کد خبر: ۱۴۱۴۵۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۰۵ شهريور ۱۳۹۹

درمان با تئاتر و خاستگاه علاج روحی انسان

در این مقاله تلاش داریم تا به بررسی رابطه بین صحنه نمایش و تماشاگر بپردازیم و پاسخ به این پرسش که چگونه این ارتباط باعث بهره‌مندی تماشاچی در راستای کامیابی روانی او می‌شود.
پیشینه:
 نخستین بار که انسان‌های غارنشین پس از سختی روز، شب‌ها در دهانه غار گرداگرد آتش می‌نشستند، هنوز ساختار گفتار و زبان تکامل نیافته بود و انسان باید منظور خود را با ایما و اشاره بیان می‌کرد. براستی که برای انسان نخستین این گونه ارتباط و تبادل مفاهیم، شور و شادابی وصف‌ناپذیر داشت.
 بیان رویدادهای روزانه چون شکار کردن و دیگر رخدادها و یا برای رساندن مفهومی به دیگران با حرکات دست و پا  شکل گرفت. این حرکات روبروی آتش که با سایه‌هایی روی دیوار غار هیجان‌انگیزتر بود؛ این‌ها نخستین داستان‌های دیداری و نمایش‌گونه انسان به شمار می‌آید.  
این شیوه‌های نخستین در "برقراری ارتباط" در گذر زمان کم‌کم تکامل پیدا کردند. بهره‌مندی از ماسک، موسیقی، ابزار، لباس  و چیزهایی دیگر  در گذرگاه زمان جایگاه ویژه‌ای یافتند. در این هنگام کسانی در اندیشه درمان بیماران با این هنر فرو رفتند و با کسب توانایی برقراری ارتباط ذهنی به درمان بیماران از راه داستان‌گویی نمایشی پرداختند. گاه آن‌ها را شمن یا جادوپزشک هم گفته می‌شد. هنوز هم این درمان‌گران در برخی جوامع از جایگاه اجتماعی ویژه‌ای برخوردار هستند. 
در ایران نام‌های گوناگونی به این درمان‌گران داده شد: بابازارها و مامازارها در جنوب ایران، گواتی‌ها در سیستان و بلوچستان و پرخوان‌ها در ترکمن صحرا و ...
در دیگر کشورها و مناطق جهان هم نمونه‌هایی وجود دارند که بر اساس اسطوره‌ها و باورهای‌شان شیوه درمان‌گری ویژه خود را دارند.
 برای بررسی چگونگی این رخداد نیاز است تا مفهوم تزکیه یا کاتارسیس را بیان کنم: کاتارسیس واژه‌ای یونانی به معنای پاک کردن، تطهیر، تزکیه و تخلیص است. این واژه از واژه یونانی کاتارین به معنی «پاک کردن» گرفته شد.
تزکیه مفهومی است که شاید در فرهنگ ایرانی اسلامی ما به دلیل توجه به مناسبات و پیوستگی‌های آیینی، مذهبی و سنتی ما بیشتر بیان شده است.
برای روشن شدن بیشتر نمونه‌ای را بیان کنیم: آیین پُرسه (مجلس ختم)، جایگاه کاتارسیس است.  فردی عزیزی را از دست داده است و در آیین سوگوار او، دیگران گاه بیش از صاحب عزا، بیقراری، شیون و گریه‌ و زاری می‌کنند؛ چرا که با این کار می‌خواهند از اندوه او بکاهند. این گونه‌ای از برقراری ارتباط ژرف انسانی است تا با نشان دادن و بیان هم‌دردی از گروهی که برای تسلیت آمده‌اند، اندوه و درد را از سوگواران بکاهند. او (صاحب عزا) احساس تنهایی و اندوه خود را با اشتراکی که بین حاضرین مجلس پخش شده، قابل تحمل و تاب‌آور حس می‌کند. این گونه برقراری ارتباط برای کاستن از درد انسانی، ساده‌ترین و تاثیرگذارترین گونه است.
تطهیر هم گونه‌ایی دیگر از اقدام عملی انسان در بهبودی روح و جلای آن است. ناپاکی‌هایی ایجاد شده از اعمالی که هم در حوزه دینی و قانونی و هم انسانیت فردی حرام یا ممنوع هستند، با تزکیه و پرهیز آن‌ها از بین رفته و تطهیر انجام می‌پذیرد. این نیز نیازمند الگویی نمایشی برای برقراری ارتباط و فهم موضوع است.
قربانی کردن، آتش افروختن، استفاده از آب، جامه عوض کردن، غسل‌ها، پیمان‌نامه‌های معابد، تعمید و ... از نمونه‌های عملیات بدنی نمایشی تزکیه است که در تاریخ آیینی و سنتی فرهنگ‌های مختلف با رفتارها و قوانین کاتارتیک متفاوتی وجود دارد.
ارسطو دیدگاه‌هایی را در کتاب فن شعر درباره کاتارسیس دارد. او ملودی‌های موسیقی را در برقراری آرامش و نوعی تزکیه برای افراد مختلف مؤثر می‌داند و میزان احساسات انسانی هر شخص را چون متفاوت با دیگری می‌بیند، اندازه برخورداری از تطهیر را هم متفاوت می‌داند. با وجودی که فن شعر ارسطو از بن اندیشه نظری قابل ستایشی برخوردار است، اما نسخه نهایی کاملی را ارائه نمی‌کند.
تئاتردرمانی
این شیوه درمانی، را «جاکوب لویی مورنو»، روان‌پزشک و نظریه‌‌پرداز بزرگ رومانیایی برای نخستین بار در سال ۱۹۳۹ بیان کرد. پسیکودرام (تئاتر درمانی) همیشه با نام دکتر مورنو همراه است. زیرا اوست که به اثر درمانی درام‌ها در روان تماشاگران و بازیگران پی برد و این روش درمانی گروهی را در بیماران روانی توجیه علمی نمود.
از گذشته می‌دانستند که عمل به تکلم مقدم، و تکلم عمل سمبولیک حرکات است. بشر نخستین عادت داشت تا هیجانات و ناراحتی‌های روانی خود را در حرکات نشان دهد و موضوع تکلم در سیر تکاملی موجود انسانی سپس ظاهر شد. انسان نخستین بدوی هیجانات و خشم خود را با ضرب، جرح، قتل و یا خوشحالی ظاهری به طرف مقابل نشان می‌داد و کمتر سخن می‌گفت. در ملل بدوی آداب و رسوم اجتماعی و مذهبی بیشتر با حرکات دسته‌جمعی توأم بود. در آن زمان نیز کمابیش متوجه شده بودند که نمایش مطالب دراماتیک اثر درمانی و آرام‌بخش دارد.
روش کار تئاتر درمانی

در زندگی هر فردی مسائل دراماتیک و ناراحت‌کننده بسیاری است که آن‌ها را احساس و تجربه می‌نماید. دیدن این صحنه‌ها یا مشابه آن‌ها به عنوان تماشاچی در هنگامی که دیگران آن را به روی صحنه آورده‌اند، بر هیجانات اثر کاهش‌دهنده دارد.
در این روش درمانی، به کمک شیوه‌‌های دیگر نمایشی و تکنیکهای ویژه روان‌شناسی در اجرای نمایش، به بیمار فرصت داده می‌شود تا در پشت پوشینه، نقش و بازیگری تعارضات و کشمکش‌‌های درونی خود را بازگو نماید و فرصت مواجهه و آشنایی با درون خویش را پیدا کند و در صدد تغییر و اصلاح رفتاری خود برآید. (توضیح تکنیک‌ها مبحثی دیگر است.)
آنچه در پایان قابل باید گفت این است که انسان به موجب استفاده از هنر در مسیر کامیابی حرکت کرد و هنر نمایش  به دلیل توان "برقراری ارتباط" نخستین خاستگاه آرامش و اشتراک احساسات به شکل "هم‌دردی" بوده و هنوز هم با وجود بیشمار تکنولوژی‌های امروزی و وسایل ارتباط جمعی (صحنه نمایش) به شکل اجرای زنده جایگاهی است مقدس که توان تزکیه و کاتارسیس را در بالاترین شکل ممکن دارد، که علم روانشناسی هم امروزه صحنه نمایش را جهت درمان بکار می‌گیرد.
داریوش ثمر


نظرات بینندگان