شیراز و فارس را به چه میشناسند؟
ضرورت توجه به ظرفیت «برندینگ مکانی» شیراز و فارس
اگر شیراز اینقدر متدین و مؤمن شریف و نجیب دارد که باغ جنت با آن وسعت، کوچک میشود در برابر انبوه احیاءکنندگان، چرا نباید این تصویر و این تلقی از مردم شیراز در رسانهها، اخبار و مطبوعات برجسته و پررنگ شود تا آن اندک پلشتی و زشتی و آلودگی غیرعامدانه افرادی معدود، خط اصلی تصویرسازی از فارس را تشکیل ندهد...
سرویس یادداشت سایت شیرازه؛ یک عکس تماشایی از انبوه جمعیت مناجاتکنندهای که شب بیست و سوم ماه رمضان در یکی از خوش آب و هواترین باغهای شیراز احیاء گرفتهاند، کافی است تا من و شما یک بار دیگر فکر کنیم که شیراز را به چه میشناسند و شیرازیها و به صورت کلیتر، استان فارسیها را چگونه و به چه چیزی میشناسند. آیا این جمعیت متدین با قیافه و تیپهای گوناگون که قدر و منزلت شب پرمنزلت قدر را میدانند، و در جایی که اساساً باید جای عیش و عشرت باشد؛ به جسم و جان خود زحمت میدهند و رنج احیاء بر خود هموار میکنند؛ معرف یک پهنه جغرافیایی فرهنگی ریشهدار نیستند؟
«برندینگ مکانی» از جمله اصطلاحاتی است که برای تصویرسازی از یک شهر، یک مکان تفریحی یا جاذبه گردشگری به کار میرود. در برندینگ مکانی یا جغرافیایی، کوشش میشود شهر، روستا یا یک مکان به گونهای خاص در رسانهها و ذهنها معرفی شود تا از رهاورد توجه به آن، سرمایه مادی و معنوی به سمت آن سرازیر شود.
شیراز و فارس، به سبب تنوع و تکثر وجوهی از هنر، فرهنگ و معنویات، در برندینگ مکانی، ظرفیت عجیب و عظیمی دارد. شاید بتوان ادعا کرد مسافر فارس دست خالی از این استان ثروتمند بازنمیگردد. اما این برندینگ یا تصویرسازی که برای ساکنان استان نیز هویتساز است، چگونه ساخته میشود؟
هنوز سه ماه از حادثه دردناک سیلاب شیراز که خسارت فاجعهبار جانی به همراه داشت و کام همه ایرانیان را تلخ کرد، نمیگذرد. آن سیل و سیلاب، نتیجهای شگفت در پی داشت و بار دیگر، همه آنچه از مهماننوازی، مهربانی، صمیمیت و انساندوستی شیرازیها و فارسیها شنیده بودیم، اثبات شد. صفحات مجازی، وبسایتهای تبلیغاتی، پر شد از تصاویر و آگهیهای هماستانیهایی که با اندک دارایی و امکاناتی که داشتند، میخواستند سفر نوروزی هممیهنان خود را از تلخی و ناراحتی درآورند و شیرین و بهیادماندنی کنند. بار دیگر شیراز و فارس، نماد و سمبلی خاص و بینظیر پیدا کرد.
فارس به باغهای سرسبزش، به ادبا و شعرایش، به مردم مهماننوازش، به جاذبههای تاریخیاش، به امامزادههای متعدد و نورانیاش شناخته میشود.
سومین حرم اهل بیت خواندن فارس از زبان رهبر انقلاب هم ناظر به همین تصویرسازی است. حال باید پرسید تصویر عمومی رایج از استان فارس و شهرها و مردمان فارس تا چه اندازه با واقعیت همخوانی دارد.
اگر شیراز اینقدر متدین و مؤمن شریف و نجیب دارد که باغ جنت با آن وسعت، کوچک میشود در برابر انبوه احیاءکنندگان، چرا نباید این تصویر و این تلقی از مردم شیراز در رسانهها، اخبار و مطبوعات برجسته و پررنگ شود تا آن اندک پلشتی و زشتی و آلودگی غیرعامدانه افرادی معدود، خط اصلی تصویرسازی از فارس را تشکیل ندهد.
سیاهنمایی، نومیدسازی و مانور روی تعابیر زشتی که در مورد مردم فارس به کار میرود و مغلوبهسازی ویژگیهای مثبت فارسیها مثل اعتقاد به بیاعتباری دنیا، قناعت، بیتوجهی به مادیات که با توهینهای بیشرمانه مانند «تنبلی» همراه میشود، تصویر عمومی از استان فارسیها را خدشهدار میکند. حسن صورت و حسن سیرت استان فارسیها در کنار مدارا و سازگاری دینمدارانه آنان با گروههای متکثر قومی و اقلیتهای دینی، نباید بیباوری و ناهنجاری فکری تفسیر شود.
در این تصویرسازی، بیش و پیش از آنکه رسانههای فراگیر و اجتماعی مسؤولیت داشته باشند، مسؤولان و چهرههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری باید احساس تعهد کنند. امام جمعه، نماینده مجلس، عضو شورای شهر، استاندار، فرماندار و حتی هنرمند و شاعر و بازیگر، باید فرهنگی باشند، اهل هنر باشند، مانند مردم ساده و صمیمی فارس، اهل تقوا و تدین باشند. معرف فارس باید گویا، رسا و واقعی باشد و صد البته بومی و ریشهدار در این آب و خاک.
مسؤول و مدیر گلخانهای که جسماش اینجاست و جانش در هوای دیگر تنفس میکند، ماندناش در مسؤولیت در استان فارس و به نام استان فارسیها، اگر خیانت نباشد، خطاست.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
بسیار زیبا و منطقی.
پاسخ
من خودم ساکن شهر قم هستم و دوره دکتری خودم هم اصفهان بودم .شاید باور نکنید که وقتی جاهای دیگه زندگی میکنید متوجه سطح بسیار بالای فرهنگی و اجتماعی مردم شیراز میشید.
پاسخ