ناگفتههای فاجعه سینما رکس آبادان
به گزارش شیرازه، شامگاه 28 مرداد ماه سال 57 بود که خبر آتشسوزی سیما رکس در شهر پیچید و طولی نکشید که صدها نفر بیگناه در آتش سوختند. واقعه سینما رکس آبادان بیشک با پشتپرده و واقعیتهایی همراه بوده که مرور آن، امروز بعد از گذشت 40 سال از این فاجعه، همچنان نکات بسیاری را نمایان میکند.
آیتالله سید علی شفیعی، از مبارزان انقلابی در خوزستان و نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری ناگفتههایی از واقعه سینما رکس دارد. او ضمن بیان جزئیات جلسه جامعه روحانیت اهواز پس از فاجعه سینما رکس، فضای خوزستان در هنگام فاجعه سینما رکس را به تصویر میکشد.
متن گفتوگو با آیت الله شفیعی در پی میآید.
یکی از جنایتهایی که در سال 1357 توسط رژیم پهلوی رخ داد، فاجعه سینما رکس آبادان بود. شما چه چیزهایی از فاجعه به یاد دارید؟
آیتالله شفیعی: بسمالله الرحمن الرحیم. در سال 1357 که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، حوادثی رخ میداد که این حوادث نشان از حوادث مهمتر دیگری میدادند، وقایعی بسیار با اهمیت به طوری که وقتی به سمت پیروزی انقلاب میرفتیم این حوادث بیشتر و مهمتر میشدند.
یکی از این حوادث آتش گرفتن سینما رکس آبادان در شامگاه 28 مرداد بود. مردم در سینما رکس جمع بودند و فیلمی به نام "گوزنها" را تماشا میکردند. مردمی بیگناه و بیپناه در محیطی به دور از حوادث سیاسی به تماشای فیلم نشسته بودند که به یکباره سینما به آتش کشیده شد.
شعلهها سراسر سالن سینما را فرا گرفتند و مردم وحشتزده از جا برخواسته و به سمت درهای سینما رفته بودند تا از سینما خارج شوند ولی متوجه میشوند که درهای سینما هم بسته شده است. واقعا عمق فاجعه قابل وصف و شرح نبوده و نیست.
همه چیز به هم ریخت و حوادث دگرگون شد؛ در قسمت اول این واقعه در میان آتش و دود عدهای طعمه حریق شدند و آتش گرفتند که شهدای این واقعه بعدها به 700 نفر رسید. (افرادی به دلیل سوختگی زیاد ساعاتی پس از حادثه شهید شدند.)
پس از این فاجعه، وابستگان رژیم پهلوی برای آرام کردن جو آبادان و کشور چه اقداماتی انجام دادند؟ آنها برای این که از این جنایت علیه نهضت اسلامی استفاده کنند چه طرحی ریختند و چگونه این توطئه آنها شکست خورد؟
آیتالله شفیعی: رژیم وانمود میکرد که مخالفان شاه سینما را آتش زدهاند ولی تیزبینان و در رأس آنها حضرت امام خمینی(ره) خیلی زود پیام دادند که این کارِ خودِ رژیم بوده است. قرائن و شواهد متعددی هم در این قضیه وجود دارد که گواه بر این است که آتشسوزی توسط رژیم شاهنشاهی انجام شد. رژیم میخواست افکار را از مخالفت با شاه منحرف کند و از سوی دیگر میخواست انتقامی از مردم بگیرد.
به فرموده امام راحل دلایلی در این واقعه هست که این کار افراد ناشی نبوده و یا آتش به صورت اتفاقی نبوده است؛ مثلا وقتی که مردم به درهای سینما هجوم میآورند درهای سینما قفل بوده، خب به چه دلیل درهای سینما از بیرون قفل بوده؟ بنابراین مشخص میشود که نقشه آتش زدن سینما از قبل توسط رژیم پهلوی طراحی شده بود.
و یا اینکه چرا فاجعه آتش سوزی پس از غفلتی طولانی گزارش میشود و استمداد میکنند؟ در حالی که همان لحظه آتش سوزی باید حادثه گزارش میشد. مضافا بر اینکه شیرهای آتشنشانی را که باز میکنند در شیرها آبی نبوده تا آبها سرازیر شود و به اطفاء حریق کمک کند.
مواد آتشزایی را هم پیدا کرده بودند که متعلق به رژیم بود؛ خلاصه تمام شواهد و قرائن برای اینکه مشخص شود آتش زدن سینما از پیش طراحی شده بود وجود داشت و چنین نمایان بودکه نقشهای از قبل آماده کرده بودند.
در ابتدا رسانههای وقت میخواستند شایعه کنند که این کارِ مخالفان شاه بوده اما آنچنان علائم و شواهد فراوان و متعدد بود که در زمان اندکی همه متوجه شدند که ماجرا چیز دیگری است و از جای دیگری آب میخورد و خود رژیم و ساواک این کار را کرده است. هر انسانی اگر کمی تامل میکرد به راحتی میفهمید که حادثه نقشهای از پیش تعیین شده و هدفدار بوده است.
بعد از پیروزی انقلاب هم افرادی که دستگیر شدند همگی اعتراف کردند که رژیم پهلوی ما را برای انجام این کار مامور کرده و قضیه دستوری بوده و یک حادثه طبیعی و تصادفی نبوده است.
حضرت امام هم فوری پیام دادند و سریعا این اتفاق را به عوامل رژیم نسبت دادند و معتقد بودند که این جریانی از پیش طراحی شده بود.
مردم هم خیلی سریع فهمیدند وخیلی سریع درک پیدا کردند که این کار تصادفی یا کار مخالفان شاه نبوده بلکه کار خود رژیم پهلوی بوده. بنابراین تظاهراتی علیه نظام شاهنشاهی در شهرهای خوزستان برپا شد.
از ساعت 10 شب که آتشسوزی شروع شد تا ساعت 2 نصف شب، در این 4 ساعت که فضا ملتهب بود اسرار و مطالبی بر مردم آشکار شد که سبب شدت خشم مردم به رژیم شاهنشاهی شد؛ عصبانیتها بالا رفت و بیداریهای بسیار اوج گرفت.
واکنش روحانیون و مبارزان خوزستانی و آبادانی که شاهد این فجایع و جنایت رژیم پهلوی بودند چه بود؟
آیتالله شفیعی: ما نیز در شب بعد و کمتر از 24 ساعت پس از حادثه، جلسه جامعه روحانیت اهواز را تشکیل دادیم. به یاد دارم که جلسه جامعیت روحانیت در منزل بنده برگزار شد که در این جلسه جامعه روحانیت پیام و اطلاعیهای علیه رژیم شاهنشاهی صادر کرد که در این اطلاعیه واقعه سینما رکس، مسببین و مرتکبین این فاجعه را محکوم کردیم. یادم هست که در این جلسه علمای بزرگ اهواز از جمله آقایان انصاری، مرعشی، مروج، سجادی و دیگر علما حضور داشتند.
بعد از پیام کوبنده امام راحل و نیز اطلاعیه جامعه روحانیت اهواز، تشییع جنازه 10 هزار نفری در آبادان برپا شد که در این مراسم فریاد "مرگ بر شاه" سر داده شد و مردم شعارهایی علیه رژیم فاسد شاه سردادند.
این حادثه همان موقع هم انعکاس خبری خیلی سریع و مهیبی نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا پیدا کرد و رسانههای جهانی مفصلا به نقل حادثه پرداختند و هر کدام قسمتی از جزئیات را بیان میکردند.
این فاجعه، جنایتی بود که رژیم شاه علیه مردم و نهضت اسلامی انجام داد و مرتکب شد ولی خیلی سریع به سقوط رژیم شاه کمک کرد؛ به طوری که این قضیه از حوادث سال 57 بود و از آن سو رژیم سلطنت نیز در اواخر سال 57 ساقط شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
از شما ممنونیم. اگر صحبت دیگری دارید که لازم میدانید اضافه کنید بفرمایید.
آیتالله شفیعی: آن زمان قلمها نوشتند و بعد از پیروزی انقلاب و تاکنون نیز قلمها همچنان درباره این فاجعه مینویسند ولی هرگز نمیتواند عمق و هولناکی این فاجعه را منتقل کند. انشاءالله خداوند متعال انقلاب اسلامی را مستدام بدارد و روح مطهر امام راحل را با اجداد طاهرینشان محشور کند و انقلاب ما را به انقلاب جهانی امام عصر(عج) متصل فرماید.