آیا این «دانشگاه» میتواند «آزاد» شود؟
هنوز هستند کسانی که به خاطر میآورند، سه روز مانده به فتح خرمشهر، «حجت الاسلام هاشمیرفسنجانی» که رییس وقت مجلس شورای اسلامی ایران بود، به دانشگاه تهران رفت تا خطبههای نماز جمعهی 31 اردیبهشت ماه سال 61 را ایراد کند و آن چه غریب آمد، قسمت پایانی خطبههای او بود؛ آن گاه که از ایجاد و تأسیس یک دانشگاه جدید در کشور سخن گفت و آن را مصداق «انقلاب فرهنگی واقعی» دانست و در تاریخ 11 آذر ماه 1361، اساسنامهی این دانشگاه جدید، مشتمل بر 24 ماده و 3 تبصره به تصویب رسید. در همین جلسه، حکم «عبدالله جاسبی» به سمت ریاست دانشگاه به وی تنفیذ شد و حق امضای تمامی اسناد مالی و تعهدآور رسمی و عادی و اسناد غیرمالی دانشگاه به طور رسمی به وی واگذار گردید و این گونه بود که زمینههای تأسیس «دانشگاه آزاد اسلامی» شکل گرفت.
در طول سالهای فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی که همواره «عبدالله جاسبی» به عنوان «رییس عالیه»ی آن پا برجا بود، برخی افراد معتقدند که دانشگاه آزاد اسلامی در مسیر اهدافی که از آن انتظار میرفت، گام برنداشته و نسبت به مدیریت آن انتقادهایی را مطرح میکنند. این انتقادها از همان سالهای ابتدایی تشکیل دانشگاه آزاد به دلیل تفاوت در حرف و عمل مجریان و مدیریت دانشگاه آزاد بروز پیدا کرد و تا آن جایی پیش رفت که در سال 67 وزیر علوم دولت وقت حاضر به تأیید مدارک دانشجویان دانشگاه آزاد نشد و در همین زمان بیش از 100 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طرحی را با عنوان «طرح ارزیابی رشتههای واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی» به صحن علنی بردند تا منتقدان مدیریت دانشگاه آزاد فرصتی برای بیان انتقادهای خود به دست آورند.
در 11 اردیبهشت ماه سال 67 بود که «عباس شیبانی» و «محمدرضا راه چمنی» به نمایندگی از نمایندگان منتقد، سخن گفتند و بیان داشتند که این رسم را در جمهوری اسلامی نیاوریم که یک چیزی بگوییم بعد خلاف آن عمل کنیم. این اعتراضها باعث گردید تا «هاشمی رفسنجانی» خود به دفاع از دانشگاه آزاد بپردازد و با ادعای فراموشی در خصوص صحبتهای گذشتهی خود در خصوص عدم رویکرد مدرک گرایی در دانشگاه آزاد، اظهار دارد: «اولاً ما این جوری یادمان نیست گفته باشیم. حالا اگر گفته باشیم ما که معصوم نیستیم. یک روزی حرفی زدهایم، حالا میگوییم نه، آن درست نیست.»
اما در طول سالهای فعالیت دانشگاه آزاد، به خصوص دههی 80 به بعد، جریان دانشجویی مسلمان به عنوان جریان پیش روی اجتماعی، بیشترین سهم را در بیان این انتقادها با ادبیاتی صادقانه و به دور از باند بازیهای قدرت و ثروت به دوش کشید. البته در این بین تلاشهای صورت گرفته در جهت شفاف نمودن قوانین و اساسنامهی دانشگاه آزاد اسلامی موضوعیت داشت و نه تنها رفتن «عبدالله جاسبی» چرا که این مسأله زمینهی اصلاح و مراقبت بیشتری را فراهم میکند و باعث میشود ظرفیت بخش عظیمی از آموزش عالی کشور در مسیر صحیح و اصولی اصلاح شود و از ایجاد تنش و ابهام در افکار عمومی جلوگیری گردد؛ چرا که اصلاح اساسنامهی دانشگاه آزاد، آغاز فصل جدیدی در تاریخ این دانشگاه بوده است که البته اولین ثمرهی آن که در جای خود مهم و قابل اهمیت میباشد، انتخاب «فرهاد دانشجو» به عنوان رییس جدید دانشگاه آزاد از سوی هیأت امنا و تأیید ایشان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
نکتهای که میبایست به آن پرداخت این است که دانشگاه آزاد تازه در ابتدای مسیر اصلاح قرار گرفته و باید تأکید کرد که رفتن آقای «جاسبی» بیشتر طریقیت داشت تا موضوعیت و موضوع اصلی در این بین رفع نواقص و ایرادهای موجود در سیستم آموزشی، فرهنگی و سیاستهای توسعهای آن در سطح کشور بود.
در این میان مهمترین و اولین انتظار جامعهی دانشگاهی از رییس جدید دانشگاه آزاد این است که وجههی علمی- پژوهشی این دانشگاه را با توجه به نوع مدیریت گذشته و تبدیل شدن دانشگاه به یک کارتل سیاسی- اقتصادی به آن بازگرداند و از سوی دیگر وجههی فرهنگی و سیاسی آن را در خدمت منویات جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی درآورد.
باید تأکید کرد که دانشگاه آزاد با افزودن پسوند اسلامی و یا در بهترین حالت با ظواهر اسلامی- که به اعتقاد نگارنده و براساس شواهد موجود در حال حاضر در اکثر واحدهای این دانشگاه این گونه نیست- در مسیر اسلامی قرار نمیگیرد، چراکه اینها نقش پوسته را در دانشگاه آزاد ایفا مینمایند، البته پوسته نه به معنای بیارزش، بلکه به مفهوم ظاهر یک دانشگاه اسلامی؛ و مطمئناً نکتهی مهمتر «هستهی دانشگاه آزاد» است که میبایست در جهت رسیدن به آن مشخص شود که مبانی درسی و استاد و حتی مدیران و رؤسای واحدها در دانشگاه آزاد باید چگونه باشند؟ کلاسهای درس، سلف، خوابگاه و دیگر امکانات رفاهی در چنین دانشگاهی باید به چه شکلی باشد؟ و در کل میبایست با تشکیل کارگروههای تخصصی نمایهای کامل از چنین دانشگاهی ترسیم گردد.
در حقیقت دانشگاه آزاد و تمامی دانشگاهها باید دو فعالیت عمده را در دستور کار خود قرار دهند: «یکی، تربیت و اصلاح انسانها؛ و دیگری، تربیت دانشمندان و متخصصان» و به نظر امام خمینی(ره)، هر دو کار باید در کنار یکدیگر انجام شود.
همچنین لازم است به منظور استمرار حرکت اصلاحی در خصوص دانشگاه آزاد، موانع پیش رو مورد اشاره و واکاوی قرار گیرد:
1. مهمترین مانع پیش روی اعمال قانون در خصوص مدیریت دانشگاه آزاد، مانع سیاسی است.
حضور آقای هاشمی رفسنجانی در رأس هیأت امنا و ریشهی 30 سالهی جریان منسوب به ایشان در دانشگاه آزاد اسلامی، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن چشم پوشید؛ چرا که آن چه تا امروز باعث اختلال در روند اعمال قانون در مورد دانشگاه آزاد شده است، همین ارادهی سیاسی است. پر واضح است که ایستادگی ظرفیتهای اجتماعی به خصوص جریان دانشجویی در مقابل جریان سیاسی یاد شده، میتواند بارزترین نقش را در ادامهی راه داشته باشد. ضمن آن که رسانهها و مطبوعات بایستی هوشیار باشند و با پیگیریهای روشنگرایانه در رابطه با دانشگاه آزاد، اجازهی سوء استفادهی جریانهای سیاسی از اهرمهای فشار برضد مردم و دانشجویان را ندهند.
2. مانع دیگری که سر راه وجود دارد، موانع مدیریتی است.
ساختار دانشگاه آزاد بیش از آن که قائم به قانون و تشکیلات باشد، قائم به شخص آقای جاسبی بوده است؛ از این رو با رفتن ایشان، این سؤال پیش میآید که روابط اجزای ستادی و واحدهای دانشگاه آزاد چگونه بایستی تنظیم گردد. از یک سو به دلیل حجم و وسعت تشکیلات این دانشگاه، امکان تغییرات کوتاه مدت در سیستم مدیریتی دانشگاه آزاد نیست و از سوی دیگر ممکن است شیطنتهایی هم از سوی برخی افراد در فرآیندهای مدیریتی انجام پذیرد. به طور قطع بهترین راهکار مقابله با این مانع، طراحی یک ساز و کار قوی و البته چابک و منعطف جهت برقراری ارتباط مدیریت دانشگاه آزاد با بدنهی دانشجویان و اعضای هیأت علمی است و از این منظر مشخص است که تشکلهای دانشجویی و اساتید- البته غیر وابسته به مدیریت سابق- میتوانند نقش به سزایی را در پیش برد اهداف ایفا نمایند.
3. دانشگاه آزاد اسلامی یک دانشگاه خودگردان است.
اکنون بیش از 30 سال است که مردم هزینهی تحصیل فرزندانشان را به این دانشگاه میپردازند و قاعدتاً با توجه به حجم بالای گردش مالی این دانشگاه بایستی سیستم اقتصادی و مالی عظیمی در آن وجود داشته باشد. یکی از ویژگیهای معمول ساختارهای مالی و اقتصادی از این دست، عدم شفافیت و پیچیدگیهای آن است. رییس جدید این دانشگاه بایستی با به کارگیری مشاوران دقیق و امین، قبل از هرچیز از سیستم اقتصادی و مالی دانشگاه آزاد رمزگشایی نماید چرا که در غیر این صورت، تأمین منابع دانشگاه با مشکل مواجه خواهد شد و این یعنی یک چالش بزرگ در دانشگاه آزاد. البته به ثمر نشستن چنین اموری در حال حاضر در دانشگاه آزاد همانند تغییر مسیر یک کشتی در وسط یک اقیانوس است که برای حرکت به سمت مقصد جدید خود نیاز دارد تا بدنهی کشتی را نیز در وسط همان اقیانوس ترمیم و در بسیاری از ابعاد و نقشهی آن تغییر ایجاد کند و در عین حال مسیر کشتی را به موازات آن و به مرور تغییر داده و همچنین سکنهی کشتی کمترین مشکلات را متحمل شوند که این نشان از آن دارد که این امر نیاز به برنامهریزی دقیق و زمان بندی شده و در عین حال تلاش و مجاهدت بسیار دارد که البته در کنار پاسخگویی رییس جدید دانشگاه آزاد به دستگاههای نظارتی قابل انجام است.(*)
*علی خضریان؛ پژوهشگر و فعال دانشجویی سابق/
منبع :برهان