مژگان خساره: حس می کنم این قرآن است که حافظ من است، نه من حافظ قرآن
به گزارش شیرازه، ماه مبارک رمضان؛ ماهی که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است، ماهی که درهاى آسمان در شب اولش باز میشود و تا شب آخر آن بسته نخواهد شد، ماهی که اگر بنده میدانست [چه چیزی در این ماه وجود دارد] آرزو میکرد تمام سال، ماه رمضان باشد.
ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگى هاى منحصرى که دارد در میان ماه هاى سال قمرى برترین ماه است. به همین مناسبت در پایگاه خبری تحلیلی شیرازه بنا داریم هر روز با یکی از حافظان کلام وحی گفتگویی داشته باشیم، مصاحبه های مفصلی که در آن از هر دری صحبت به میان آمده است، از آرزوهای قرآنی حفاظ کل قرآن تا ...
لطفاً خودتان را معرفی کنید?
ضمن عرض تبریک عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
همه مسلمانان، مژگان خساره هستم، متولد ۲۶ اسفند ۱۳۷۴ در شهر کازرون. در حال حاضر
مشغول به تحصیل در رشته علوم قرآن و حدیث، مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علامه
طباطبایی تهران هستم.
چه شد که به سمت حفظ قرآن گرایش پیدا کردید و موضع خانواده
شما در این رابطه چه بود؟
در کودکی به دلیل انسی که مادرم با تلاوت های قرآن مخصوصاً
تلاوت استاد عبدالباسط داشتند، به قرآن علاقه مند شدم. وقتی مادرم این علاقه شدید
مرا به قرآن دید، مرا به شرکت در مسابقات قرآن دانش آموزی تشویق کرد و نوارهای
عبدالباسط را برایم تهیه نمود. از همان ایام وارد مسابقات قرائت تحقیق قرآن شدم و
روز به روز پیشرفت داشتم و تا پایان تحصیلات مدرسه، در این مسابقات شرکت می کردم؛
اگه چه در دبیرستان، ذهنم معطوف به حفظ قرآن شد و به شدت علاقه مند به این عرصه
شدم و حفظ قرآن، جزء یکی از آرزوهای مهم زندگی من شد. می دانستم که به لطف خدا
حتماً یک روز حافظ کل قرآن خواهم شد. خیلی از خدا این مسئله را خواستم و به اهل بیت(ع)
متوسل شدم و حتی در سفری به مشهد مقدس، در حرم امام رضا(ع)، برای این امر دعا
کردم. تا این که تحصیلات مدرسه را تمام کرده و میخواستم برای کنکور درس بخوانم. با
خانواده مشورت کردم و گفتم که تمایل دارم همزمان با مطالعه دروس برای کنکور، قرآن
را هم حفظ کنم. رشته دبیرستان من تجربی بود و برای کنکور هم در همین رشته درس میخواندم.
خانواده از این پیشنهاد من استقبال، و مرا تشویق کردند و پیشنهاد جالبی هم به من
دادند که حتی به ذهن خودم هم نرسیده بود. پیشنهادشان این بود که بهترین جایی که میتوانم
برای حفظ موفق باشم، این است که به خوابگاه شبانه روزی حفظ بروم. تصمیم بر این شد
و من به روستای محمدآباد استهبان رفتم و حفظ را در مدرسه شبانه روزی فاطمیه موسسه
قرآنی بیت الاحزان شروع کردم. من از لحظه ورود با استاد هماهنگ کردم که همزمان برای
کنکور هم درس می خوانم و چند ماه بیشتر برای حفظ قرآن وقت نمی گذارم. ولی آنقدر
فضا، معنویت و نورانیت خوابگاه برایم لذت بخش بود که احساس کردم حیف است بخواهم به
همین راحتی این فضا را از دست بدهم. پس از تصمیم گرفتم که یک سال را آنجا بمانم و
مثل همه افراد دیگر خوابگاه، یک ساله حافظ کل قرآن شوم. همین طور هم شد و سال ۹۴ وارد خوابگاه شده در سال ۹۵ حافظ کل قرآن شده بودم. خدا
را شکر میکنم که این توفیق را به من داد. گاهی آرزو می کنم که ای کاش یک روز از روزهای
قشنگ آن یک سال حفظ در خوابگاه را باز هم تجربه کنم.
آیا در این مسیر سختی ها گاهی به شما آنقدر فشار آورده که
سعی کنید عطای حفظ قرآن را به لقایش ببخشید؟
هر مسیری به خصوص مسیر حفظ قرآن که فشردگی خاص خودش را هم
دارد، استقامت خاص خود را میطلبد. وقتی وارد خوابگاه شدم، فضا برایم غریب بود و
احساس می کردم نمی توانم آنجا را تحمل کنم. نظم خاص خود را داشت و من دلم گرفت و
فکر میکردم از پس ماندن در خوابگاه نمیتوانم بربیایم. چیزی که مرا در آنجا نگه
داشت، این بود که پی بردم چه کسی مرا به آنجا دعوت کرده است. یکی از اساتید ما
آنجا بعد از نماز مغرب و عشا صحبتی کرد که تصمیم من برای خارج شدن از خوابگاه عوض
شد و مصمم برای ماندن شدم. این استاد گفتند: "من کاری ندارم که کسی می ماند و
چه کسی میرود؟ اما باید بدانید حضرت زهرا(س) شما را انتخاب و به اینجا دعوت کرده
است". این جمله، تلنگری به من بود و این بود که مرا مصمم کرد برای ادامه
ماندن در خوابگاه.
بخشی از سختی های این راه، وسوسه های شیطان است؛ و یک عاملی که توانست مرا جلو ببرد، امیدی بود که برای رسیدن به هدف داشتم. اگر انسان هدفش روزانه مرور کند و به یاد خودش بیاورد که استقامت در مسیر، باعث میشود که به هدفم برسم، سختیها برایش قابل تحمل و حتی آسان میشود. شیرینی حفظ قرآن آنقدر زیاد است که خودش سختیها را قابل تحمل میکند. از یک جایی به بعد هم این قرآن است که تو را به سمت خودش می برد.
آیا تاکنون در مسابقات قرآن شرکت کرده و مقامات ملی و بینالمللی
داشتهاید؟
در دوران تحصیل در مدرسه، مقام اول رشته تحقیق در کشور را
کسب کردم. بعد از حافظ شدن هم در مرحله استانی رتبههای اولی را داشتم، اما به دلیل
مشغله، مرحله کشوری نرفتم.
چه تغییرات محسوسی در زندگی خود بعد از حفظ قرآن داشتید که
فکر می کنید این تغییرات از برکت حفظ قرآن است؟
قرآن یک نوع نورانیتی دارد که به هر طریقی که با آن ارتباط
داشته باشی، این نورانیت را کسب و درک میکنی. برای بنده هم هر برکتی که در زندگیام
بوده، به لطف حضور قرآن در زندگی ام بوده است. حتی به برکت قرآن کریم کلی سفرهای زیارتی
مثل کربلا و مشهد رفته ام. اما بعد از حفظ، انگار قرآن ملکه وجود انسان میشود و
ارتباط مستمر با قرآن برقرار می گردد. از آنجا به بعد حس میکنم که به جای اینکه
من حافظ قرآن باشم، این قرآن است که مرا حفظ می کند و مثل یک سپر، از من در مقابل
سختی ها محافظت می نماید. آرامشی که از قرآن کسب می شود، فقط قرآن به انسان می دهد
و من این تغییر را در زندگی درک کردم.
به عنوان یک حافظ، با کدام آیات قرآن ارتباط بیشتری برقرار
کرده یا به عبارتی کدام آیات در زندگی روزمره شما سر لوحه قرار گرفته است؟
کل قرآن نورانیت است و هدایت؛ اما داستان حضرت مریم، همیشه
مرا خیلی تحت تاثیر قرار میداده، به خصوص عبارت معرفی حضرت عیسی(ع) در سوره مریم؛
و آیاتی که معمولاً در زندگی سرلوحه من قرار گرفته است، آیه ۲۴ سوره قصص، آیه ۸۰ سوره اسراء، آیه ۹۶ سوره مبارکه مریم، و ۴۱ سوره مبارکه طاها است.
توصیه شما به جوانانی که علاقمند به عرصه حفظ قرآن هستند،
چیست؟
حفظ قرآن هدف نیست،
بلکه باید انسان هدفش را از حفظ قرآن پیدا کند. من به حفظ قرآن به منزله یک کلید
نگاه می کنم. کلیدی که برای گشودن درهای بعدی خیلی به کار میآید. از جوانان خواهش
می کنم که در کنار حفظ احساس به حفظ قرآن، بدانند که چه چیزی را میخواهند حفظ کنند؟
من اینگونه فکر می کردم که اگر خدا معشوقه من در زندگیست، قرآن هم نامه عاشقانه از
سوی اوست برای من. جوانان برای فهمیدن و استفاده بردن از قرآن به سمت آن بروند و این
مسئله به کیفیت روند حفظ هم کمک میکند. سفارش می کنم با یک نگاه نو و دید جدید به
قرآن نگاه کنند. باید بدانیم قرآن آمده یک سبک زندگی زیبا را برای ما ترسیم کند. پس
اگر من به عنوان یک جوان قرآن را حفظ میکنم، باید بدانم هدف چند قدم جلوتر از حفظ قرآن است.
مهمترین آرزو و هدف شما در این مسیر چیست؟
آرزو دارم هم برای خودم هم برای عزیزانم، که لبخند رضایت
خداوند و امام زمانمان را، که این روزها عدم ظهور و کمبودشان را به شدت احساس میکنیم،
در لحظه لحظه زندگیمان جاری باشد.
انتهای پیام/