نتیجه مذاکره شاه ایران با دول عربی تقدیم استان چهاردم کشور به انگلستان بود/بسیاری از اهالی بحرین استان فارسی بودند/ خوشگذرانی امیر قطر در باغ ناری شیراز
بحرین استان چهاردهم ایران بود. بسیاری از اهالی بحرین ایرانی و استان فارسی هستند و مردم آن بیشتر از روستاهای لار، فرامرزان، گوده، جناح و بستک هستند. حتی زبان فارسی را به راحتی صحبت می کردند.
شیرازه؛ بحرین، سرزمینی با موقعیت استراتژیک در سال 1350 از ایران جدا شد. جدایی بسیار بحث برانگیزی که ایران همچنان با عواقبش دست و پنجه نرم میکند. به راستی اگر اکنون بحرین جزئی از ایران بود چه منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی برای ایران داشت؟
پهلوی از وقتی روی کار آمد دچار بحران هویتی بود. این سلسله بدلیل اقدامات ضداسلامی اش مثل کشف حجاب نهمورد تایید علما بود و نه بدلیل ماهیت دیکتاتورش همراهی روشنفکران را داشت. برای همین شروع به ساخت یک هویت جعلی برای خود کرد. «ترویج ایرانیت افراطی و رواج کینه و عداوت نسبت به اعراب»، البته در این ادعاها نیز صادق نیودند. محمدرضا در زمانی که مردم را علیه اعراب میشوراند و عده ای را به خیابان ها آورد تا علیه اعراب شعار "زشیر شتر خوردن و سوسمار..." سر دهند، باغ ناری شیراز را به امیر قطر داد تا آزادانه به این شهر رفت و آمد کند و در این باغ به خوش گذرانی بپردازد.
درباره ی ترویج ایرانی گری هم داستان به همین گونه است. نمونه بارز آن هم مسئله بحرین است. بحرین استان چهاردهم ایران بود. بسیاری از اهالی بحرین ایرانی و استان فارسی هستند و مردم آن بیشتر از روستاهای لار، فرامرزان، گوده، جناح و بستک هستند. حتی زبان فارسی را به راحتی صحبت می کردند.
از نظر منابع اقتصادی هم وضعیت بحرین بسیار جذاب بود. بهرهبرداری از چاههای نفتی بحرین، در 1969میلادی/ 1347شمسی، بالغ بر سه میلیون و هشتصد هزار تن بود. در بحرین، بهجز منابع نفت، منابع دیگری مانند آلومینیوم نیز وجود داشت که با استخراج آن و احداث کارخانه آلومینیومسازی سود بسیاری به دست میآمد. صنعت صید ماهی هم در آن کشور وضعیت خوبی داشت.
یکی از سیاستهای دست اندرکاران رژیم پهلوی، تبلیغ «بیارزش بودن بحرین» بود. عباس مسعودی، سناتور شاهنشاهی و گرداننده روزنامه اطلاعات در 13 اردیبهشت سال 1349 در مصاحبه با روزنامه اطلاعات میگوید: «بحرین از نظر منابع طبیعی وضعیت چشمگیری ندارد... در این سرزمین، مثل دیگر شیخنشینها، کشاورزی وجود خارجی ندارد. از سیر تا پیاز و به قول معروف از سفیدی گچ تا سیاهی زغال خود را از خارج وارد میکنند.»
بالاخره بحرین به عنوان استان چهاردم ایران در سال 1350 توسط محمدرضا پهلوی به انگلستان تقدیم شد. شاه پس از سفر به عربستان و کویت و تطمیع از سوی شیوخ این کشور ها پذیرفت که در برابر خروج نیروهای نظامی انگلیس از جزایر سه گانه ایرانی استقلال بحرین را اعلام کند و این درحالی بود که شیخ نشین های خلیج فارس سال های سال بود جزایر سه گانه را بخشی ایران می دانستند.
بحرین 23 مرداد 1350 رسما اعلام استقلال کرد و ساعتی بعد حکومت شاهنشاهی ایران نخستین کشوری بود که او را پذیرفت.
شاه فقط چند ساعت پس از این ماجرا پیام تبریک فرستاد. استان بحرین ایران چهاردهمین استان کشور از ایران جدا شد اما انگلیسی ها حاضر به ترک جزایر سه گانه نشدند. اقدامی که هنوز هم شرایط را برای درشت گویی و ادعای واهی سران جوان امارات متحده عربی فراهم می کند. شاه هم بخشی از خاک ایران را از کشور جدا کرد، هم مبلغ هنگفتی به شیخ شارجه پرداخت و هم مجبور شد به حاکمیت مشترک بر جزیره ابوموسی راضی شود. جالب اینجاست که کمتر از 5 ماه بعد شورای امنیت برای رسیدگی به شکایت 5 کشور عربی یعنی عراق، کویت، لیبی، الجزایر و یمن از ایران درباره ی ادعای اشغال جزایر سه گانه تشکیل جلسه داد و ایران را محکوم کرد!
سیاست خارجی غرب محور پهلوی نه تنها خاک ایران را از دست داد و تمامیت ارضی کشور را ضایع کرد، بلکه آینده ایران را هم با ادعاهای بی اساس شیوخ اماراتی درباره جزایر سه گانه ی ایرانی مواجه کرد. دعوایی که هر سال تبدیل به یک موج سهمگین رسانه ای علیه کشورمان می شود.
نظرات بینندگان