به دنبال پایان سفر رئیس جمهور به ترکیه؛
چرا بعد از پنج سال رئیس جمهور به عراق سفر نکرده است؟
رویکرد دولت روحانی به کشورهای آسیایی و شرقی برخاسته از تاکتیک منفعلانه ناشی از خروج ترامپ از برجام است و آمار پنج ساله سفرهای دولت نشان می دهد آسیا غایب بزرگ مقصد سفرهای خارجی است.
به گزارش شیرازه؛ دولت روحانی از ابتدای روی کار آمدن سیاست خارجی خود را مشابه دولت اصلاحات و سازندگی و در جهت تنش زدایی بین المللی معرفی کرد و تلاش گسترده ای صورت گرفت تا کشورهایی که احساس می کردند با ایران تنش و درگیری دارند هدف سیاست خارجی قرار گرفته و با تعامل و مذاکره سطح اختلافات کاهش پیدا کند.
رسیدن به یک توافق در موضوع هسته ای از نظر دولت یازدهم راهی به سوی همکاری بین المللی و گشایش بود، بر این اساس ارزیابی دستگاه سیاست خارجی این بود که با حل مسئله هسته ای، عادی سازی روابط با غرب اتفاق افتاده و رویکرد امریکا در قبال ایران ملایم تر می شود و در این صورت فشار بین المللی روی کشور کاهش پیدا خواهد کرد.
همچنین در صورت به نتیجه رسیدن برجام باب مذاکره در حوزه های اختلافی دیگر با غرب نیز باز شده و روند کاهش شکاف پیش می رود، اما با خروج امریکا از برجام این برنامه چالش سهمگینی پیدا کرد و روند عادی سازی روابط با غرب به بن بست رسید. دولت روحانی بعد از این ضربه تمام تلاش خود را کرد تا با حفظ برجام بدون آمریکا روابط خود را با اروپا حفظ کند اما اروپا مانند تجربه های گذشته ثابت کردند که همواره آمریکا را به دیگر کشورها ترجیح می دهند.
همچنین در صورت به نتیجه رسیدن برجام باب مذاکره در حوزه های اختلافی دیگر با غرب نیز باز شده و روند کاهش شکاف پیش می رود، اما با خروج امریکا از برجام این برنامه چالش سهمگینی پیدا کرد و روند عادی سازی روابط با غرب به بن بست رسید. دولت روحانی بعد از این ضربه تمام تلاش خود را کرد تا با حفظ برجام بدون آمریکا روابط خود را با اروپا حفظ کند اما اروپا مانند تجربه های گذشته ثابت کردند که همواره آمریکا را به دیگر کشورها ترجیح می دهند.
مزیت های نگاه به کشورهای شرقی و منطقه
جمهوری اسلامی ایران به واسطه تعلق به حوزه تمدن شرق و داشتن وجوه اشتراکات گسترده فرهنگی، تاریخی، دینی، هویتی با مردم و کشورهای این حوزه آسان تر می تواند سطح ارتباط و مناسبات خود را با دولت ها در جهت تامین منافع مشترک بین المللی افزایش دهد، لذا این امر در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته که کشورهای منطقه و همسایه ایران و حوزه تمدنی شرق ظرفیت های بالقوه ی بسیار بالایی برای حل مشکلات ایران دارند و توجه به آن ضرورت دارد.
ایران به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه به واسطه قرابت تمدنی، فرهنگی و هویتی با دیگر بازیگران این حوزه می تواند در قالب یک طرح راهبردی( استراتژیک) خود را به جریان پرشتاب توسعه اقتصادی و رشد صنعتی کشورهای آسیایی پیوند زده و از سوی دیگر مبادلات تجاری گسترده ای با کشورهای همسایه و منطقه برقرار سازد تا در سایه آن قدرت اقتصادی خود را توسعه دهد.
نگاه به شرق در دولت روحانی مبتنی بر یک تاکتیک منفعل است/ چرا بعد از پنج سال رئیس جمهور به عراق سفر نکرده است؟
مزیت های متنوعی در این باره مطرح است که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
منافع مشترک: اشتراکات جغرافیایی و ژئوپلتیکی، نزدیکی فرهنگی و هویتی، پیوند های امنیتی، دشمنان و رقبای مشترک و در حال توسعه بودن بیشتر کشورهای منطقه مورد نظر این امکان را فراهم می سازد تا با توافقات دو جانبه و تشکیل پیمان های بین المللی منافع مشترک را پیگیری کرد.
عدم تاثیر سیاست های خصمانه غرب: وابستگی کمتر کشورهای منطقه و آسیا به امریکا نسبت به کشورهای اروپایی از یک سو و رقابت گسترده و تنگاتنگ بین غرب و شرق در زمینه های اقتصادی و تجاری فضای امن تری برای ایران در این حوزه ایجاد کرده است، ایران همواره از اعتماد به غرب ضرر و زیان دیده است که زمینه های چنین تجربیاتی در شرق به چشم نمی خورد.
توازن و برابری: کشورهای آسیایی و به خصوص منطقه ای همانند ایران در حال توسعه و پیشرفت اند و در صورت وجود روابط سطح بالا در بسیاری از حوزه ها می توانند مکمل هم باشند، در حالی که عمده کشورهای غربی توسعه یافته بوده و رابطه تجاری ما با آنها از نوع تامین مواد اولیه مورد نیاز صنایع در قبال واردات کالاهای مصرفی است.
توان تکنولوژی و فناوری: کشورهای شرق آسیایی در سالهای اخیر رشد چشمگیری در حوزه های فناوری و تکنولوژی داشته اند و بدون تردید در رده های اول دنیا قرار گرفته اند، ارتباط با این کشورها می تواند انتقال تکنولوژی و فناوری های نوین را تسهیل کند.
وجود ارزهای متفاومت و مطمئن: یکی از بزرگترین مشکلات همه کشورهای منطقه و آسیا وابستگی به دلار آمریکا در مبادلات تجاری است که تقریباً لزوم تجدید نظر در این موضوع در همه کشورهای رقیب و دشمن آمریکا به چشم می خورد، تنوع ارزهای معتبر در آسیا و وجود تعاملات دوجانبه و چند جانبه مالی می تواند در حوزه کاهش فشارهای اقتصادی آمریکا مفید باشد.
آسیا غایب بزرگ سیاست خارجی دولت یازدهم
در دولت اول اعتدال همه تلاش ها معطوف به نتیجه رسیدن توافق هسته ای بود و در این میان غایب بزرگ سیاست خارجی کشور آسیا و کشورهای منطقه بودند.
اصالت داشتن راهبردها در سیاست خارجی
عرصه سیاست خارجی عرصه راهبردها و استراتژی ها است، این راهبردها هستند که مسیر یک دهه و یا بیشتر را مشخص می کنند و آنها را نمی توان به راحتی تغییر داد، بر اساس استراتژی است که تاکتیک ها تنظیم می شود و رفتار دیگران نیز متاثر از راهبرد اعلامی ما خواهد بود.
دولت روحانی از همان ابتدا راهبرد خود را تنش زدایی با غرب و تلاش خود را معطوف رفع دغدغه های دولت های غربی کرد و امروز نیز هیچ نشانه جدی و ملموسی از تغییر این استراتژی مشاهده نمی شود، به خصوص برای دیگر کشورها که رصد کنند دقیق و موشکافانه این عرصه هستند.
نگاه به شرق در دولت روحانی مبتنی بر یک تاکتیک منفعل است
رویکرد دولت روحانی به کشورهای آسیایی و شرقی به نظر می رسد بر اساس یک تاکتیک منفعلانه که ناشی از خروج ترامپ از برجام است شکل گرفته باشد، بحث هایی وجود دارد که علی رغم ضرورت توجه به شرق و کشورهای منطقه، نگاه کنونی دولت برخاسته از یک اضطرار بعد از خروج آمریکا از توافق هسته ای است. سفر رئیس جمهور به چین و ترکیه که در همین راستا تحلیل می گردد، محصول یک استراتژی از پیش تعیین شده و شاکله مند نیست، بلکه یک تاکتیک محدود در پاسخ به اتفاقات پرونده هسته ای است. کماکان اولویت اول دولت حل موضوع تنش با غرب و آمریکا می باشد که از حجم تماس ها و اظهارات مقامات کاملاً مشهود است.
این حالت قطعاً در طرف مقابل نیز تاثیر خود را خواهد گذاشت، چرا که با وجود سیاست های کنونی تصوری که در کشورهای منطقه و شرقی در قبال ما وجود دارد این است که وقتی غرب با ما دچار تنش می شود، ایران به سمت شرق و منطقه سوق پیدا می کند و این اتفاق مبتنی بر یک راهبرد نیست.
حالت فوق منجر به تردید در عزم جدی بین طرفین خواهد شد و تعهدات اجرایی نشده و سطح قراردادها در حد خرید محدود انرژی و تبادل کالاهای مصرفی باقی مانده و اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. درست اتفاقی که در زمینه عضویت ایران در پیمان شانگهای بوجود آمد و چین علی رغم حضور موثر هیچ گاه از عضویت دائم ایران در این پیمان اقتصادی حمایت نکرد.
نگاه به شرق در دولت روحانی مبتنی بر یک تاکتیک منفعل است/ چرا بعد از پنج سال رئیس جمهور به عراق سفر نکرده است؟
برای مثال شما تصور کنید از امروز (2 دی ماه 1397) حدود پنج سال از عمر دولت اعتدال می گذرد و در این مدت بیشترین سطح تعامل اقتصادی خارجی ایران در حوزه غیر نفتی، با عراق می باشد، پیش بینی ها حکایت از آن دارد که امسال حجم مبادله اقتصادی دو کشور به مرز 12 میلیارد دلار برسد که عدد قابل توجهی است، از سوی دیگر گسترده ترین رابطه ی خارجی کشور در حوزه انسانی و سفر خارجی نیز با عراق می باشد، به دلیل سهولت دسترسی، وابستگی های عمیق فرهنگی مذهبی، نیاز متقابل و ضرورت های امنیتی می توان با ارتقای روابط و رایزنی های سیاسی در سطح سران روابط را توسعه داد؛ با این وجود جناب دکتر روحانی حتی یک سفر به این همسایه غربی انجام نداده است!
تغییر نگاه سیاست خارجی کشور باید از سطح تاکتیکی به استراتژیکی ارتقا یابد
مهمترین راهکار این است که سطح توجه به کشورهای منطقه و آسیا در نظر تصمیم گیران سیاست خارجی کشور ارتقا یابد و از یک تاکتیک موقتی تبدیل به راهبرد سیاست خارجی ایران طی بازه حداقل پانزده سال آینده گردد، و همان گونه که درباره توافق هسته ای و حل اختلافات فی مابین غرب و ایران سرمایه گذاری سنگینی انجام شد در این مورد نیز توجه لازم صورت پذیرد تا از منافع نقد و پرارزش آن برای توسعه کشور و تامین منافع ملی استفاده شود.
سیاست خارجی باید در راستای تامین منافع ملی و امنیت حوزه های مختلف زیست اجتماعی در هر جامعه ای باشد و اگر سیاست خارجی تامین کننده ی منافع ملی بوده و روند پیشرفت و توسعه ملتی را رغم زند، مفید و مطلوب ارزیابی می گردد، از سوی دیگر سیاست خارجی میراث تجربه نسل های گذشته و تاریخ تحولات و ارتباطات در گذر زمان از مهمترین عناصر تاثیر گذار بر آن است.
در برآورد کلی قطع ارتباط با جهان و کشورهای مختلف نه تنها امکان پذیر نبوده بلکه ضرورتاً غیر ممکن است، رابطه ها وجود دارد اما این نکته که روابط با دیگران در چه سطح و میزان صورت گیرد و هر کدام از دولت ها چه مقدار از سیاست خارجی یک کشور را تشکیل دهند، متغییر اساسی است که نقش آفرینان اصلی آن دولت مردان و دیپلمات ها هستند.
تیتر یک
نظرات بینندگان