معرفی سه رمان عاشقانه تاثیرگذار و جریان ساز بر جامعه ادبی
به گزارش شیرازه، بعضی آثار ادبی علاوه بر اینکه میتوانند مخاطبان معاصر خودشان را جذب کنند، روی آثار بعد از خود هم تاثیر میگذارند و حتی برای خوانندگان نسلهای بعد هم خواندنی هستند. این آثار معمولا مضامینی دارند که با گذشت زمان دستخوش تغییر نمیشوند و در ذات انسانی وجود دارند و یکی از این مضامین عشق است.
سه اثری که در این مقاله خلاصهای از داستان آنها را برای شما آوردهایم، رمانهایی عاشقانه هستند که عده زیادی در جهان را تحت تاثیر خودشان قرار دادهاند.
1. عشق سالهای وبا
فلورنتینو پسر جوانی است که در دهکدهای آرام به همراه مادرش زندگی میکند و تلگرافچی است. زندگی او روال عادی روزمرهاش را دارد تا اینکه روزی قرار میشود تلگرافی را به دست خانوادهای که تازه به دهکدهشان آمدهاند، برساند. تلگرافی ساده که برای همیشه سرنوشت این پسر را عوض میکند. فلورنتینو موقع رساندن تلگراف در خانه این اعضای جدید دهکده، دختری بسیار زیبا به نام فرمینا را میبیند و در همان نگاه اول عاشق او میشود. عشقی عجیب و سوزان که با نامه نگاریهای فلورنتینو به فرمینا شروع میشود و بعد فرمینا نیز به فلورنتینو علاقمند شده و جواب نامههای او را میدهد. در این میان و زمانی که همه چیز خوب پیش میرود و این دو تصمیم میگیرند ازدواج کنند، پدر فرمینا از قضیه خبردار میشود و جلوی ازدواج آنها میایستد. او دخترش را به شهر دیگری میبرد به این امید که این رابطه گسسته شود؛ اما فلورنتینو به فرمینا قول میدهد که او تنها عشق زندگیاش باقی بماند و از اینجا ماجرای عاشقانه آنها شروع تازهای پیدا میکند.
بخشی که مطالعه کردید، خلاصهای از شاهکار ادبی «عشق در زمان وبا» نوشته گابریل گارسیا مارکز است؛ اثری بسیار ستوده شده طی سالهای متمادی که همچنان یکی از کتابهای تاثیر گذار بر جریانهای ادبی بعد از خودش به شمار میآید و یکی از آثاری است که جایزه نوبل ادبیات را به نویسندهاش اهدا کرد. این اثر پرفروش که به فارسی نیز ترجمه شده است با ترجمه بسیار زیبای بهمن فرزانه قابل تهیه است و کسانی که به استفاده از کتاب صوتی علاقه دارند میتوانند این اثر را به صورت صوتی هم تهیه کنند.
2 . چشمهایش
زمانی که بزرگ علوی شاهکار «چشمهایش» را خلق میکرد، کمتر کسی از همنسلهای او میدانست که این اثر قرار است تا دهههای بعدی همچنان پر فروش بماند و مورد توجه مردمان زیادی از نسلهای مختلف قرار گیرد. بزرگ علوی چشمهایش را در سال 1331 نوشت؛ آن هم نه به شیوه پیشینیان خودش؛ بلکه با استفاده از اصول رمان نویسی مدرن. همین سبک ساده نوشتاری و استفاده از ضرباهنگ متفاوت داستان باعث شد این کتاب به یکی از جریانسازترین کتابهای دوران خود شناخته شود و بر آثار بعد از خودش هم تاثیر بگذارد.
«چشمهایش» رمانی است درباره مردی نقاش به نام استاد ماکان؛ مردی بسیار شجاع و هنرمندی زبده که حتی در هنگام نیاز به پول هم حاضر به نقاشی چهره وابستگان حکومت دیکتاتور زمانهاش نشد و بارها مخالفت خودش را به آنها نشان داد؛ تا جایی که بالاخره او را تبعید میکنند و در همان تبعید هم جان میدهد؛ اما این تازه شروع ماجراست. بعد از مرگ ماکان نمایشگاهی از نقاشیهای او برگزار میشود که یک تابلوی عجیب در آن وجود دارد؛ تصویری از چشمهای یک زن که بسیار راز آلود است. هویت این زن و تودار بودن استاد ماکان جرقهای میشود برای پرده برداشتن از راز این تابلو و زندگی ساکت نقاش فقید. راوی داستان پس از 10 سال از مرگ ماکان بالاخره میتواند زن تابلو را پیدا کند و حالا به دنبال کشف ماجرای عاشقانه او و مردی است که نسبت به زمانهاش بسیار عمیق بوده است؛ مردی که همه او را مجرد میدانستند و زنی که به دلیل ناشناس بودنش، بسیاری از زنان دیگر خواستهاند خودشان را جای او قالب کنند.
از آنجایی که چشمهایش رمان خوشخوانی است و هر جا که احساس کنید داستان ممکن است از ریتم بیفتد، یک شگفتی تازه در راه است؛ به شدت خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنیم. این رمان عاشقانه علاوه بر نسخه فیزیکی و الکترونیک به صورت کتاب صوتی هم قابل دانلود برای علاقمندان به شنیدن خوانشهای جذاب داستانی هستند. نسخه صوتی کتاب چشمهایش با صدای آرمان سلطان زاده در سایت فیدیبو قابل دانلود است.
3 . ملت عشق
گاهی وقتها آدمها تمام عمر به دنبال چیزهایی میگردند که به آنها تلقین شده باید وجود داشته باشند و زندگی بدون آنها معنایی ندارد؛ بعد ناگهان بعد از دست پیدا کردن به آن چیزها خلایی احساس میشود که قرار بوده پر شود؛ اما نشده. داستان اللا روبینشتاین در رمان «ملت عشق» چیزی شبیه به همین است. اللا یک ازدواج از سر علاقه معمولی و منطق میکند و تمام عمر با شوهرش برای خرید خانه رویایی و تهیه وسایل رفاه تلاش میکنند. اکنون مدتی است که آنها به آنچه که رویایشان بوده رسیدهاند؛ اما اللا خوشحال نیست و جای خالی چیزی را احساس میکند. او که زنی خانهدار و مادری کدبانو است، تصمیم میگیرد بعد از مدتی طولانی به کاری که قبلا در جوانی امتحان کرده، بازگردد و شروع به ویراستن آثار ادبی کند تا شاید بتواند خلایی را که احساس میکند، پر کرده باشد. در همین حین اثری برای ویرایش به دست او میرسد که رمانی است درباره رابطه میان زندگی مولانا و شمس تبریزی که در این مطلب نیز اشارهای به آن شده است. او در حین خواندن کتاب کمکم با نویسنده آن نیز که مردی میان سال است آشنا میشود و رفته رفته عشقی بین آنها شکل میگیرد که همان گمشده اللا است.