کد خبر: ۱۴۲۸۵۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۳ - ۰۶ آبان ۱۳۹۹
یادداشت/

آژیرها برای چه کسی به صدا در می‌آید؟

این هفته با آژیر «انسولین نیست» آغاز شد. انسولین مرز مرگ و زندگی حدود ۵ میلیون دیابتی کشور است. بیمارانی که قرار است «شاید وقتی دیگر» برای مصون ماندن از کرونا در فصل آنفلوانزا واکسینه شوند! و حالا دیگر نگران انسولین هستند نه آنفلوانزا و کرونا!
 ۱-این هفته با آژیر «انسولین نیست» آغاز شد. انسولین مرز مرگ و زندگی حدود ۵ میلیون دیابتی کشور است. بیمارانی که قرار است «شاید وقتی دیگر» برای مصون ماندن از کرونا در فصل آنفلوانزا واکسینه شوند! و حالا دیگر نگران انسولین هستند نه آنفلوانزا و کرونا!

اما نوای سوزناک این آژیرحکایت واردات ۱/ ۵برابری انسولین مورد نیاز کشور با ارز «۴۲۰۰ تومانی لعنتی» و قاچاق معکوس آن توسط کفتارهای قاچاقچی است. خبری که رئیس کمیسیون بهداشت اتاق بازرگانی از آن پرده برداشت و برخی مقام‌های وزارت بهداشت هم تأیید کردند.

حالاقرار است انسولین با کارت ملی توزیع شود و لابد باید مراقب صف کارت ملی «کارتن‌خواب‌ها» هم باشیم!؟

۲ -از «کارتن خواب ها» گفتم؛ رئیس کل بانک مرکزی این هفته آژیردیگری را نواخت: «از ۲۵۰ صادر کننده‌ای که ۷میلیارد دلار ارز صادراتی خود را باز نگردانده‌اند، ۷۰ نفر آن‌ها کارتن خواب هستند».

پس از واردات ۷۰۰ پورشه توسط پیرزن بینوای روستایی که از سال ۹۱ مطرح است و هنوز هم کسی در مورد آن و کانون قدرت پشت صحنه‌اش روشنگری نکرده، حالا از صادرکنندگان کارتن‌خواب رونمایی می‌شود و لابد رئیس کل بانک مرکزی و دیگر دستگاه‌های اجرایی و نظارتی در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارند!

همین دلارهای «قاچاق انسولین» و «کارتن خواب های صادراتچی» است که نه تنها به کشور باز نمی‌گردد، بلکه ایران را رکورددارخرید ملک در ترکیه می‌کند. آیا هنوز هم می‌توان گفت در کشور «فساد سیستماتیک» وجود ندارد و فقط «سیستم فاسدها» اموال کشور را به یغمامی برند؟

مگر کارت بازرگانی «ماسک» است که یک‌بار مصرف هم داشته باشد؟

 ۳-و اما ماسک!... آن‌قدر ماسک نزدیم، فاصله اجتماعی را رعایت نکردیم، سفر رفتیم و عروسی، عزا، دورهمی، محفل و مجلس بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار کردیم که بزرگ‌ترین آژیر خطر درهفته جاری برای اعلام «دوشنبه سیاه کرونایی» با کشته شدن ۳۳۷ هموطن نواخته شد. البته این آمار رابه روایت دکتر مردانی -عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا-باید۵/۲ برابر کنیم؛ یعنی ۸۴۲قربانی، معادل سقوط سه هواپیما در یک روز!

حالا دکتر نمکی - وزیر بهداشتی که زانو می‌زند و التماس می‌کند اما کسی به حرفش گوش نمی‌کند- سفره دل خود را باز کرده و پس از دردنامه عدم وصول یک میلیارد دلار صندوق توسعه و حقوق معوقه مدافعان سلامت، از پروازهای غیربهداشتی، اصناف بدون نظارت، عدم توسعه ناوگان اتوبوسرانی و مسافران فشرده‌ای که ۴۰ درصد ماسک ندارند، ایستگاه‌های صلواتی توزیع چای و غذای نذری، متخلفانی که جریمه نمی‌شوند، جاده‌هایی که بسته نمی‌شود، کادر درمان خسته و دلشکسته و التماس‌هایش برای حمایت از اجرای پروتکل‌ها و ایستادگی و مقاومت و برخورد با پروتکل شکن‌ها و قانون شکن‌ها شکوه می‌کند و فریاد می‌زند: «ایها الناس! بدانیدکه من به عنوان وزیر بهداشت نمی‌توانم به تنهایی این اپیدمی و وضعیت را جمع کنم».

اگر سران قوا برای حل مشکلات کشور از سوی رهبری اختیارات کامل دارند، پس چرا از تریبون‌های عمومی با یکدیگر سخن می‌گویند؟ چرا به طور مرتب جلسه تشکیل نمی‌دهند و با همفکری صاحبنظران و اندیشمندان برای حل مشکلات کشور چاره‌اندیشی نمی‌کنند؟ آیا باید منتظر آمار روزانه ۸۰۰- بخوانید۲۰۰۰- قربانی کرونا باشیم؟ آژیرها برای چه کسی به صدا در می‌آید؟
 
سید جلال فیاضی

انتهای پیام/

نظرات بینندگان