محمد دهقانی
۱۴ فوریه روز مشهوری است؛ نه در خاورمیانه، که در کل دنیا. روز عشق و دلدادگی، هدیه های سرخ رنگ و عشق های آتشین… از آن رسم های دهان پُرکن زیبا که لائیک های وطنی دنبال جانشینی به نام «سپندارمذگان» برایش می گردند تا همچنان عشق و دوستی را فارغ از هر چارچوب و مسئولیتی مقدس جلوه دهند. اما نقد من به این رسم نیست که بخواهم تخطئه اش کنم یا نسخه ی اسلامی اش را پیشنهاد کنم، که عشق و دوستی کجا و تشکیل ارکان مقدسی به نام خانواده بر پایه ی احترام و دوستی و محبت کجا!
۱۴ فوریه اما مناسبت دیگری هم دارد که هم سرخی در آن نقش دارد و هم عشق و دوستی و رسم دیرینه ای که همچنان به تکرار تاریخ پابرجاست. یک سال از انقلاب سرخ و سفید شیعیان بحرین می گذرد؛ انقلابی که با شعار اصلاحات اجتماعی و سیاسی و اعطای آزادی مدنی شروع شد و پس از ریخته شدن خون های مقدس، به شعار تغییر رژیم دست نشانده مبدل شد.
برخلاف دیگر قیام های عربی-اسلامی، انقلاب بحرین دو ویژگی کاملا متمایز از دیگر اعتراضات داشت:
۱- بایکوت شدید رسانه ای توسط رسانه های عربی و غربی
۲- فعالیت بسیار گسترده ی زنان و دختران بحرینی در تمام تجمعات خیابانی و حتی درگیری های میدانی
بحرین کشوری است که با خدعه و سیاست بازی بریتانیا از ایران جدا شد و اقلیت ۸۵ درصدی شیعه اش..! تحت لوای حکومت دست نشانده ی عربستان قرار گرفت. حکومت سنی مذهب برای برهم زدن برتری جمعیتی شیعیان، از کشورهای عربی و پاکستان مردمان سنی وارد کرد و به آنها شناسنامه و اقامت بحرینی داد. جالب آنکه زبان اردو در بحرین بعد از عربی رواجی گسترده دارد!
شیعیان بحرین به رغم اکثریت جمعیتی، در سیستم نظام حکومتی حتی در مشاغل دولتی کمترین سهم ممکن را داشتند و ارتباط با شیعیان خارج از بحرین برای آنان سرنوشت شومی را رقم می زد، به طوری که با وجود ۲۵ درصد جمعیت ایرانی الاصل در این کشور، داشتن عکس رهبران و کتب سیاسی چاپ شده در ایران مجازات اعدام داشت.
همزمان با دیگر کشورهای عربی، در ۱۴ فوریه شیعیان بحرین که در مناطق محروم و حومه ی آن بودند به میدان لؤلؤ آمده و اقدام به تجمع مسالمت آمیز، برپایی چادرهای تحصن، امضای طومار و اعتراضات نمادین نمودند.
شروع اعتراضات و همچنین روند ادامه ی آن به رغم سرکوب شدید آل خلیفه بسیار هوشمندانه مدیریت شد؛ شاید مدلی برگرفته از تجربه ی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران. با پرهیز از خشونت های کور و یا آشوب های گسترده و تخریب اموال عمومی، بهانه و دست مایه ای برای سرکوب ایشان به دولت بحرین نداده و همچنان به تجمعات خیابانی به شکلی گسترده و از هر قشری ادامه دادند و رهبری دینی زمام امور این اعتراضات را بر عهده گرفت.
در میان کشورهای انقلابی (انقلابی موسوم به انقلاب بهار عربی) هیچ کشوری مانند بحرین شاهد حضور گسترده ی زنان به عنوان نیروی انقلابی نیست. گواه این مدعا شمار زیاد زنان شیعه ی بازداشت شده و شکنجه شده ی بحرینی است.
مرکز حقوق بشر بحرین در بیانیه ای که در رابطه با وضعیت زنان در جریان انتفاضه ی ۱۴ فوریه منتشر کرد، تأکید نمود: «زنان به عنوان یکی از بخش های فعال و بسیار مؤثر در اعتراضات مردمی، در صفوف اول راه پیمایی های مسالمت آمیز حضور گسترده ای داشتند و همین مسئله باعث شد تا پیکان حملات سازمان های امنیتی به سوی آنها نشانه برود».
زنان بحرینی به علت رفتار بسیار خشن و سرکوبگرانه ازجمله بازداشت و شکنجه ی پرستاران و پزشکان، حمله به مدارس دخترانه و بازداشت دانش آموزان و معلمان، حملات شبانه به منازل معترضان با گازهای سمی و تخریب منازل ایشان، به خط اول میدان مبارزه وارد شدند و در تمامی تجمعات اعتراضی در صفوف به هم پیوسته و پر تعداد در کنار مردان مشارکت جستند.
با وجود رفتار بسیار وحشیانه ی مزدوران آل خلیفه با زنان شیعه ی بحرینی که قلم از نوشتن آن شرم دارد، این حرکت از دیگر اعتراضات عربی مشابه خود فاصله گرفت و به جریانی بسیار فعال و پویا در مبارزات تبدیل شد، به طوری که زنان حتی مانند مردان پای به میدان مبارزات و نبردهای خیابانی گذاشتند.
در بیانیه ی مرکز حقوق بشر تأکید شده که تا لحظه ی صدور بیانیه بیش از یک صد زن بحرینی توسط سازمان های امنیتی آل خلیفه دستگیر شده اند که این امر در تاریخ بحرین بی سابقه بوده است. در این بیانیه به نام های معروفی همچون «دکتر خلود الدرازی» یکی از مشهورترین زنان متخصص زنان و زایمان منطقه ی خلیج فارس، «رولا الصفار» رئیس جمعیت پرستاران بحرین و «جلیله السلمان» نایب رئیس جمعیت معلمان بحرین در کنار «آیات القرمزی» شاعر جوان بحرینی اشاره می شود که توسط نیروهای امنیتی دستگیر و شکنجه شده اند.
این روزها بعد از توجه نکردن دولت بحرین و جامعه ی جهانی به اصلاح قوانین سیاسی و اجتماعی و به علت سرکوب شدن هر حرکت صلح آمیز و مدنی ، مردم بحرین با شعار سقوط نظام دست نشانده مسیر مبارزه را به درگیری های پراکنده و سنگ پرانی و مقابله به مثل با سلاح سرد کشانده اند [۱] که در این میدان هم دختران بحرینی نه تنها از مردان عقب نمانده ، بلکه با حرکت های نمادین خود به عنوان پایداری در برابر پلیس و ارتش و تمسخر نیروهای سرکوبگر و همین طور با شرکت فعال در درگیری ها، امداد پزشکی و تأمین وسایل لازم نشان داده اند که با تأسی به شعار «هیهات منا الذله» و کاروان حسینی، پا را به مرحله ی عمل گذاشته و درختی را نشانده اند که هر چقدر زخم بر پیکرش می نشانند، ریشه اش خشک نمی شود؛ ریشه ای که در عطش کربلا سیراب شده است!
حرکت زنان و تقدیم شهدای بسیاری که آل خلیفه در حملات مستقیم و غیر مستقیم خود با شلیک گلوله، گازهای سمی و حتی میله های آهنی جنایتکارانه آنان را به شهادت رسانده، فرق دیگرش با کشورهای انقلابی دیگر، حضور یکپارچه ی زنان با حجاب و پوششی کامل بود که حرکت زینب گونه شان را تکمیل کرد و برخلاف تبلیغات شدید رژیم آل خلیفه که آن را ضد اسلامی قلمداد می نمود، نشان از پایبندی آنان به اسلام و دستورات آن داشت و در حالی با حجابشان پا به میدان گذاشتند که دیوارها را با شعارهایشان پر می کردند و از تمام مردان می خواستند که برای پیروزی بیرون بیایند، وگرنه خود خارج خواهند شد.
حرکت تهییجی و ترغیبی زنان با شعرخوانی آیات القرمزی و موج اعتراضات پس از دستگیری وی، همچنین ربودن و شکنجه ی زنان پزشک و پرستار بحرینی، انقلاب بحرین را به انقلاب زنان علیه ظلم آل خلیفه مشهور کرد و باعث توجه بیشتر افکار عمومی جهان به آن شد؛ رسالتی زینب گونه که همچنان از زنان بحرین و شور عاشقانه شان به زینب و اهل بیت (علیهم السلام) قربانی می گیرد.
————————–
[۱] علت تبدیل مبارزات از شکل مسالمت آمیز به تقابل محدود خیابانی، خطبه ی نماز جمعه ی رهبر شیعیان بحرین، «آیت الله عیسی قاسم» بود. وی پس از هتک حرمت و شکنجه های ظالمانه ی زنان، با هشدار به دولت آل خلیفه در جمع شیعیان نمازگزار بحرین گفت: “من رأیتموه یعتدی علی عرض فتاه مومنه فاسحقوه”، یعنی ازین پس هر کسی را دیدید که به حریم زنان مؤمن تجاوز می کند، او را له کنید.