محمد عسلی
اگر نقدپذیر بودیم؟
متأسفانه چراغ مطبوعات کمسو است و گاه شعله فتیله این چراغ در اثر ناآگاهی، جوگیری و تحت تأثیر اخبار غلط آنقدر کمفروغ سوسو میزند که دیده نمیشود.
به گزارش شیرازه، اگر نقدپذیر بودیم و اندیشه انحصارطلبی و مدیریت هرمی نداشتیم، مطبوعات و رسانهها جایگاه خود را در حد رکن چهارم مشروطیت و به تعبیر دیگر قوه چهارم حفظ میکردند و با حفظ آن دولت و حاکمیت چشمی قوی و گوشی شنوا برای نظارت بر عملکرد مدیران و انعکاس خواستههای مردم میداشت تا به عنوان یک پشتوانه مردمی بتواند رسالت خود را با شفافیت عملکردها و وقایع انجام دهد تا نگاهها و گوشها به رسانههای مغرض خارجی جذب نشود.
اگر نقدپذیر بودیم کسانی در مطبوعات و رسانهها قلم میزدند و دیدگاههای خود را قلمی میکردند که در حد یک کارشناس سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی بتوانند افکار عمومی را مدیریت کنند و مردم، مطبوعات را به عنوان یک نهاد یا نیروی مورد اعتماد به حساب آورند.
اگر نقدپذیر بودیم، جاده یکطرفه نبودیم و صرفاً توقعمان از مطبوعات تعریف و تمجید نبود. بلکه مردم و دولت از دیدگاهها و اظهارنظرها استفاده مطلوب میکردند.
اینکه بعضی تخلفات، قصور و تقصیرها، خیانتها و جرایم به طور کلی در سایه و پرده ابهام قرار میگیرند تا مرور زمان از آن سرپوش بردارد ناشی از بیانگیزهگی و فراموشی رسالت مطبوعات است که از بعضی از مدیران غیرمسئول مطبوعات از نشریه خود دکانی ساختهاند و نردبانی برای سوداگری و بالا رفتن از آن و یا کوچک جلوه دادن بزرگان و بزرگنمایی کوچکها.
نگاهی شتابزده و کمفرصت به مطبوعات معاصر در دهههای گذشته به ویژه در صدر مشروطیت و مواقع خاصی از تحولات و تغییرات تاریخی کشور، ما را به این مهم توجه میدهد که دستاندرکاران و مدیران رسانهها و مطبوعات بیشتر و جدیتر به رسالت خود پایبند بودند و برای انجام این رسالت چه رنجها، شکنجهها و خسارتهایی دیدهاند.
مفهوم این سخن بدان معنی نیست که روزنامهنگار متعهد و با رسالت حتماً باید زندان رود. مجازات شود تا معلوم شود که به رسالت خود عمل کرده است. قوانین موضوعه کشوری و قانون مطبوعات دست ما را آنچنان بسته که به خودسانسوری هم عادت کردهایم. روزنامهنگاری و کار مطبوعاتی به جسارت، شجاعت و فهم روزآمد نیاز دارد.
مدیر مسئولی که قادر نیست حتی یک سرمقاله بنویسد و توان نویسندگی ندارد، هدفی جز اجاره دادن روزنامه و یا کسب درآمد ندارد.
اینگونه شخصیتها هستند که اعتبار روزنامهنگاران حرفهای را هم در جامعه زیر سؤال میبرند، مطبوعات اگر مسئولیتپذیر باشند پلیس هم باید از آنها حساب ببرد چه رسد به مدیرانی که توقع دارند مطبوعات نردبان ترقی آنها باشند و خبرنگاران حق پرسش و سؤال نداشته باشند و صرفاً میرزا بنویس سخنرانیها و مصاحبهها باشند.
در واقع دولت جمهوری اسلامی علیرغم هزینههای ناچیزی که برای مطبوعات در نظر گرفته به همان نسبت از آن بهره نمیبرد. بهره نظام از مطبوعات و رسانهها وقتی میسر میشود که مطبوعات مدافع آگاه و بحقی برای نظام باشند زیرا دفاع نکردن بهتر از بد دفاع کردن است. در چنین شرایطی است که میتوانند منصف، بیغرض و آگاه از عملکردهای دولت باشند.
متأسفانه چراغ مطبوعات کمسو است و گاه شعله فتیله این چراغ در اثر ناآگاهی، جوگیری و تحت تأثیر اخبار غلط آنقدر کمفروغ سوسو میزند که دیده نمیشود.
متأسفانه گاه بعضی رسانهها هر چند به رسالت خود آگاهی دارند اما به خود زحمت راستآزمایی، تحقیق و پژوهش نمیدهند و اظهار میکنند هزینه آن را نداریم و همین قدر که میتوانیم چند صفحه چاپ کنیم شاهکار کردهایم. وقتی یک رسانه و نشریه تأثیری در افکار عمومی ندارد چه ضرورتی دارد به همان اندازه کم هزینه کند و به مطالبهگری هم مصر باشد.
تکثر و تعدد مطبوعات هر چند نشانهای از توسعه سیاسی تلقی میشود اما ملاک صرفاً کمیت و عدد نیست. بلکه آنچه مهم است به انجام رساندن این مسئولیت خطیر است چون یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است.
ای کاش یک ارزیابی دقیق کیفی بر اساس ملاکهای روزنامهنگاری نوین اجرایی میشد تا دوغ و دوشاب مساوی دیده نشوند.
علیرغم این همه مطبوعه و امکانات چاپ ما با روزنامهنگاری مردمی و تأثیرگذار فاصله زیادی داریم! آیا صرف رنگ و کیفیت چاپ ملاک کار بهتر است؟
این پرسش را کارشناسان و صاحبنظران مطبوعاتی باید پاسخ دهند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که ملزم به ارزیابی مطبوعات است.
والسلام
نظرات بینندگان