میزگرد تخصصی "شیرازه" با موضوعیت نادیده گرفتن حقوق کارگر؛
دکتر حسین مرزبان: از دیدگاه سرمایه داری کارخانه روغن نباتی شیراز را باید با بولدوزر صاف کرد/دولت دست از وعده و وعید دادن بردارد/سلطان روغن هم داریم// احمد روشن: در مکتبی که پیامبرش فرموده مزد کارگر را قبل از این که عرق پیشانی اش خشک شود بپردازید، چرا چنین ظلم هایی اتفاق می افتد و کسی هم پاسخگو نیست؟
این روزها از کارگران با حقوق اندک، بدون بیمه و مزایا که صدایشان را گوش نمی دهند که بگذریم،هستند کارگران بیشماری که با سیلی صورت خود را سرخ کرده و با هدر رفت زمان و انرژی خود مشکلات زیادی را در آینده ای نزدیک به جان می خرند، مسائل اقتصادی و مالی که حال و روز زندگی شان را وخیم کرده و آن ها را به اعماق خط فقر می اندازد.
به گزارش"شیرازه"،قصه پر غصه حق و حقوق کارگران تازگی ندارد و بارها در رسانه ها انعکاس یافته،مسئله ای که انگار گوش شنوایی برای آن نیست چرا که منافع بالادستی هایی مثل برخی کارفرما ها و مسئولین در آن نهفته است.
قشر پرتلاش و زحمت کشی که در پستوی خودخواهی و طمع ورزی بعضی ها نادیده گرفته می شوند هر چه بیشتر در زیر چرخ دنده های سخت اقتصادی له و فرسوده می شوند.از این رو، تنها دلخوشی خیل عظیمی از کارگران که بیش از نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند ،تامین نیازهای اولیه مثل جای خواب،تهیه خوراک و پوشاک ساده می شود اما واقعیت این می باشد که آن ها برای رسیدن به این آرزوهای کوچک هم وا می مانند و در طول شبانه روز دغدغه تهیه و تامین آن را در سر می پرورانند. البته در این روزها ترس و لرز ویروس کرونا هم بر آن افزوده شده چرا که برای فرار از گرسنگی و فقر بیش از حد، به ناچار با کار و فعالیت های اجباری، گاهی مرگ را در پیش چشمان خود نظاره می کنند.
معضلی که راهکارهای زیادی دارد اما خیالی برای به اجرا درآوردن آن نیست
این شرایط نه فقط برای بخش خصوصی مثل کارگر رستوران، نقاش، بزاز،مغازه دار،نانوا، خبرنگار و غیره رقم می خورد بلکه گریبانگیر کارکنان دولتی مثل پرستار و کارمند هم شده است.
مشکلی که انگار راه حل های زیادی دارد اما در پیچ و خم های بیشمار اقتصادی،سیاسی و اجتماعی گیر افتاده و خیالی برای رهایی و به اجرا درآوردن راهکارها نیست.
این شرایط نه فقط برای بخش خصوصی مثل کارگر رستوران، نقاش، بزاز،مغازه دار،نانوا، خبرنگار و غیره رقم می خورد بلکه گریبانگیر کارکنان دولتی مثل پرستار و کارمند هم شده است.
مشکلی که انگار راه حل های زیادی دارد اما در پیچ و خم های بیشمار اقتصادی،سیاسی و اجتماعی گیر افتاده و خیالی برای رهایی و به اجرا درآوردن راهکارها نیست.
حرکت لاک پشتی افزایش حقوق ها
این مسائل در حالی پابرجاست که دلار از 14 به 20 هزار تومان افزایش یافته و تورم تک رقمی به بیش از 40 درصد رسیده اما در حقوق ها یا افزایشی وجود نداشته یا اگر داشته به صورت لاک پشتی است.مشکلی که عده ای از کارفرمایان پدید می آورند و بعضی نیز از آن ها تقلید می کنند.
بررسی ها نشان می دهد فقط هزینه خوراک و پوشاک هر فرد به طور متوسط بدون مخارج اجاره خانه و هزینه درمان بیش از یک میلیون تومان می شود اما این که دیده می شود بعضی خانوارهای سه و چهار نفره با حقوق یک و نیم الی دو میلیون تومانی روزگار می گذرانند،تعجب انگیز است.
این مسائل در حالی پابرجاست که دلار از 14 به 20 هزار تومان افزایش یافته و تورم تک رقمی به بیش از 40 درصد رسیده اما در حقوق ها یا افزایشی وجود نداشته یا اگر داشته به صورت لاک پشتی است.مشکلی که عده ای از کارفرمایان پدید می آورند و بعضی نیز از آن ها تقلید می کنند.
بررسی ها نشان می دهد فقط هزینه خوراک و پوشاک هر فرد به طور متوسط بدون مخارج اجاره خانه و هزینه درمان بیش از یک میلیون تومان می شود اما این که دیده می شود بعضی خانوارهای سه و چهار نفره با حقوق یک و نیم الی دو میلیون تومانی روزگار می گذرانند،تعجب انگیز است.
به همین منظور میزگردی با حضور یک عضو کانون بازنشستگان، استاد دانشگاه و اقتصاددان برگزار شد.
در ادمه صحبت های «احمد روشن»،عضو کانون بازنشستگان کاخانه روغن نباتی شیراز و دکتر حسین مرزبان، استاد دانشگاه شیراز و اقتصاددان در حوزه پولی و مالی از نظرتان می گذرد.
مرزبان:متاسفانه درآمد حقیقی(درامد منهای تورم) پایین آمده این در حالیست که تورم به بیش از 40 درصد رسیده است.این روزها چه مهندس و چه پزشک باشید، کارگر یا کارفرما فرقی نمی کند، برای همه اقشار جامعه معضل کاهش حقوق های حقیقی اتفاق افتاده است،چرا که تورم بالا دستمزدهای حقیقی را ازبین می آورد.هرچند برخی از اقشار مانند: پزشکان، کسبه بازار و ... می توانند بر اساس تورم حقوق و درامد خود را افزایش دهند اما عموما حقوق اکثر کارمندان، کارگران و بازنشسته ها ثابت و غیر قابل تغییر است.
دعوای میان دولت،کارفرما و کارگر در بیشتر اوقات برپاست
دعوای میان کارگر، دولت و کارفرما با تورم بالا و حقوق کم در بیشتر اوقات برپاست چرا که در این نرخ های تورم،حقوق های حقیقی کاهش یافته و بر مشکلات دامن می زند.این درحالیست که حتی بازنشسته های با حقوق بالا نیز که حق بیمه بیشتری پرداخت نموده اند، فرضا حداکثر۶ میلیون و 400 هزار تومان دریافتی دارند.متاسفانه روز به روز سبد خرید مردم کوچک و کوچک تر می شود که این مسائل موجب کم شدن رفاه و در نهایت بی پولی و برهم خوردن آرامش افراد می شود.
دعوای میان کارگر، دولت و کارفرما با تورم بالا و حقوق کم در بیشتر اوقات برپاست چرا که در این نرخ های تورم،حقوق های حقیقی کاهش یافته و بر مشکلات دامن می زند.این درحالیست که حتی بازنشسته های با حقوق بالا نیز که حق بیمه بیشتری پرداخت نموده اند، فرضا حداکثر۶ میلیون و 400 هزار تومان دریافتی دارند.متاسفانه روز به روز سبد خرید مردم کوچک و کوچک تر می شود که این مسائل موجب کم شدن رفاه و در نهایت بی پولی و برهم خوردن آرامش افراد می شود.
کارگر برای کارفرما گران است
متاسفانه کارفرما هم دچار مسائلی می باشد به همین خاطر در بیشتر مواقع در پرداخت همین دستمزد های حداقلی با مشکل مواجه می شود.متوسط کارکرد کارگر با اعمال تعطیلی ها، ۲۲ روز در ماه می شود و این در حالیست که کافرما باید عیدی، پاداش و سنوات هم بپردازد ، به همین خاطر کارگر برای کارفرما گران است.
بنابراین هر دو طرف ناراضی هستند چراکه این مسائل کارایی و انگیزه کارگر را از میان می برد،او می خواهد از حقوق خود دفاع کند.همه این موارد باعث پدیدآمدن جامعه مشکل دار می شود،از یک طرف به کارگر ظلم شده و از طرف کارفرما فکر می کند حقوق نامناسبی می پردازد و فکر می کند که باید سرمایه خود را از کشور خارج کند.سوال اصلی این است که چرا کشور ما نمی تواند مانند دیگر کشورها تورم تک رقمی داشته باشد؟.
آمارهای بعضی مسئولین مثل این است که بروید دکتر و دروغ بگویید، طبیعتا طبیب نمی تواند معالجه کند
این ها در حالی رقم می خورد که برخی مسئولین هم از اتفاقات خوب و خوش خبر می دهند و ادعا دارند که جامعه یا وضعیت اشتغال خوب و اقتصاد در حال پیشرفت می باشد اما در واقع بسیاری از آمارها صحیح نیست. به فرض مثال آمار بیکاری ۱۱ درصد اعلام شده اما می توان قسم خورد که بالای ۴۰ درصد می باشد، آمارهای بعضی مسئولین مثل این است که بروید دکتر و دروغ بگویید که سر درد ندارم اما داشته باشید. لذا این عدم شفافیت ها موجب می شود که فرد متخصص هم نتواند کمک موثر و مفیدی انجام دهد چون واقعیت را نمی داند.
در شرایط تورم انفجاری دیگر فرقی نمی کند چطور تورمی، حذف 4 صفر هم تغییری ایجاد نمی کند مگر این که انتظارات تورمی تعدیل شود.
این ها در حالی رقم می خورد که برخی مسئولین هم از اتفاقات خوب و خوش خبر می دهند و ادعا دارند که جامعه یا وضعیت اشتغال خوب و اقتصاد در حال پیشرفت می باشد اما در واقع بسیاری از آمارها صحیح نیست. به فرض مثال آمار بیکاری ۱۱ درصد اعلام شده اما می توان قسم خورد که بالای ۴۰ درصد می باشد، آمارهای بعضی مسئولین مثل این است که بروید دکتر و دروغ بگویید که سر درد ندارم اما داشته باشید. لذا این عدم شفافیت ها موجب می شود که فرد متخصص هم نتواند کمک موثر و مفیدی انجام دهد چون واقعیت را نمی داند.
در شرایط تورم انفجاری دیگر فرقی نمی کند چطور تورمی، حذف 4 صفر هم تغییری ایجاد نمی کند مگر این که انتظارات تورمی تعدیل شود.
جدای از این مسائل تورم از یک حد و اندازه ای که عبور کند دیگر مفهومی ندارد و فرقی نمی کند؛کشور هایی مثل نیجریه، ونزوئلا و ایران همین وضعیت را دارند.
خط فقر در شیراز حدود سه میلیون تومان می شود
راهکار این مشکلات فقط در این می باشد که مسئولان بخواهند تغییر و تحول صورت بگیرد اما وقتی گوش شنوایی نباشد، اوضاع و احوال همین است.لذا باید پذیرفت که خط فقر برای هر نفر در تهران به ۴و نیم رسیده و در کلانشهری مثل شیراز نیز حدود سه میلیون تومان می شود.
راهکار این مشکلات فقط در این می باشد که مسئولان بخواهند تغییر و تحول صورت بگیرد اما وقتی گوش شنوایی نباشد، اوضاع و احوال همین است.لذا باید پذیرفت که خط فقر برای هر نفر در تهران به ۴و نیم رسیده و در کلانشهری مثل شیراز نیز حدود سه میلیون تومان می شود.
مدیرانی موفق بوده اند که رفاه کارگران را در الویت قرار داده اند
روشن:بنده همه مشکلات را در سوء مدیریت می دانم، در طول ۳۰ سال فعالیتی که داشته ام به این نتیجه رسیدم، مدیرانی موفق بوده اند که رفاه کارگران را در الویت قرار دادند. در گذشته بازرسین تامین اجتماعی به شرکت ها و کارخانه ها سر می زدند و در صورت مشخص شدن عدم پرداخت حق بیمه کارکنان با کارفرما برخورد می کردند اما حالا در برخی شهرکت های صنعتی قرارداد یا کاغذ سفید امضا می گیرند تا هر چه می خواهند در آن قید کنند.
در کارخانه روغن نباتی تا زمانی که گرداندن این کارخانه به عهده مدیران دولتی بود، همه چیز به خوبی پیش می رفت و کارکنان از رفاه نسبتا خوبی برخوردار بودند. در زمانی که در کارخانه روغن نباتی فعالیت داشتم، در خصوص حقوق کارگران و مخارج زندگی خانوارهای 5 نفره بررسی می کردم اما در تمامی آمارها هزینه و مخارج خانوارها از در آمدشان کمتر بود و زمانی که می پرسیدم چطور زندگی می کنید، می گفتند خودمان هم نمی دانیم!
یک زمان شرکت «شوکو پارس» در حال ورشکستگی بود و همه کارگران در حال اعتصاب بودند،در این میان یک نفر پیشنهاد داد تا برای ساماندهی شرکت اختیارات را به او بدهند.کارگران ۳۳درصد سهام خود را برای تولید به این فرد واگذار کردند به این ترتیب با همکاری کارگر و کارفرما این شرکت حتی به رقابت با کشورهایی مثل ژاپن و ترکیه پرداخت اما متاسفانه حالا با هر اعتراض به جای رفع مشکل،هزار برچسب می زنند که ضد انقلابید و ....
وقتی بیش از هزار نفر در یک کارخانه اخراج شده اند،چه فرقی می کند که کمتر از ۱۰۰ نفر باقی مانده یا ۲۰۰ نفر؟!
این ها در حالیست که بعضی کارخانجات بیش از هزار کارگر را از کار بیکار کرده و از نان خوردن می اندازند، نمونه اخیر آن هم شرکت روغن نباتی شیراز می باشد که با رسانه ای شدن اعتراض کارگران، بعضی مسئولین نسبت به شمار اخراج شدگان شاکی شده اند، در صورتی که وقتی بیش از هزار نفر در یک کارخانه اخراج شده،چه فرقی می کند که کمتر از ۱۰۰ نفر باقی مانده یا ۲۰۰ نفر؟.البته در این خصوص اسناد و مدارک موجود می باشد و در صورت لزوم ارائه خواهم داد.
این ها در حالیست که بعضی کارخانجات بیش از هزار کارگر را از کار بیکار کرده و از نان خوردن می اندازند، نمونه اخیر آن هم شرکت روغن نباتی شیراز می باشد که با رسانه ای شدن اعتراض کارگران، بعضی مسئولین نسبت به شمار اخراج شدگان شاکی شده اند، در صورتی که وقتی بیش از هزار نفر در یک کارخانه اخراج شده،چه فرقی می کند که کمتر از ۱۰۰ نفر باقی مانده یا ۲۰۰ نفر؟.البته در این خصوص اسناد و مدارک موجود می باشد و در صورت لزوم ارائه خواهم داد.
مدیران بیشتر در صدد هستند تا زمین را تفکیک کنند و بفروشند
مرزبان:این که عرض کردم از دیدگاه سرمایه داری باید کارخانه روغن نباتی شیراز را با بولدوزر صاف کردبه خاطر این می باشد که کهنه و فرسوده شده این در حالیست که امکان بازسای برای آن فراهم نیست. زمین این کارخانه از موقعیت خوبی برخوردار می باشد؛چهار نبش در منطقه خوب.لذا مدیران بیشتر در صدد هستند تا زمین را تفکیک کنند و بفروشند که البته این نیز سیاست اشتباهیست که به زد و بندهای اداری باز می گردد.از این رو زمانی که بهره وری پایین بیاید،مشکلات دیگری به بار آمده و وقتی خصوصی سازی نابخردانه انجام شود یا به سمت خصولتی شدن برود احتمال زیاد در آینده با وضعیت بدتری مواجه می شود.
اقتصاددانان و متخصصین ما پای تابلو هستند!
متاسفانه اقتصاددانان و متخصصین ما پای تابلو هستند و نظریه می دهند که این رویه فقط موجب خستگی و دلزدگی می شود چرا که آن ها باید پای کار باشند و راهکارها را اجرایی کنند، مثل همین کاری که در کشورهای توسعه یافته در حال انجام است.
امروزه در دنیا اتوماسیون بشدت در حال پیشرفت می باشد بشکلی که شما وقتی در سایت کارخانه وارد می شوید فکر می کنید که کارخانه خاموش و تعطیل است اما واقعیت این است که برنامه ها و کامپیوتر ها در حال کنترل کارخانه هستند و بشدت در استفاده از نیروی کار صرفه جویی می شود. اتوماسیون موجب بیکاری بیشتر می شود و افزایش منابع سرمایه ای به اشتغال بیشتر ختم نمی شود. از طرف دیگر کارگران ایرانی توان رقابت با کارگران ارزان چینی یا هندی را ندارند.
متاسفانه اقتصاددانان و متخصصین ما پای تابلو هستند و نظریه می دهند که این رویه فقط موجب خستگی و دلزدگی می شود چرا که آن ها باید پای کار باشند و راهکارها را اجرایی کنند، مثل همین کاری که در کشورهای توسعه یافته در حال انجام است.
امروزه در دنیا اتوماسیون بشدت در حال پیشرفت می باشد بشکلی که شما وقتی در سایت کارخانه وارد می شوید فکر می کنید که کارخانه خاموش و تعطیل است اما واقعیت این است که برنامه ها و کامپیوتر ها در حال کنترل کارخانه هستند و بشدت در استفاده از نیروی کار صرفه جویی می شود. اتوماسیون موجب بیکاری بیشتر می شود و افزایش منابع سرمایه ای به اشتغال بیشتر ختم نمی شود. از طرف دیگر کارگران ایرانی توان رقابت با کارگران ارزان چینی یا هندی را ندارند.
بازگو کردن این مشکلات سیاه نمایی نیست
مثلا وقتی سازمان مدیریت برنامه ریزی می گوید حل مسئله را به عهده ما بگذارید، در عمل ملاحظه می شود بیشتر موارد پیش بینی ها اشتباه از آّب در آمده و کلاف سردرگمی بوجود می آید که باز شدنی نیست.با نبود شفاف سازی و فرار از واقعیت ها، جوانان ما به بیکاری و اعتیاد کشیده می شوند،ما دوستدار نظام هستیم و نمی توان از این مسائل چشم پوشی کرد.لذا تنها تحلیل های صادقانه و واقعی که از وضعیت بد اقتصاد ایران ارائه می شود را نباید سیاه نمایی تلقی کرد!. بیان دردهای اقتصادی در یک محیط منطقی می تواند به درمان درد ها منتهی شود، بازگو کردن این مشکلات سیاه نمایی نیست.
مثلا وقتی سازمان مدیریت برنامه ریزی می گوید حل مسئله را به عهده ما بگذارید، در عمل ملاحظه می شود بیشتر موارد پیش بینی ها اشتباه از آّب در آمده و کلاف سردرگمی بوجود می آید که باز شدنی نیست.با نبود شفاف سازی و فرار از واقعیت ها، جوانان ما به بیکاری و اعتیاد کشیده می شوند،ما دوستدار نظام هستیم و نمی توان از این مسائل چشم پوشی کرد.لذا تنها تحلیل های صادقانه و واقعی که از وضعیت بد اقتصاد ایران ارائه می شود را نباید سیاه نمایی تلقی کرد!. بیان دردهای اقتصادی در یک محیط منطقی می تواند به درمان درد ها منتهی شود، بازگو کردن این مشکلات سیاه نمایی نیست.
دولت دست از وعده و وعید دادن بردارد
بنابراین باید امیدوار بود که مشکلات را حل کرد، به فرض مثال خانواده هایی که فرزندشان دچار اعتیاد می باشد، اگر پدر و مادر ناامید شوند و او را از خانه بیرون کنند، آن فرزند به سمت دیگر خلاف ها مثل دزدی هم می رود اما در صورتی که از او حمایت کنند و در کنارش باشند، احتمال بهبود اعتیاد هم بالا می رود.اقتصاد از بی رحم ترین علم های دنیاست که اگر قانون آن رعایت شود مشکلی نیست، در غیر اینصورت همه چیز را در هم می شکند.از این رو دولت باید دست از وعده و وعید دادن بردارد.باید پذیرفت که طول عمر افزایش یافته و این موجب شده که بر خیل بازنشسته های حقوق بگیر افزوده شود، موضوعی که در چند سال آینده چندین برابر می شود و لازم می باشد راهکار اساسی و منطقی تری برای آن در پیش بگیرند.
با این همه میزان آسیب در کشورهای مختلف متفاوت می باشد اما در کشور ما کارد به استخوان رسیده که ضروریست دولت، مجلس و قوه قضاییه دست به دست یکدیگر دهند تا این مشکلات برطرف شود.
بنابراین باید امیدوار بود که مشکلات را حل کرد، به فرض مثال خانواده هایی که فرزندشان دچار اعتیاد می باشد، اگر پدر و مادر ناامید شوند و او را از خانه بیرون کنند، آن فرزند به سمت دیگر خلاف ها مثل دزدی هم می رود اما در صورتی که از او حمایت کنند و در کنارش باشند، احتمال بهبود اعتیاد هم بالا می رود.اقتصاد از بی رحم ترین علم های دنیاست که اگر قانون آن رعایت شود مشکلی نیست، در غیر اینصورت همه چیز را در هم می شکند.از این رو دولت باید دست از وعده و وعید دادن بردارد.باید پذیرفت که طول عمر افزایش یافته و این موجب شده که بر خیل بازنشسته های حقوق بگیر افزوده شود، موضوعی که در چند سال آینده چندین برابر می شود و لازم می باشد راهکار اساسی و منطقی تری برای آن در پیش بگیرند.
با این همه میزان آسیب در کشورهای مختلف متفاوت می باشد اما در کشور ما کارد به استخوان رسیده که ضروریست دولت، مجلس و قوه قضاییه دست به دست یکدیگر دهند تا این مشکلات برطرف شود.
امکان توسعه و مدرن کردن کارخانه وجود داشت
روشن: آقای دکتر مرزبان در این خصوص که فرمودید کارخانه روغن نباتی قدیمی بود و می بایست که جمع می شد، از سال های دور دستگاه های پیشرفته و اتوماتیک به این کارخانه انتقال داده شد که از آمریکا،ژاپن و سوئد خریداری کرده بودند، علاوه بر این همین کارگران بودند که تولید 60 تن را به ۴۵۰ تن تولید در روز رساندند و چون فرایند تولید روغن مایع به زمان کمتری نیاز داشت،تولید آن را تا مرز ۷۰۰ تن هم رساندند. البته امکان توسعه فیزیکی آنجا نیز فراهم بود چرا که می توانستند با فروش بخشی از سهام یا زمین های موجود، یک کارخانه مدرن را در این استان راه اندازی کنند اما عدم مدیریت موجب چپاول و غارت کارخانه شد و بسیاری از کارکنان دچار ناراحتی های قلبی و قطع عضو شدند.لذا بهتر این است که هدایت بخش خصوصی به افراد متخصص سپرده شود،متاسقانه واگذاری این کارخانه روغن نباتی به بخش خصوصی از اول اشتباه بود.چراکه کارخانه به صورت غیر قانونی به افرادی واگذار شد که هیچ گونه تخصصی نداشتند.بخش خصوصی اگر علم و دانش کافی داشت کارخانجاتی مثل «روغن نباتی»، «هپکو»،«هفت تپه »و غیره دچار وضعیت کنونی نمی شد.مدیر عاملی که همه را فاسد می دانست خود به جرم فساد به زندان رفت.تازه به دوران رسیده های وابسته به خانواده نعمت زاده ها که تا قبل از واگذاری در کوچه پس کوچه های دروازه غار و راه آهن مستاجر بودند یک شبه ره صد ساله رفتند و سر از خانه های آنچنانی میردادماد و زعفرانیه درآوردند.
روشن: آقای دکتر مرزبان در این خصوص که فرمودید کارخانه روغن نباتی قدیمی بود و می بایست که جمع می شد، از سال های دور دستگاه های پیشرفته و اتوماتیک به این کارخانه انتقال داده شد که از آمریکا،ژاپن و سوئد خریداری کرده بودند، علاوه بر این همین کارگران بودند که تولید 60 تن را به ۴۵۰ تن تولید در روز رساندند و چون فرایند تولید روغن مایع به زمان کمتری نیاز داشت،تولید آن را تا مرز ۷۰۰ تن هم رساندند. البته امکان توسعه فیزیکی آنجا نیز فراهم بود چرا که می توانستند با فروش بخشی از سهام یا زمین های موجود، یک کارخانه مدرن را در این استان راه اندازی کنند اما عدم مدیریت موجب چپاول و غارت کارخانه شد و بسیاری از کارکنان دچار ناراحتی های قلبی و قطع عضو شدند.لذا بهتر این است که هدایت بخش خصوصی به افراد متخصص سپرده شود،متاسقانه واگذاری این کارخانه روغن نباتی به بخش خصوصی از اول اشتباه بود.چراکه کارخانه به صورت غیر قانونی به افرادی واگذار شد که هیچ گونه تخصصی نداشتند.بخش خصوصی اگر علم و دانش کافی داشت کارخانجاتی مثل «روغن نباتی»، «هپکو»،«هفت تپه »و غیره دچار وضعیت کنونی نمی شد.مدیر عاملی که همه را فاسد می دانست خود به جرم فساد به زندان رفت.تازه به دوران رسیده های وابسته به خانواده نعمت زاده ها که تا قبل از واگذاری در کوچه پس کوچه های دروازه غار و راه آهن مستاجر بودند یک شبه ره صد ساله رفتند و سر از خانه های آنچنانی میردادماد و زعفرانیه درآوردند.
سلطان روغن هم داریم
مرزبان:متاسفانه این مسائل به بینش سرمایه دار باز می گردد. وقتی مسئولان بالادستی مثلا مجوز واردات روغن صادر نمایند، وارد کننده تنها به سودی که به جیب زند می اندیشد و نگران تولید هم نیست و اگر کارخانه ای هم تعطیل شد شاید خوشحال هم بشود. همین داستان چغندر قند را در نظر بگیرید،برخی مدیران رفتند و شکر را از ونزوئلا وارد کردند و سلطان شکر پدید آمد،حالا هم سلطان روغن داریم.
روشن:تا زمانی که اجناس بنجل چینی وارد کشور می شود وضعیت اقتصادی ما به همین شکل است.ما در همه امور بهترین کارشناسانی داریم که عاشق ایران هستند. برای نجات مملکت باید شواراهای مختلف تشکیل شود تا راهکارها به اجرا درآید. مردم تا حدودی می توانند طاقت بیاورند،چرا که برخی از آن ها حتی پول نان شب ندارند و در مقابل زن و بچه های خود شرمنده هستند،در مکتبی که پیامبرش فرموده است،مزد کارگر را قبل از این که عرق پیشانی اش خشک شود بپردازید، چرا چنین ظلم هایی اتفاق می افتد و کسی هم پاسخگو نیست.
مرزبان:متاسفانه این مسائل به بینش سرمایه دار باز می گردد. وقتی مسئولان بالادستی مثلا مجوز واردات روغن صادر نمایند، وارد کننده تنها به سودی که به جیب زند می اندیشد و نگران تولید هم نیست و اگر کارخانه ای هم تعطیل شد شاید خوشحال هم بشود. همین داستان چغندر قند را در نظر بگیرید،برخی مدیران رفتند و شکر را از ونزوئلا وارد کردند و سلطان شکر پدید آمد،حالا هم سلطان روغن داریم.
روشن:تا زمانی که اجناس بنجل چینی وارد کشور می شود وضعیت اقتصادی ما به همین شکل است.ما در همه امور بهترین کارشناسانی داریم که عاشق ایران هستند. برای نجات مملکت باید شواراهای مختلف تشکیل شود تا راهکارها به اجرا درآید. مردم تا حدودی می توانند طاقت بیاورند،چرا که برخی از آن ها حتی پول نان شب ندارند و در مقابل زن و بچه های خود شرمنده هستند،در مکتبی که پیامبرش فرموده است،مزد کارگر را قبل از این که عرق پیشانی اش خشک شود بپردازید، چرا چنین ظلم هایی اتفاق می افتد و کسی هم پاسخگو نیست.
بر پایه این گزارش، لازم می باشد که مسئولین امر به جای عدم پاسخگویی و فرار از واقعیت ها، برای رفع مشکلات قدم بردارند چرا که مهم ترین مسئله ای که امروز دولت و مردم را تهدید می کند مشکلات و معضلات معیشتی و اقتصادی می باشد که یکی پس از دیگری سر بر می آورد و ریشه امید به زندگی رامی خشکاند.مشکلی که البته به نفع هیچ یک از نهادهای دولتی یا مردمی نخواهد بود.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان