پنج شنبه ها با شهدا، شهيد الله قلی لری زاده؛
آخرین وصیت یک ساعت قبل از شهادت در شب هشت محرم / شهادت آرزویم
چگونه مى توان ادعاى مسلمان بودن و پيرو امام خمينى بودن را نمود و در جبههاى كه امام فرمودند اسلام در مقابل كفر قرار گرفته حضور نداشته باشم و انقلاب اسلامى را يارى ننمايم .
پایگاه خبری تحلیلی شیرازه؛ شهيد الله قلی لری زاده در سوم فرودین ماه 1347در روستای رونيز عليا از توابع شهرستان استهبان دیده به جهان گشود. دوران كودكي و تحصيلات را در روستا گذراند و از بدو انقلاب اسلامي به امام و اسلام عشق ميورزيد. تا اينكه در بسيج منطقه ثبت نام نمود و به صورت داوطلبانه شبها به نگهباني از بسيج ميپرداخت. پس از آغاز جنگ تحمیلی در 26 مرداد 65 از طريق بسيج سپاه به جبهه اعزام و بعد از چندين ماه مبارزه باكفر در بیست و دوم شهریور 65ساعت 11/5شبهشتم محرم در منطقه اروند رود به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
(آخرین وصیت یک ساعت قبل از شهادت در شب هشت محرم)
نيز با ايمان به نيابت امام خمينى و رهبرى برحق و شايسته ايشان كه زمينه ساز ظهور حضرت مهدى (عج) مى باشد و اسلام واقعى را شناساندند و تلاش مى نمايند تمام مستضعفين به سعادت برسانند و بر اثر الطاف خداوند كه نمى توانم سپاس نعمتهايش را به جا آورم، قدم در راه گذاشتم و به اميد آنكه به لطف و كرم خداوند تبارك و تعالى بتوانم خدمت كوچكى به اسلام و انقلاب اسلامى ايران بنمايم.
زيرا چگونه مى توان ادعاى مسلمان بودن و پيرو امام خمينى بودن را نمود و در جبههاى كه امام فرمودند اسلام در مقابل كفر قرار گرفته حضور نداشته باشم و انقلاب اسلامى را يارى ننمايم هنگاميكه به انديشه هاى امام خمينى وآثار انقلاب اسلامى مى انديشم ، مى گويم اى كاش هزاران جان داشتم كه درراه اسلام مى دادم
درپايان از زحمات شبانه روزى پدرم و مادرم كه نسبت به پرورش من انجام داده اند نهايت تشكر مى نمايم و وصيت من بر شما مادر عزيز و قهرمان اين است چنانچه خوش وقتی و شادى مرا بخواهى خواهشمندم پس از شهادتم گريه و زارى ننماييد و سعى كن عوض شيون و زارى خواهرانم را طورى بزرگ و تربيت نمايى كه زينب وار باشند وهم برادران عزيزم را كه به اندازه تمامى كوهها وسنگهاى بيابان آنهارا دوست دارم پرورش دهيد به آنها بگوييد كه راه من را ادامه دهند وهميشه پشتيبان اسلام عزيز باشند .
اما پدر من مى دانستم كه شما كوچكترين كارى را به من واگذار نمى نمودى واين محبت شما نسبت به من بود من درود مى فرستم بر شما پدر عزيز و مادر مهربانم كه اجازه داديد من به جبهه بروم وباز هم تأكيد مى كنم نگران فقدان من نباشيد زيرا شهادت آرزوى من بوده است و اگر اشكى ازچشمتان بيرون مى آيد قطره اشكتان مشت محكمى بردهان صدام و نوكران داخلى باشد.
عشق واقعى قلب من نسبت به داييهايم رمضان وشهريار ودايى مشهدى نصرالله اكبرپور ومشهدى حسين ويوسف وخاله هايم وخويشان وهمسايگان ودوستان آنقدر زيادبوده كه فكر كنم به سنگينى درياهاى خليج فارس باشد بنابراين پس ازشهادتم درمراسم ختم سلام من را به يكايك آنها برسانيد وهم چنين عموهايم وپسرعموهايم را يك به يك سلام برسانيد وبگوييد فرزند قهرمان برادرت درنزد خدارفته وطلب آمرزش جهت عبدالرضا را نموده است.
(آخرین وصیت یک ساعت قبل از شهادت در شب هشت محرم)
بسم الله الرحمن الرحيم
دفاع از اسلام بر هر فرد مسلمان واجب است (امام خمينى )
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169)
دفاع از اسلام بر هر فرد مسلمان واجب است (امام خمينى )
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169)
نيز با ايمان به نيابت امام خمينى و رهبرى برحق و شايسته ايشان كه زمينه ساز ظهور حضرت مهدى (عج) مى باشد و اسلام واقعى را شناساندند و تلاش مى نمايند تمام مستضعفين به سعادت برسانند و بر اثر الطاف خداوند كه نمى توانم سپاس نعمتهايش را به جا آورم، قدم در راه گذاشتم و به اميد آنكه به لطف و كرم خداوند تبارك و تعالى بتوانم خدمت كوچكى به اسلام و انقلاب اسلامى ايران بنمايم.
زيرا چگونه مى توان ادعاى مسلمان بودن و پيرو امام خمينى بودن را نمود و در جبههاى كه امام فرمودند اسلام در مقابل كفر قرار گرفته حضور نداشته باشم و انقلاب اسلامى را يارى ننمايم هنگاميكه به انديشه هاى امام خمينى وآثار انقلاب اسلامى مى انديشم ، مى گويم اى كاش هزاران جان داشتم كه درراه اسلام مى دادم
درپايان از زحمات شبانه روزى پدرم و مادرم كه نسبت به پرورش من انجام داده اند نهايت تشكر مى نمايم و وصيت من بر شما مادر عزيز و قهرمان اين است چنانچه خوش وقتی و شادى مرا بخواهى خواهشمندم پس از شهادتم گريه و زارى ننماييد و سعى كن عوض شيون و زارى خواهرانم را طورى بزرگ و تربيت نمايى كه زينب وار باشند وهم برادران عزيزم را كه به اندازه تمامى كوهها وسنگهاى بيابان آنهارا دوست دارم پرورش دهيد به آنها بگوييد كه راه من را ادامه دهند وهميشه پشتيبان اسلام عزيز باشند .
اما پدر من مى دانستم كه شما كوچكترين كارى را به من واگذار نمى نمودى واين محبت شما نسبت به من بود من درود مى فرستم بر شما پدر عزيز و مادر مهربانم كه اجازه داديد من به جبهه بروم وباز هم تأكيد مى كنم نگران فقدان من نباشيد زيرا شهادت آرزوى من بوده است و اگر اشكى ازچشمتان بيرون مى آيد قطره اشكتان مشت محكمى بردهان صدام و نوكران داخلى باشد.
عشق واقعى قلب من نسبت به داييهايم رمضان وشهريار ودايى مشهدى نصرالله اكبرپور ومشهدى حسين ويوسف وخاله هايم وخويشان وهمسايگان ودوستان آنقدر زيادبوده كه فكر كنم به سنگينى درياهاى خليج فارس باشد بنابراين پس ازشهادتم درمراسم ختم سلام من را به يكايك آنها برسانيد وهم چنين عموهايم وپسرعموهايم را يك به يك سلام برسانيد وبگوييد فرزند قهرمان برادرت درنزد خدارفته وطلب آمرزش جهت عبدالرضا را نموده است.
من الله التوفيق
ساعت 10 شب
8 محرم 1365
ساعت 10 شب
8 محرم 1365
نظرات بینندگان