پانتورانیسم آذربایجان را هدف مىگیرد
یکى از سودهاى اینترنت یا جام جهان نما بیهوده ساختن محدودیتها و آسان کردن پخش سریع و بى واسطه هر گونه اطلاعات به شکل صدا، تصویر، و نوشته توسط مردم عادى است. با دسترسى روزافزون مردم به این جام جهان نما به تدریج مىرود که محدودیتها در بیشتر مناطق جهان از بین برود.
جایگاههائى که در اینترنت در مورد ایران خبر و مطلب پخش مىکند به مراتب چندین برابر تمام روزنامه، رادیوها، و تلویزیونهائى است که در ایران و خارج درمورد ایران مطلبى تهیه مىکنند. زبان فارسى چهارمین زبان اینترنت است و تعداد جایگاههاى فارسى بیشتر از مکانهاى است که به زبان چینى، هندى، و یا اسپانیائى وجود دارد. بدین ترتیب اطلاعات فراوانىرا مى توان در باره ایران به زبان فارسى در اینترنت یافت.
علاوه بر اخبار و اطلاعات روزمره و تاریخى، کتابها و آثار بسیارى را مىتوان در اینترنت پیداکرد و در خلوت اتاق خود آنها را مطالعه کرد، بدون این که سازمانى برآن کنترل داشته باشد. غرب ستیزى حکومت ایران و چالش هائى که غرب در پیش ایران گذاشته است و ناتوانى غرب در رویاروئى نظامى با ایران باعث شده است که سرمایه گذارى عظیمى از سوى غرب در زمینه پژوهش در زمینه مسایل مربوط به ایران انجام گیرد و کانون هاى اندیشه (think tanks ) بیشمارى در کشورهاى غربى به مطالعه جامعه شناسى، روانشناسى، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، و تاریخ ایران بپردازند و این اطلاعات را در زمینه سیاسى، دیپلماسى، و تبلیغاتى در مقابله با ایران به کار گیرند.
اخیرا کتابى به نام "پان تورانیسم آذربایجان را هدف مىگیرد" (1) به زبان انگلیسى در یکى از جایگاههاى اینترنتى دیدم که توجهم را جلب کرد. این کتاب توسط آقاى کاوه فرخ استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا نوشته شده است و جاىسپاسگزارى است که ایشان این کتاب را به رایگان در اختیار همه در اینترنت گذارده است. این کتاب تا آن جائى که مىدانم به فارسى ترجمه نشده است، و جا دارد که مترجمان به ترجمه این کتاب بپردازند. نویسنده در این کتاب به مطلبىپرداخته است که امروزه اگر چه به آن توجهى نمىشود، ولى به علت شرایط بین المللى در آینده ممکن است به بحران سیاسى بزرگى براى ایران تبدیل شود و بر زندگى همه ایرانیان اثر بگذارد. این کتاب بعضى زوایاى دوروئى غرب را در مصاف با ایران و تبلیغ دموکراسى و آزادى براى ایران آشکار مىسازد.
پان ترکیسم یا شکل فراگیرتر آن یعنى پان تورانیسم یک ایدئولوژى نژادگرایانه اى است همچون صیهونیسم، پان عربیسم ، فاشیسم، نازیسم که پیام آن برترى فرهنگ و تاریخ ترک زبانان بر دیگر ملت هاى جهان است و هدف آن ایجاد یک کشور ترک زبان بزرگ است که از اروپا تا آسیا را فرامى گیرد.
حکومت ترکان بر ترکیه و ترکى شدن آناطولى (ترکیه امروزى) با فتح قسطنطنیه (استانبول) به دست محمد فاتح در سال 1??3 میلادى و پایان امپراطورى بیزانس یا روم شرقى آغاز مىشود که حکومت عثمانى به تدریج بر سراسر ترکیه تسلط پیدا کرد و زبان ترکى را در این کشور رواج داد. شاید بتوان گفت که پان ترکیسم در مقابل با پان ایرانیسم و پان هلنسیم [ فرهنگ غنیِ ایران و یونان ] به وجود آمده باشد.
ترکان که تازه واردینى بودند که بین دو ملت قدیمىتر و فرهنگ ساز ایران و یونان ساندویچ شده بودند مجبور شدند که به تاریخ سازى بپردازند. همچنان که آتاتورک بنیانگذار ترکیه جدید گفته است، "تاریخ سازى به همان اندازه تاریخ نویسى اهمیت دارد" و به این ترتیب وى بازنویسى و جعل تاریخ را براى ترکان تجویز کرد.
ایرانیها، اعراب، ارمنیها، یونانیها سدهها پیش از رسیدن ترکها به آناطولى در این سرزمین مستقر شده بودند و برآن حکومت کرده بودند و تاثیر فرهنگى زیادى بر فرهنگ و زبان ترکى گذاشته بودند. تاثیر تمدن و فرهنگ ایرانى و یونانى و عرب بر زبان و فرهنگ ترکى بسیار مشخص است و آثار فرهنگى و تاریخى ایرانیان در قسمت شرق ترکیه و آثار یونانى در غرب ترکیه هنوز برجاى است و زبان ترکى واژهاى زیادى را ازفارسى، عربى، و یونانى به وام گرفته است. در واقع مشهورترین شهرهاى یونان باستان ومهمترین آثار باستانى این کشور مانند تروى (Troy )، پرگاموم (Pergamum )، افسوس (Ephesus )، میلتوس (Miletus )، هالیکارناسوس (Halicarmassus ) در غرب ترکیه قرار دارند و نه در یونان، و براى دیدن بهترین آثار تاریخىیونانى باید به ترکیه رفت و نه یونان. شهرهاى دیگرى نیز در ترکیه تاریخ و گذشته رومى دارند و آثار به جامانده از رومیها در آن جا به فراوانى دیده مىشود.
به طور کلى این کتاب به تعریف پان ترکیسم پرداخته و حمله تبلیغاتى آن را که متوجه استان آذربایجان است شرح مىدهد. نویسنده نشان مىدهد که چگونه این تبلیغات با بودجه شرکتهاى چندملیتى نفتى و حکومتهاى غرب اداره مىشود.
کتاب از شش بخش تشکیل یافته است. در بخش اول نویسنده به ریشه پان ترکیسم و این که چه گونه این ایدئولوژى آغاز شد و شکل گرفت مىپردازد. پان تورانیسم در اواخر نوزدهم میلادى و هنگام موجهه افسران و روشنفکران امپراطورى عثمانى با فرهنگ آلمانى در آلمان آغاز شد و بعد به تدریج توسط بعضى از روشنفکران ترک دنبال شد، ولى آغازگر این ایدئولوژى و اولین تئوریسین آن یک استاد [ یهودى ] مجار به نام "وام وامبریب(Vam Vamberyb " ) کارمند وزارت امور خارجه انگلیس و مشاور سلطان عثمانى بود. نویسنده سپس به جعلیاتى که این ایدئولوژى براى تبلیغ به کار مىگیرد مىپردازد. مانند این که بنیانگذاران فرهنگ، تمدن، و زبان انسانى ترک بودند، تمدنهاى ایران، یونان، روم و سومرىها توسط ترکها پایه گذارى شد. تاجیکها، ارمنیها، کردها (و اجدادشان که از مادها بودند) و بومىهاى آمریکا از نژاد ترکان هستند. ادبیات کلاسیک ایران که از مهمترین ادبیات جهانى است توسط ترکها پدیده آمده است. شاعرانى مانند شبسترى، نظامى و مولوى ترکهائى بودند که مجبورشان کردند به فارسى شعر بسرایند، سه مذهب یهودیت، مسیحیت، و اسلام ریشه ترکى دارند، آذربایجانیهاى ایران ترک هستند، زبان پارتها ترکى بوده است، بوسنیها، مقدونیهاىها، آلبانیها، و اوکراینىها ترک هستند. نویسنده به این ادعاهاىتوخالى که بر خلاف حقایق تاریخى، زبانشناسى، باستانشناسى، و مردمشناسى است پاسخ کافى مىدهد.
در بخش دوم کتاب نویسنده هدف ادعاى پیشین را در رابطه با استان آذربایجان آشکار مىسازد و به ادعاى پان ترکیسم بر خاک آذربایجان و تاریخچه کسانى که خاک آذربایجان، یعنى مهد اشو زرتشت، را بخشى از ترکستان بزرگ میدانند مىپردازد.
این ادعا امروزه بیشتر توسط لابىهاى نفتى غرب ترویج مىشود که امیدوارند که کنترل منابع نفتى قفقاز را در دست بگیرند.
از موضوعات دیگرى که نویسنده در این بخش به آن مىپردازد این ادعاست که آذربایجان همیشه کشورىمستقل بوده است که توسط روسیه و ایران در زمان سلطنت قارجاریان به دو بخش آذربایجان شمالى و آذربایجان جنوبى [ نام آذربایجان در زمان جدایى اران به اشتباه بر روى آن نهاده نشد. این نام در سال 1918 و توسط حزب مساوات یعنى 100 سال پس از جدایى از ایران به دست عناصر پان ترکى چون احمد آقایف و محمد امین رسول زاده جعل شد. ] تقسیم شد و اکنون این کشور دوپاره شده مانند ویتنام دوباره یکپارچه شود.
وى نشان میدهد که نام این استان از سردار ایرانىآتورپاتکان (نگهدارنده آتش) گرفته شده است که پس از سلطه اعراب بر ایران تلفط عربى شده آن یعنى آذربایجان (همانند بسیارى از شهرها و مکانهاى ایران) بتدریج رواج یافت. نویسنده با نقل از بسیارى از مراجع تاریخى باستانى، عربى و ایرانى نشان مىدهد که چه گونه در طى تاریخ آن بخشى از ایران که در شمال ارس بود (جمهورى آذربایجان کنونى) اران نامیده مىشد و آذربایجانىها تا پیش از رسیدن سلجوقیان به ایران پارسى زبان بودند.
پس از سقوط تزارها و تسلط بلشویکها بر روسیه با استقلال این سرزمین براى اولین بار در سال 1918 نام آذربایجان توسط حزب مساوات براى نامیدن این کشور انتخاب شد. جالب این جاست که روسیه و حکومت عثمانى با این که بارها جنگهاى طولانى و خونین با همدیگر داشتند، در مقابله با ایران وحدت نظر داشتند. در طى یکى دو سده اخیر هم روسیه تزارى و هم روسیه شوروى همراه با حکومت عثمانى به یکسان در تبلیغ پان ترکیسم براى تضعیف حکومتهاى ایران کوشش مىکردند.
پس از به قدرت رسیدن استالین نیروهاى شوروى به جمهورى مستقل آذربایجان ریخته و آن را اشغال کردند و دوباره آن را بخشى از جمهورى شوروى کردند. برطبق دستور استالین استفاده از نام اران براى آذربایجان به کلى ممنوع شده و طبق یک بخشنامه حزبى قرار شد که براى یکى کردن اران و آذربایجان که هردو ترک زبان بودند، به جاى اران نام آذربایجان به کار رود تا در آینده به وحدت این دو سرزمین بیانجامد. او که به این بخش از سرزمین ایران چشم داشت حتى تمام فرهنگنامه ها و کتابهاى تاریخى روسیه را که تا آن وقت این جمهورى جدید را اران و یا آلبانى مىنامیدند تصفیه کرد و به جاى آنها نام آذربایجان را گذاشت. این کار استالین موجب مخالفت بسیارى از شخصیتهاى آذربایجانى در ایران گشت، از جمله شیخ محمد خیابانى که معتقد بود حال مىباید نام آذربایجان ایران را آزادیستان گذارد. در هرحال کوششهاى فرهنگى استالین و سپس کوششهاى نظامى او براى جداکردن آذربایجان از ایران به دست خود مردم آذربایجان شکست خورد.
از جعلیات دیگرى که در این بخش نویسنده به آن مىپردازد این است که ترکها پنج هزار سال است که در قفقاز مىزیستهاند و آذربایجانىها از آغاز تاریخ ترکى صحبت مىکردهاند. آقاى فرخ با ذکر نمونههائى از تاریخ نویسان عرب و ایرانى مانند استخرى، مسعودى و دیگران نشان مىدهد که تا پیش از تسلط سلجوقیان ترک زبان بر آذربایجان و ترکیه کنونى زبان آذرىدر این بخش از سرزمین ایران رواج داشته است. این زبان یکى از شاخههاى زبان پهلوى و شبیه کردى و یا لرى امروزى بوده است. آغاز رواج زبان ترکى با حرکت قبایل چادرنشین سلجوقى از آسیاى مرکزى، حرکت آنها از شمال ایران به سوىآناطولى (ترکیه امروزى) و استقرار آنها در این سرزمین و سرانجام شکست رومانوس دیوژنس امپراطور روم در سال 1071 میلادى در ملازگرد به دست آلب ارسلان سلجوقى آغاز شد. در واقع ترکان در مقایسه با ایرانیان، یونانیان، و رومىها که هرکدام چندین سده بر شبه جزیره آناتولى (ترکیه امروزى) فرمان رانده بودند تازه واردین جدیدى بودند که میراث فرهنگى هر سه امپراطورى اخیر را به ارث بردند. سلجوقیان که در ایران با یک تمدن قدیمى و یک فرهنگ اسکان یافته روبرو شده بودند نتوانستند بر فرهنگ پارسى تاثیرى عمیق بگذارند و به سرعت در این فرهنگ جذب و حل شدند، به ویژه آن که دبیران آنها ایرانى و زبان دربار ومکاتبات آنها همانند غزنویان زبان پارسى بودند. آنها در آذربایجان و ترکیه مراتع سرسبز و وسیعى یافتند و ایلهاى آنها به این سرزمینها کوچیدند و استقرار یافتند.
احمد کسروى اندیشمند آذرى مىنویسد زبان ترکى در آذربایجان با آغاز سلطنت شاه اسماعیل صفوى در سال 90? هجرى قمرى (1?27میلادى) در آذربایجان معمول گشت. تا پیش از صفویان ترکان سلجوقى گو این که در آذربایجان به مدت چندین قرن حضور داشتند ولى یا در حال کوچ بودند و یا در روستاها زندگى مىکردند و هنوز شهرنشین نشده بودند.
بنابراین نتوانستند تاثیر عمده اى بر زبان آذرى (یکى از شاخه هاى زبان فارسى) در آذربایجان بگذارند. جهانگردانى که هم که در طى این چند قرن تا پیش از حکومت صفویان به ایران و آذربایجان آمدند کمتر به وجود زبان ترکى در آذربایجان اشاره دارند، زیرا هنوز زبان شهرها و مکاتبات دربار سلجوقیان زبان فارسى بود. با روى کار آمدن صفویان و نیز در طى جنگهاىطولانى ایران با امپراطورى عثمانى و تسلط آنها بر بخشى از آذربایجان، زبان ترکى در این بخش از ایران رواج یافت و مردمان شهرهاى آذربایجان به تدریج سخن گفتن به ترکى را آغاز کردند. در واقع شمشیر تیز عثمانیها بود که توانست زبان ترکى را در آذربایجان جایگزین زبان آذرى کند. حتى قاجاریان که ترک زبان بودند، هیچ گونه وحدت فرهنگى با ترکان عثمانى نداشتند و جنگهاى متعدد آنها با حکومت عثمانى گواه همین موضوع است. ابیاتى که از شیخ صفى الدین اردبیلى بنیان گزار سلسله صفویه به جاى مانده است نشان میدهد که زبان آذرى همانند لرى بوده است.
افسانههاى دیگرى را که پان ترکیسم رواج مىدهد، مانند این که ستارخان سردار ملى ایران در انقلاب مشروطه ایران براى رهائى و آزادى آذربایجان از ایران قیام کرد، یا بابک خرمدین قهرمان ملى ایرانى که برعلیه حکومت عباسیان قیام کرد تا ایران را از سلطه اعراب نجات دهد، یک ترک بوده است که براى رهائى ترکان از دست ایرانیان قیام کرد نیز بررسى و نقد شده است. بابک و گروه او که سرخ جامگان نامیده میشدند (رنگ سرخ یکى رنگهاى باستانى ایرانى و نماد زرتشتى است. پس از اسلام هم این رنگ سرخ در تشیع ایرانى جلوه گرشده است). پان ترکیست هاى ترکیه و آذربایجان در جشنهاى بابک که همه ساله در قلعه بابک در ایران انجام میشود مىآیند و شعارهاى ضد ایرانى طرفدار ترکها را میدهند و به نمایش علامت گرگ خاکسترى (نمایش انگشت کوچک و انگشت اشاره) مىپردازند. حکومت ایران هم با کمال بى تفاوتى به این موضوع مىنگرد. از نکات دیگرى که در این بخش نویسنده به آن مىپردازد این است که ترکى یک زبان است و نه یک نژاد و براساس یک زبان تنها نمیتواند یک نژاد بنانهاد.
او به کم کارىهاى حکومت ایران انتقاد دارد. او از بى توجهى سیاستمداران ایرانى و دستگاه فرهنگى و آموزشى کشور به این موضوع انتقاد مىکند، و به درستى مىگوید در خلاء اطلاعات تاریخى درست در مورد تاریخ و تمدن ایران، تبلیغات نادرست پان ترکیستها در میان جوانان آذربایجانى دارد گسترش مىیابد و این تبلیغات نادرست ممکن است پس از چندى در بین عموم یک واقعیت مسلم فرض شده و بعدها براى حکومت مشکل ساز باشد.
در بخش سوم نویسنده به سازمان گرگان خاکسترى مىپردازد. این سازمان در اواخر دهه سالهاى ?0 میلادى در ترکیه شکل گرفت سازمانى پان ترکیست است که کار کرد و سازماندهى آن بسیار شبیه حزب نازى آلمان بوده و هدف آن ایجاد یک حکومت بر پایه فرهنگ و زبان ترکها است که از کشورهاى بالکان در اروپا شروع شده و بخش شمالى و غربى ایران و کشورهاىآسیاى مرکزى و بخشى از چین را فرامىگیرد. این سازمان رابطه نزدیکى با سازمانهاى اطلاعاتى ترکیه دارد و منابع مالى آن را بسیارى از شرکت هاى نفتى غربى فعال در جمهورى آذربایجان تامین مىکنند.
در بخش چهارم به برنامه تبلیغانى گرگهاى خاکسترى مىپردازد و شباهت شیوههاى آنها را با تبلیغات نازیها و پیامهاى تفرقه انگیز و حاوى نفرت آنها را در مورد یونانیها، ارمنیها، و ایرانیها ونمونه هائى از این نوع ادبیات آنها را نقل مىکند.
در بخش پنجم به شکست برنامههاى گرگان خاکسترى در آذربایجان مىپردازد. یک نمونه آن پیشنهاد پرداخت ده میلیون دلار و یک اتومبیل گران قیمت به قهرمان وزنه بردارى ایران حسین رضازاده، رستم ایران، در ازاء قبول شهروندى ترکیه و پیوستن او به تیم ملى ترکیه از سوى نعیم سلیمان اوغلو قهرمان وزنه بردارى ترکیه است. رضا زاده به سلیمان اوغلو میگوید: "من ایرانى هستم و عاشق کشور و ملتم هستم". کارهاى متعصبانه و فاشیستى گرگهاى خاکسترى آذربایجانىهاى ایران را هم عصبانى کرده است، زیرا بسیارى از روشنفکران آذرى با این نوع تبلیغاتى که مبناى تاریخى ندارد موافقتى نداشته اند به ویژه مىدانند هزینه بسیارى از این تبلیغات از سوى سازمانهاى غربى که مخالف حکومت ایران هستند پرداخت مىشود. بسیارى از آنها گفته اند که افتخار میکنند که اجداد آنها کسانى مانند کوروش و داریوش هستند تا مغولها که ترکها خود را به آنها منسوب میدارند.
بسیارى از مردم عادى جمهورى آذربایجان که شیعه مذهب هستند و تا پیش از عهدنامه ترکمانچاى و گلستان که آذربایجان از ایران جداشد تاریخ مشترکى با ایران داشتند نگاه به ایران دارند. بسیارى از روشنفکران و تحصیل کردگان جمهورىآذربایجان (به ویژه مذهبى هایشان) میدانند یک کشور دوپاره و کوچک مانند آذربایجان که راهى به دریاهاى آزاد ندارد قابلیت مستقل ماندن را ندارد، به ویژه آن که از چند طرف در محاصره کشورهاى متعددى است که بعضى از آنها (مانند ارمنستان) رابطه خصومت آمیزى با آذربایجان دارند. آنها بهیچ وجه خاطره خوشى از سلطه روسها ندارند و از حکومت فعلى آذربایجان نیزکه از همان کمونیستهاى قدیم تشکیل یافته و به کلى تحت سلطه غرب، به ویژه آمریکاست، ناخوشنودند و تنها راه حل دراز مدت را پیوستن دوباره به ایران مىدانند.
در بخش پنجم نویسنده به رابطه ژئوپولیتیکى آذربایجان و دیپلماسى نفتى مىپردازند. در این بخش نشان میدهد که چه گونه بر طبق "پروژه برنارد لوئیس" کشورهاى خاورمیانه به ویژه ایران باید به کشورهای کوچکترى تقسیم شوند تا کنترل آنها آسانتر شود. هم چنین نقش شرکتهاى چند ملیتى نفتى که در جمهورى آذربایجان فعال هستند در سرپا نگهداشتن حکومت فعلى جمهورى آذربایجان به رهبرى الهام على اف پسر حیدر على اف دیکتاتور و رئیس جمهور پیشین آذربایجان و نقش لابىهاى نفتى آمریکا را براى حمایت از این رژیم شرح مىدهد.
از نکات مهمى که نویسنده به آن مىپردازد همدستىموسسههاى پژوهشى غرب و این شرکتهاى نفتى در ترویج پان ترکیسم براى مقابله با سیاستهاى ایران در خاورمیانه است. مانند کسانى که عضو موسسههاى تحقیقاتى غربى هستند که با پول شرکتهاى نفتى غربى در آذربایجان اداره مىشوند و از دموکراسى و آزادىهاى آذربایجان تعریف و تمجید کرده و از نبودن آزادى در ایران داد سخن مىدهند. یکى از این پژوهشگران که در موسسههاى تحقیقاتى غرب به تبلیغات پان ترکیسم و تبلیغات ضد ایرانى اشتغال دارند خانم برندا شیفر استاد هاروارد، کارمند سابق ارتش اسرائیل، است که نتایج پژوهشها و تحقیقات خود را در رسانههاى خبرى غرب ارائه میدهد. ایشان تمدن و تاریخ ایرانى را نفى کرده و معتقد است که کشورى به نام ایران سابقه تاریخى نداشته است. متن تمام تحقیقات ایشان، که همه انگیزه هاى سیاسى دارد، بر نابودى کشور ایران و تجزیه آن به چند کشور دیگر از جمله جداسازى استان آذربایجان از ایران است.
آقاى فرخ سپس به ذکر نمونههائى از ملت سازى و تجزیه کشورها، و تبلیغات روانى غرب در یوگسلاوى مىپردازد و نشان مىدهد که رسانههاى غربى که عموما ضد ایرانى هستند، و پراز تبلیغات منفى در مورد ایران و هرچه ایرانى است، چگونه از تبلیغات پان ترکیستها استفاده کرده و به آنها یارى مىرسانند. این تبلیغات ضد ایرانى را در بسیارى از فیلمهاى هالیوود به خوبى مىتوان دید.
کوشش انگلیسىها و روسها در گذشته براى تقسیم و تجزیه ایران به چند کشور تاکنون پیوسته شکست خورده است اما اکنون که ایران در برابر غرب ایستاده است و منافع غرب را نه تنها در ایران که در خاورمیانه تهدید مىکند این کوشش شکل تازهاى گرفته است. کوشش این دو کشور در گذشته بیشتر از طریق سخت افزار بوده است. ایجاد فرقه دموکرات، یا حمایت از شیخ خزعل و دخالتهاى مداوم آنها بیشتر با نیروى نظامى انجام مىگرفت. اما اکنون تمامى غرب به رهبرى آمریکا و اسرائیل در جهت تحقق این تز به میدان آمده اند. در مرحله اول این رویاروئى، آنها با ابزار نرم افزارى خویش به میدان آمدهاند. این نبرد نرم افزارى کارهاى به اصطلاح پژوهشى فراوان و کتابهاى متعددى است در باره آذربایجان که روز به روز روند انتشار آنها شتاب مىگیرد.
بسیارى از کتابهاى آکادمیک غرب، از جمله دائرة المعارف بریتانیکا، با توجه به این سیاستها دوباره بازنویسى شده است. به همین جهت است که براى هریک از قوم هاى ایرانى یک سازمان آزادیبخش درست شده است که مرکزشان در کشورهاى غربى است. این جبهههاى آزادیبخش نه تنها کمکهاى اطلاعاتى و مالى غرب، بلکه کمک سازمانهاى مخالف جمهورى اسلامى، مانند مجاهدین خلق، را نیز دارند و بسیارى از موسسههاى تحقیقاتى غرب نیز پشتیبان تئوریک آنها هستند و به بازنویسى تاریخ ایران مشغول هستند.
نویسنده در همه جاى کتاب از مردم ترک زبان، چه آنهائى که در ترکیه زندگى مىکنند و چه در جاهاى دیگر، با احترام یاد کرده و به حق مىگوید که آنها هم همانند بقیه مردم خاورمیانه هستند و در فرهنگ و تمدن خاورمیانه و جهان اسلام نقش داشتهاند. نباید آنها را با تبلیغات پان ترکیست ها به اشتباه گرفت که به ضرر همه کشورهاى این منطقه از جهان است.
کتاب بسیار مستند بوده و مراجع هر نقل قولى را در هر بخش مىآورد. نویسنده از بسیارى از مراجعى که در اینترنت نیز قابل دسترسى هستند آورده است و کار بررسى و پژوهش را براى کسانى که به کتابخانه دسترسى ندارند آسان کرده است. عکسهاى متعدد این کتاب نیز جالب است و به غناى آن مىافزاید.
* تارنماى ایران بوم
(1) -Pan-Turanism Takes Aim at Azarbaijan
توکلی صابری محمد رضا
منبع : ماهنامه پگاه حوزه شماره 318