها مجبور شدم به دادگاه بروم و در این مدت تهدیدها ادامه داشت، حتی تهدید به مرگ شدم.
رضا در خصوص وضعیت روحی آن روزهای خود گفت: من بیشتر از مواد به خانواده ام وابسته بودم و من به همسرم گفتم که اگر خواستی از خونه من بری حق نداری آرمیتا را با خودت ببری و اگر آرمیتا رو ببری میکشمت.
همسر رضا ادامه داد: از تهدیدهایی که کرده بود ترسیده بودم تا اینکه دادگاه به من پیشنهاد داد بهزیستی بروم اما محیط بهزیستی محیطی نبود که بخواهم بچهای که از من جدا نمیشود را اینجا بذارم. من دو راه بیشتر نداشتم آرمیتا میرفت یا اینکه او را پیش خودم نگه میداشتم و تبدیل به یک بچه آسیب دیده میشد و من راه اول را انتخاب کردم.
رضا در پاسخ به سوال علیخانی مبنی بر اجرایی کردن تهدیدهایش گفت: من از لحظهای که آنها از خونه رفتند به دنبالشان بودم، شاید این اتفاق میافتاد اما من راننده تاکسی بودم و ۱۵ سال در نزدیکی حرم کارگری میکردم.
وی ادامه داد: به امام رضا (ع) پناه بردم و گریه میکردم. از مواد خسته شده بودم اما با رفتن خانواده شکست خوردم و با حضور پی در پی به دادگاه، آنها هم نگران من شدند. از طرفی بچه من که قرار بود در بهزیستی باشد به مرکز مهر امام رضا (ع) منتقل شد و این نقطه امیدی به زندگی من شد. جرقهای در زندگیام خورد و من از طریق هماهنگی دادگاه فرزندم را در این مرکز دیدم.
همسر رضا بیان کرد: از طرف بهزیستی به من گفتند که آرمیتا را به یکی از مراکز خصوصی بردند و یکی از بهترین خبرهای آن روزها بود چراکه دیدار با آرمیتا یکی از بهترین اتفاقات بود. هر قولی که امام رضا (ع) به من دادند عملی کردند تا جایی که زندگی ما تغییر کرد و من معجزه را دیدم. من با تمام وجود خدا را حس کردم.
رضا ادامه داد: من برنده شدم و از امام رضا (ع) خواستم و زندگیام را به من پس داد.
در بخش دوم گفتگو، علیخانی میزبان کسی بود که بزرگترین آرزویش این است که دختری به خاطر پدرش سر افکنده نباشد.
این دختر که از اعتیاد پدرش رنج میکشید، گفت: با پدرم دوست بودم و بهترین اتفاقات را در زندگی شاهد بودم اما بعد از فوت برادرم پدرم معتاد شد. پدری که طاقت دیدن اشک مرا نداشت اشک من را در میآورد. پدرم ده سال است که من و مادرم را ترک کرده است.
وی ادامه داد: پدرم چند بار به کمپ اعتیاد رفت اما دوباره مصرف را شروع میکرد. در مرحله آخر با او اتمام حجت کردم و گفتم که دیگر طاقت ندارم؛ این حرفها پدر را تحت تاثیر قرار گرفت و دیگر به سمت اعتیاد برنگشت.
وی تصریح کرد: دو فرزند دارم و زمانی که خانواده همسرم کنار هم هستند من حسرت میخوردم و از خدا میخواهم که یکبار دیگر من هم کنار خانوادهام باشم.
علیخانی گفت: شما کار بزرگی کردهاید؛ پای پدری که همه دنیا او را طرد کردند، ایستادید و تلاش کردید.
در پایان علیخانی از او پرسید که پدرش تمایل دارد که مهمان «ماه عسل» باشد و او در پاسخ گفت: پدرم از حضور در «ماه عسل» استقبال میکند؛ البته من از همه پدرها میخواهم یک تجدید نظر در کارهای خود کنند.