کد خبر: ۲۵۸۸۷
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۰

خود کشی از دیدگاه فقه جزایی

پدیده <خودکشی>(‌‌Suicide) از دیدگاه علوم مختلفی چون روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، پزشکی، جرم‌‌شناسی و حقوق‌جزا (کیفری) قابل تحلیل و بررسی است. از لحاظ حقوق کیفری، بحث راجع به خودکشی در حاشیه بررسی‌ها قتل‌ها به میان می‌آید. از این حیث خودکشی یا انتحار عبارت است از قتلی که فاعل جرم (قاتل)، مفعول جرم (مقتول) نیز می‌باشد. به عبارت دیگر، هرگاه مجنی علیه (بزه دیده) قتل، خودش قاتل باشد عمل خودکشی تحقق می‌یابد. در واقع خودکشی نوعی از قتل همراه با وحدت قاتل و مقتول است. براین اساس باید گفت خودکشی و به تبع آن <خودزنی>، از جمله بارزترین مواردی هستند که در آنها بزهکار و بزه دیده یک فرد واحد می‌باشد. بنابراین خودکشی مهمترین نوع خشونت تغییر شکل داده شده است. در این نوع خشونت، فرد مرتکب به جای اینکه دیگران را مورد حمله و تعرض قرار دهد، به زندگی و حیات خود حمله کرده و به آن خاتمه می‌دهد.

عمل خودکشی مختص زمان حاضر نبوده و از دوران‌های بسیار قدیم تا به حال وجود داشته است؛ اما آنچه که تازگی دارد گسترش و افزایش تعداد خودکشی‌ها می‌باشد. آمارهای انتشار یافته در مورد خودکشی‌ها کامل نبوده و آن طور که باید تعداد واقعی خودکشی‌ها را نشان نمی‌دهد. البته علت این امر آن است که بیمارستان‌ها، بسیاری از خودکشی‌ها را تحت عناوین دیگری قلمداد می‌کنند و به همین دلیل، بسیاری از انتحارها در آمارهای رسمی منعکس نمی‌شوند. نباید فراموش کرد که در زمان‌های گذشته معمولا خودکشی در نیمه دوم دوران عمر انجام می‌گرفت، ولی در حال حاضر بیشتر مرتکبان آن جوانان هستند. مقامات ذی‌صلاح معتقدند بعد از مرگ ناشی از تصادفات رانندگی، خودکشی دومین عامل مرگ و میر جوانان است. 1‌

بررسی و مطالعه در مورد خودکشی از دیدگاه فقهی و حقوقی حائز کمال اهمیت است، زیرا این پدیده از دیدگاه شرع اسلام و قوانین جزایی دارای احکام خاصی می‌باشد. در بررسی فقهی خودکشی، باید آن را از منظر کتاب، سنت و اجماع مورد توجه قرار داد و ضمانت اجرای ممنوعیت این عمل را در نظام حقوقی اسلام مشخص نمود. برای بررسی خودکشی از دیدگاه حقوق کیفری نیز ابتدا باید این عمل را از منظر تاریخ حقوق کیفری و سپس حقوق جزای تطبیقی مورد مطالعه قرار داد و نهایتا به تحلیل آن در حقوق جزای داخلی (ایران) پرداخت.

 

مبحث اول: بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی‌

هرکس باید ایمان پیدا کند که حیات ودیعه و امانت الهی بوده و نقطه عزیمت اعتلاء و کمال آدمی است. خیانت در این امانت از نظر عقل و مذهب و البته اخلاق، جنایتی غیرقابل بخشش می‌باشد. خودکشی اهانت به خداوند متعال است و اسلام نیز به این دلیل، چنین اهانتی را نسبت به خالق تحمل نکرده و آن را گناهی نابخشودنی اعلام نموده است. 2 شریعت الهی حقوق افراد را عطیه‌ای از جانب خداوند متعال درباره بندگان می‌شمارد و هرگونه تصرف و استفاده از این حقوق را که منافی و مناقص شریعت و مقاصد شارع انجام گیرد، باطل به حساب می‌آورد. به همین دلیل دین اسلام خودکشی را در عداد گناهان بزرگ قرار داده و مرتکب آن را مستوجب عقاب و کیفر اخروی می‌داند؛ زیرا حیات از جمله عطایایی است که خداوند در وجود افراد به ودیعه نهاده است و افراد بشر نمی‌توانند این حق را از خود سلب کنند. 3 <ودیعه> جانشین کردن در حفظ و نگهداری می‌باشد (الودیعه هی استنابه فی‌الحفظ). 4 درباره احترام و حمایت از حق حیات و حرمت دماء، آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده است و در تعالیم و ارشادهای پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) نیز این موضوع مورد عنایت قرار گرفته است.

 

گفتار اول: خودکشی از دیدگاه قرآن کریم(کتاب)

در قرآن کریم که در علم <اصول فقه> از آن به <کتاب> تعبیر می‌شود، آیاتی وجود دارند که حرمت خودکشی از آنها قابل استنباط هستند. صریح‌ترین و متقن‌ترین آیه‌ای که در زمینه خودکشی می‌تواند مورد استناد قرار گیرد، ذیل آیه 29 سوره نساء می‌باشد که خداوند متعال می‌فرماید: <ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما> یعنی: خودتان را نکشید، به درستی که خداوند نسبت به شما مهربان است.

در کتاب <المیزان فی تفسیر القرآن> در مورد این آیه چنین آمده است: <ظاهر این جمله نهی از این است که کسی خود را بکشد، لیکن وقتی در نظر بگیریم که در کنار جمله <لاتاکلوا اموالکم بینکم> (که قسمت اول آیه فوق است) قرار گرفته که ظاهر آن این است که همه مومنین را یک واحد فرض کرده است که آن واحد دارای مالی می‌باشد که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد، (بنابراین) چه بسا (از جمله <لاتقتلو انفسکم>) این معنا استفاده شود و حتی دلالت کند بر اینکه مراد از کلمه <انفس> تمامی افراد جامعه دینی می‌باشد و مانند جمله قبل‌ همه مومنین فرد واحدی شده‌اند به طوریکه جان هر فردی جان سایر افراد است. در نتیجه در صورت چنین اجتماعی، نفس و جان یک فرد، هم جان خود اوست و هم جان سایر افراد. پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته است و به این ترتیب جمله <ولاتقتلوا انفسکم> جمله‌ای است مطلق که هم شامل انتحار می‌شود و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. چه بسا بتوان از ذیل آیه که می‌فرماید: ان‌الله کان بکم رحیما> استفاده کرد که منظور از این قتل نفسی که از آن نهی شده است، معنایی عمومی تر باشد به طوری که هم شامل کشتن غیر شود و هم شامل انتحار و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد و خلاصه کاری کند که منجر به کشته شدن او شود، زیرا در ذیل آیه، نهی نام برده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده : این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است، و بر کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است. بنابراین تعلیل، آیه شریفه (29 سوره نساء) معنایی وسیع پیدا می‌کند و همین سازگاری موید آن است که بگوییم جمله <ان‌الله کان بکم رحیما> تعلیل است برای جمله <ولاتقتلوا انفسکم> به تنهایی. 5‌

در <تفسیر نمونه> در مورد ذیل آیه 29 سوره نساء آمده است: <ذیل آیه، مردم را از قتل نفس بازمی‌دارد و ظاهر آن به قرینه جمله <ان‌الله کام بکم رحیما> یعنی: خداوند نسبت به شما مهربان است، نهی از خودکشی و انتحار می‌باشد، یعنی خداوند مهربان نه تنها راضی نمی‌شود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمی‌دهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید، در روایات اهل بیت‌(ع) نیز آیه فوق به همین معنی <انتحار> تفسیر شده است. >6 روایات مذکور در تفاسیری همچون <مجمع البیان لعلوم القرآن> تالیف <مرحوم امین الاسلام طبرسی> (متوفی 548 ه-. ق) و <تفسیر نورالثقلین> قابل مشاهده است.

در <تفسیر راهنما> در مورد جمله <لاتقتلوا انفسکم> چندین نوع تفسیر بیان شده است که در واقع، هر یک احکام خاصی را به وجود آورده‌اند. این موارد عبارتند از: کشتن مسلمان حرام است، حرمت انتحار و خودکشی، وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی، در حکم خودکشی است زیرا پیامبر(ص) در پاسخ سئوال از وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی فرمود: <ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما، یورش مسلمانان به تنهایی بر اجتماع دشمن مشرک و خود را در معرض کشته شدن قرار دادن در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق(ع) وجود دارد؛ جنگیدن بدون توان و آمادگی برای پایداری، در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق(ع) در این مورد وجود دارد. 7

به هر حال همانطور که مشاهده شد، یکی از تفاسیر قطعی آیه 34 سوره نساء حرمت خودکشی می‌باشد. البته غیر از آیه فوق، آیه 33 سوره اسراء نیز به نوعی دلالت بر حرمت خودکشی دارد. در این آیه خداوند متعال می‌فرماید: <ولاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق> یعنی: هرگز نفس محترمی را که خداوند آن را محترم داشته و قتلش را حرام کرده نکشید مگر آنکه به حق (مستحق کشتن باشد.)

نکته مهم در مورد آیه فوق این است که عبارت <حرم‌الله> را هم می‌توان از ریشه <حرمت> و به معنای <حرام> معنی کرد و هم می‌شود از ریشه <حرمت> و به معنای <احترام> دانست. به این ترتیب آیه فوق را می‌توان به دو صورت معنی نمود: اول - نفسی را که خداوند ریختن خون او را حرام کرده نکشید، دوم - نفسی را که خداوند او را محترم قرار داده نکشید. 8

نکته مهم دیگری که در آیه 33 سوره اسراء قابل ذکر است کلمه <الا بالحق> می‌باشد. <الا> از ادات استثناء بوده و به معنی <مگر اینکه> یا <مگر> می‌باشد. <بالحق> نیز ناظر به موارد قصاص یا حد است. یعنی مواردی که فرد، به حق مستحق کشتن است مثل زنای محصنه یا قتل عمد. 9 برطبق عموم آیه فوق کسی مجاز نیست نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده یا آن را محترم‌شمرده است، بکشد. نفس انسان نسبت به خودش نیز محترم بوده و از نظر خداوند دارای احترام شمرده می‌شود. بنابراین باید گفت، علاوه براینکه کشتن انسان‌های دیگر به ناحق حرام می‌باشد، خودکشی نیز حرام است، زیرا خودکشی یک عمل ناحق است. البته شبیه مضمون آیه 33 سوره اسراء در آیه 68 سوره فرقان هم آمده است که خداوند می‌فرماید: <ولایقتلون النفس التی حرم‌الله الا بالحق> یعنی: نفس محترمی را که خداوند حرام کرده به قتل نمی‌رسانند مگر به حق. ‌

در مجموع، براساس آیات قرآن کریم، خودکشی و انتحار حرام است.

 

گفتار دوم: خودکشی از دیدگاه احادیث، اخبار و روایات (سنت)

<سنت> از نظر شیعه، عبارت از <قول> (گفتار) یا <فعل> (کردار) یا <تقریر> (سکوت و رفتار تاییدآمیز) معصوم(ع) در امور دینی است. نقل و حکایت سنت را <روایت>، <حدیث> و <خبر> گویند. 10

در مورد خودکشی روایات و احادیث متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتنداز:

-‌ حضرت علی(ع) فرمود: <مومن ممکن است به هر نوع مرگی بمیرد، اما خودکشی نمی‌کند. پس کسی که بتواند خون خود را حفظ کند و با این وجود از قاتل خود جلوگیری نکند تا کشته شود، قاتل خود خواهد بود. >11

- امام باقر(ع) فرمود: <به درستی که مومن به هر بلایی مبتلا می‌شود و به هر قسم مردنی می‌میرد، جز اینکه او خود را نخواهد کشت. >12

- امام صادق(ع) فرمود: <کسی که عمدا خود را بکشد، برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود؛ چون خدای تعالی فرموده است: <ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی‌الله یسیرا> یعنی: خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند ‌‌[یعنی خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند]‌‌‌‌ پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای‌خدا آسان است. >13

- در <تفسیر عیاشی> تالیف <محمدبن مسعود سمرقندی> آمده است: حسن بن زید از پدرش از علی‌بن ابی‌طالب(ع) روایت کرد که فرمود: <من از رسول خدا(ص) از مساله جبیره14 پرسیدم سئوالم این بود که صاحب این جبیره چگونه وضو بگیرد و اگر جنب شد چگونه غسل کند؟ حضرت فرمود: همین مقدار کافی است که دست خود را که به آب وضو و غسل تر شده است برروی جبیره بکشد، هم در وضو و هم در جنابت. عرضه داشتم: حال اگر این ماجرا در هوای سرد و یخبندان اتفاق بیفتد و صاحب جبیره از ریختن آب بربدن خود بترسد، چه باید کرد؟ پیامبر(ص) در پاسخ من این آیه را قرائت کردند: ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما؛ یعنی خودتان را نکشید همانا خداوند نسبت به شما مهربان است. >15

همانطور که مشهود است، براساس روایات و اخبار معصومین(ع) خودکشی جایز نیست.

در کتب روایی، احادیث متعددی وجود دارند که براساس آنها یک فرد مومن، استوار و محکم و در عین حال انعطاف‌پذیر است. در واقع، انسان مومن به هیچ‌وجه در مقابل مشکلات کمر خم نمی‌کند و هرگز در برابر حوادث ناگوار روزگار تن به خودکشی نمی‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: <المومن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف> یعنی: مومن مثل کوه استوار است، هیچ مصیبتی او را تکان نمی‌دهد. در حقیقت، هرچه باران و برف ببارد و هرچه طوفان شدید باشد، کوه از جای خود تکان نمی‌خورد. مومن نیز همچون کوه پابرجاست و هیچ حادثه و مصیبتی او را دگرگون نمی‌کند. ‌ همچنین امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمودند: <المومن کالسنبله> یعنی: مومن مثل شاخه گندم می‌باشد. بدیهی است که شاخه گندم قابل انعطاف بوده و هر قدر که باد تند و شدید باشد، نمی‌تواند آن را از ریشه درآورد. 17

جمع بین دو حدیث فوق چنین می‌شود که مومن درحالی که مثل شاخه گندم انعطاف‌پذیر است، همچون کوه نیز پابرجاست. بنابراین انسان مومن هرگز خودکشی نمی‌کند، زیرا همیشه به رحمت و کمک خداوند متعال امیدوار بوده و همواره در کارها <متوکل> می‌باشد و همانطور که خداوند فرموده است: <ان‌الله یحب المتوکلین> یعنی: به درستی که خداوند توکل‌کنندگان را دوست دارد. (آیه 159 سوره آل‌عمران)

پی‌نوشت ها: ‌

1‌- پرفیت، آلن: پاسخ‌هایی به خشونت، مترجم، مرتضی محسنی، تهران: انتشارات گنج دانش، چاپ اول، 1378، ص 73-. 72‌

2‌- کی‌نیا، مهدی: مبانی جرم‌شناسی، ج 1، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، 1384، ص . 454‌

3‌- اردبیلی، محمدعلی: حقوق جزای عمومی، ج 1، تهران، نشر میزان، چاپ اول، 1379، ص . 72‌

4‌- شهید ثانی، زین‌الدین بن علی: تحریرالروضه فی‌شرح اللمعه، گردآوری: علیرضا امینی و محمدرضا آیتی، ج 2، قم: انتشارات طه، چاپ ششم، 1383، ص . 259‌

5‌- طباطبایی، محمدحسین: المیزان فی‌تفسیرالقرآن، مترجم: محمدباقر موسوی، ج 4، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1363، ص 506-. 505‌

6‌- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از محققان: تفسیر نمونه، ج 3، قم: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، 1375، ص . 356‌

7- هاشمی رفسنجانی، اکبر و جمعی از محققان: تفسیر راهنما، ج 3، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373، ص 353-. 351‌

8- آقایی، محمدعلی: آیات الاحکام حقوقی <مدنی - کیفری>، تهران: انتشارات خط سوم، چاپ دوم، 1381، ص . 135‌

9‌- همان منبع، همان صفحه. ‌

10- محمدی، ابوالحسن: مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ شانزدهم، 1382، ص . 167 برخی از محققان خبر را اعم از حدیث دانسته و معتقدند خبر نقل سنت از پیامبر و غیر اوست، اما حدیث صرفا مربوط به نقل سنت از پیامبر می‌باشد. روایت را نیز عمدتا به معنای حدیث می‌دانند. ر. ک. اولیائی، مصطفی: تحول علم حدیث، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص 8-. 7‌

11‌- شیخ حرعاملی: وسائل‌الشیعه الی تحصیل المسائل الشرعیه، کتاب القصاص، باب ؛ 5 به نقل از عبدالحسین دستغیب: گناهان کبیره، ج 1، تهران: انتشارات یاسر، بی‌تا، ص . 118‌

12‌- کلینی، محمدبن یعقوب: اصول کافی؛ به نقل از عبدالحسین دستغیب: ماخذ پیشین، ص . 119‌

13‌- طباطبایی، محمدحسین: ماخذ پیشین، ص . 509‌

14‌- جبیره باندی است که روی دست و پای شکسته یا آسیب دیده می‌بندند. ‌

15‌- طباطبایی، محمدحسین: ماخذ پیشین، ص 509-. 508‌

16‌- مظاهری، حسین: اخلاق در خانه <فضائل و رذائل اخلاقی>، قم: نشر اخلاق، چاپ نهم، 1382، ص 103-. 102‌

17‌- همان، ص .103

ادامه دارد ...

نظرات بینندگان