والله، امام خمینی(ره) از بازگشت به وطن \"هیچ\" احساسی نداشت
وبلاگ "اسکالپل" در آخرین مطلب خود نوشته است:
توی وبلاگش نوشته خاک بر سرش که حالا که بعد از مدتها دویدن و حرص و جوش مال دنیا را خوردن به آرزوی چندین ساله خود یعنی خریدن خانه رسیده است الان خالی از هرگونه احساس مثبت است و شده است یک آدم بیذوق و شوق. بعد، برای اینکه این را خوب به خواننده خود تفهیم کند خود را با امام خمینی (ره) مقایسه کرده و نوشته است مثل «آن شخصی» که وقتی بعد از سالها به شهرش برگشت، گفت که هیچ احساسی ندارد از این بازگشت!
کل آرشیو را که بگردی، تنها جمله سیاسی این وبلاگ همین است و بقیه، یادداشتهای روزمرگی نویسنده است. نویسنده، همین جمله را هم از سر روزمرهزدگی نوشته، اما ما دوستانی داریم که وقتی به ما یادآوری میکنند که امام (ره) در هواپیما در پاسخ سؤال آن خبرنگار گفته است «هیچی»، مرادشان این است که ما را شیرفهم کنند که حرف امام (ره) چقدر غرور وطنپرستی آنان را خدشهدار کرده است. چقدر در مورد امام (ره) کم میدانند! گفته شده که وقتی خبر سقوط خرمشهر را به امام (ره) دادند امام (ره) بین نماز مغرب و عشاء بود. وقتی شنید، گفت: «جنگ است دیگر!» لذا امام (ره) ما همان امامی است که نه تنها از بازگشت به وطن «هیچ» احساسی نداشت، از سقوط خرمشهر هم «هیچ» احساسی به او دست نداد. و اگر بخواهی او را بهتر بشناسی لازم است بدانی که او فرزند حسین (ع) است که وقتی سر به تیغ بلا سپرده بود «هیچ» احساسی نداشت و پیرو ابراهیم (ع) است که وقتی داشتند او را به آتش میانداختند «هیچ» احساسی نداشت.
اگر فکر کردهاید که من میتوانم مبانی نظری آن «هیچی» را که امام (ره) در پاسخ آن خبرنگار فرموده توضیح بدهم، سخت در اشتباهید! اما شکی در این گفته عرفا ندارم که همه عالمیان را همین گمراه کرده که دوستان خدا را با خودشان مقایسه کردهاند؛ «کار پاکان را قیاس از خود مگیر/ گرچه ماند در نوشتن شیر، شیر/ جمله عالم زین سبب گمراه شد/ کم کسی ز ابدال حق آگاه شد» اما اگر خواستیم و خواستید بدانید امام (ره) از کدامین جرگه است کافیست بدانیم و بدانید در حالیکه وقتی رنگ ماشین من و تو خراش بر میدارد، دل من و تو هم خراش بر میدارد، دل این جرگه از فزع روز قیامت هم تکان نمیخورد؛ «لا یحزنهم الفزع الاکبر». و اگر خواستیم و خواستید بفهمید که «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» یعنی چه، اول لازم است بدانیم و بدانید که والله امام (ره) از بازگشت به وطن «هیچ» احساسی نداشت! او حتی وقتی داشت میرفت هم «هیچ» احساسی نداشت و نوشت که با «قلبی مطمئن» میرود و قلب مطمئن همان است که صاحبش را امر به «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» میکنند و این بهشت کمی فرق دارد با بهشتی که گلابیهای بزرگ دارد!
آن «هیچی» مبنای نظری «همه چیز» انقلاب اسلامی است. اگر امام (ره) میگفت آمریکا «هیچ» غلطی نمیتواند بکند این از همان «هیچی» آب میخورد، اگر برای حاج همت «هیچ» فرقی نداشت که بکشد یا کشته شود، این باز از همان «هیچی» آب میخورد و تربت پاک شهیدان ما که تا روز قیامت دارالشفای آزادگان جهان و مزار دلسوختگان و عاشقان و عارفان است و نه هیچ تربت دیگری، این باز از همانجا آب میخورد و اگر در «هیچ» کجای جهان بینام خمینی (ره) این انقلاب را نمیشناسند، این به همان «هیچی» بر میگردد و اگر «هیچ» شیطانی حریف ولی فقیه نیست این باز به آن «هیچی» بر میگردد. راستی روزی چند بار میگوئی «لا اله الا الله»؟!
اصلا وقتی زمین مال «صالحین» است، چرا باید امام (ره) برای آمدن از فرانسه به ایران احساسی داشته باشد؟! من و تو نمیفهمیم، چون «صالح» نیستیم و الا ایران که هیچ، همه زمین مال او بود.