حسین شیخ الاسلام؛ اشتباه استراتژیک عرفات
وقتی تاریخ انقلاب فلسطین و به ویژه پیشینه ی جنبش فتح و سازمان آزادی بخش فلسطین را مرور کنیم، درمی یابیم هنگامی که جنبش فتح در داخل سازمان آزادیبخش نفوذ کرد و سران آن را به دلیل سازشکار بودنشان کنار زد، موفق شد بر سازمان سیطره پیدا کند و نقش تاریخی خود را در ایجاد مقاومت اسلامی ایفا نماید. اصلاً این سبک مقاومت مدرن و تشکیلاتی در برابر رژیم صهیونیستی از این تاریخ به بعد شکل گرفت وگرنه مقاومت تا پیش از آن تنها در قالب های مردمی و کلی بود.
تا این جا کارها خوب پیش رفت، اما مشکل هنگامی آغاز شد که همین جبهه ی مقاومت هر چه جلوتر رفت، بیشتر کوتاه آمد. خطای راهبردی مقاومت نیز این بود که عرفات را فدای خود کرد. صهیونیست ها آن قدر عرفات را از مواضع اولیه اش عقب نشاندند تا نهایتاً منزوی شد و سپس در همان انزوا او را کشتند. در این میان هدف آمریکا و اسرائیل از محو عرفات آن بود که بتوانند عنصری مانند ابومازن را روی کار بیاورند؛ کسی که تفکرش فرسنگ ها از جریان مقاومت فاصله دارد و از این نظر مانند عرفات نیست. از طرف دیگر در مورد مسائل اعتقادی و باورهای دینی او هم سؤال هایی وجود دارد.
اشتباه جبران ناپذیر عرفات نه تنها موجب فدا شدن خود او شد، بلکه فتح و سازمان آزادی بخش نیز فدای این اشتباه او شدند. عرفات، ابوجهاد و خالدالحسن از پایه گذاران و عناصر اصلی سازمان فتح بودند که هر سه پیش از آن عضو إخوان المسلمین بودند. البته در آن زمان إخوان المسلمین رنگ جهادی نداشت و بیشتر کارهایش صبغه ی فرهنگی، تبلیغی و آموزشی داشت. بعدها حماس از درون کارهای ایدئولوژیک و فرهنگی إخوان متولد شد. پس در واقع ریشه ی حماس و ریشه ی عرفات در یک خاک است. این که رهبر معظم انقلاب در دیدار اسماعیل هنیه با ایشان، نکاتی را درباره ی یاسر عرفات به او گوشزد نمودند، به این سبب بود که چنین اشتباهی دوباره تکرار نشود، زیرا این راه یک بار طی شده است و طرف مقابل با همین قواعدی که امروز بازی می کند، یک بار ما را از میدان به در کرده است.
به طور کلی محمود عباس با مقاومت مسلحانه و درگیری مخالف است و بخشی از بدنه ی مقاومت به همراه عباس داشتند به این نتیجه می رسیدند که مقاومت فلسطین تبدیل به یک مقاومت مردمی آرام و غیر مسلحانه شود. این دقیقاً همان اشتباهی بود که عرفات مرتکب آن شد.
فلسطین؛ امّ القضایای منطقه
قضیه ی فلسطین مادر تمامی قضایای منطقه ی ما است، زیرا بیشترین ظلم و ستم منطقه در آن جا اتفاق افتاده است. مهم ترین هدف استکبار و اسرائیل نیز تثبیت این ظلم غیر قابل چشم پوشی است. عکس العمل در مقابل این ظلم هم کم نیست. به همین خاطر قضیه ی فلسطین به یک موضوع محوری تبدیل شده است. وقتی ملت های منطقه مشاهده کردند که مقاومت فلسطین با تکیه بر اسلام و به لطف خداوند و به کمک ایران، افتخاری مانند جنگ ۲۲روزه را خلق کرد، تأثیرات روحی و معنوی بسیاری از این پیروزی گرفتند و این مسأله الهام بخش آنان بود. آنها دریافتند که می توانند عزت سرکوب شده ی خود را بار دیگر با تکیه بر مقاومت اسلامی احیا کنند. به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب خطاب به هنیه تصریح کردند که بخشی از علل بیداری اسلامی امروز در منطقه، نتیجه ی ایستادگی مردم و گروه های مقاومت فلسطینی است. یکی از دلایل فشار بیش از حد به جمهوری اسلامی نیز از سال های گذشته تاکنون این است که ایستادگی ایران در برابر استکبار و مقابله اش با جبهه ی ظلم و کفر برای دیگر کشورهای منطقه الهام بخش بوده و هم اکنون نیز به مردم منطقه منتقل شده است.
چشم در چشم دشمن
این یک مَثل معروف است که شما هر چه عقب نشینی کنید، طرف مقابل بیشتر پیشروی می کند. آقای دکتر ولایتی یک بار تعریف می کردند که من خدمت حضرت امام رحمه الله رسیدم و از ایشان پرسیدم در عرصه ی سیاست خارجی چگونه باید در برابر مستکبران و دشمنان زورگو بایستیم؟ حضرت امام رحمه الله فرموده بودند: مشتت را گره می کنی، پایت را جلو می گذاری، چشمت را گره می کنی توی چشم دشمن و آن قدر به او نگاه می کنی و آن قدر ایستادگی می کنی تا او از رو برود. آن قدر جلویش می ایستی تا یک پایش را عقب بگذارد و تا پایش را عقب گذاشت، تو دوباره پایت را جلوی پای او می گذاری.
عرفات اما دقیقاً بر خلاف تجربه ی فوق و عکس آن عمل کرد. یعنی مرتکب یک خطای راهبردی شد. عرفات در اصل به امید برخی دستاوردهای سیاسی مقطعی که بیشتر آنها هم بازی و توخالی بود، مواضع راهبردی خود را از دست داد. مردان بزرگ اشتباهاتشان هم بزرگ است و سرنوشت عرفات مصداق بارز این سخن است.
شعبده بازی محمود عباس
در بحبوحه ی این هیاهوها و جنجال های سیاسی، وقتی محمود عباس نتوانست حداقل آن چیزی را تأمین کند که مطابق نظر سازشکاران فلسطینی باید تأمین می شد ولذا دریافت که موقعیتش در معرض نابودی است، تصمیم گرفت دست به یک شعبده بازی بزرگ بزند؛ این که کرسی سازمان آزادی بخش فلسطین در سازمان ملل متحد را به کرسی دولت مستقل فلسطینی تبدیل کند، دولتی که نه سرزمین دارد و نه حاکمیت و نه مرز مشخص و البته اسرائیلی ها نیز همچنان در سرزمین های غصب شده حضور دارند. این یعنی اقدام محمود عباس کاملاً صوری است و واقعاً چیزی را تغییر نمی دهد.
به هر حال محمود عباس این شعبده بازی را انجام داد و متأسفانه بعضی جناح های داخل مقاومت هم با این شعبده بازی همراهی کردند و این اقدام محمود عباس را شجاعت نامیدند. این روند همین طور ادامه یافت تا این که بر خلاف قواعد موجود فلسطین، پذیرفتند که محمود عباس حتی به عنوان نخست وزیر هم معرفی شود؛ یعنی یک نفر با دو سِمت. کم کم کارهای سیاسی نیز به موازات همین انحراف در داخل مقاومت رشد کرد و گسترش یافت.
تحلیل من این است؛ آن جا که رهبری فرموده اند: «باید همواره مراقب نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت بود؛ زیرا بروز بیماری، تدریجی است.» این اشاره به همین موضوع مذکور دارد. به طور کلی محمود عباس با مقاومت مسلحانه و درگیری مخالف است و بخشی از بدنه ی مقاومت به همراه عباس داشتند به این نتیجه می رسیدند که مقاومت فلسطین تبدیل به یک مقاومت مردمی آرام و غیر مسلحانه شود. این دقیقاً همان اشتباهی بود که عرفات مرتکب آن شد.
رهبری نیز در دیدار با اسماعیل هنیه اشاره کردند که بروز بیماری تدریجی است و نفوذ عناصر سازشکار کم کم ساختار مقاومت را تضعیف کرده و به فروپاشی نزدیک می کند. البته رهبر معظم انقلاب در همان دیدار می فرمایند: «ما در ایستادگی شما و بسیاری از برادران مقاومت تردید نداریم و مردم نیز از مقاومت فلسطین انتظاری جز ایستادگی ندارند.» این بیان ایشان نشان می دهد که حرکت جناح اکثریت مقاومت فلسطین -بر خلاف جناح خاصی که درباره ی آن توضیح داده شد- به دنبال إحقاق حقوق حقه ی مردم فلسطین و بازگرداندن فلسطین به فلسطینیان است. البته این موضع مورد تأیید و تأکید رهبر انقلاب اسلامی نیز هست.