حکم شرعی یهودیان درباره حمله به ایران
در هفتههای اخیر، مقامات رژیم صهیونیستی، اظهارات خود درباره حمله به تأسیسات هستهای ایران را تشدید کردهاند، ولی در این مدت هیچ گاه واکنشی از سوی جامعه مذهبی یهودیان در این باره ابراز نشده بود؛ اما گویا این سکوت به پایان رسیده و اظهارنظرها در میان این گروه نیز آغاز گشته است.
خاخام «مایکل نوف»، از چهرههای مذهبی جامعه یهودیان آمریکا، مقاله را در رابطه با این موضوع به نگارش درآورده که در برخی از نشریات اسرائیلی منتشر شده است.
وی در این مقاله با بررسی متون دینی یهودیان، به ارزیابی این امر میپردازد که آیا جنگ با ایران از نظر این دین توجیهی دارد یا خیر؟
وی در آغاز با بیان اینکه سنت یهود، نظر یکپارچهای درباره اخلاق جنگ ندارد، اظهار میدارد با این حال، میتوان با نگاهی دقیقتر به این آیین، به برداشتهایی در رابطه با موضوع مورد نظر رسید.
حاخام نوف اشاره میکند، در زمان کنونی، تنها جنگی که آیین یهود اجازه آن را میدهد، جنگ دفاعی است.
وی بر این باور است، هرچند در این آیین دست زدن به «جنگ خودخواسته» برای فتح قلمرو یا اثبات سلحشوری نظامی پیشبینی شده، اما از آنجا که «سانهدرین» (یک دادگاه باستانی یهودی) و «اوریم و تومیم» (الهامات روحانی) وجود ندارد، این نوع جنگها، هماکنون ممنوع هستند؛ حتی اگر به حفظ جان یهودیان منجر شوند.
وی به گفتهای از «ابن میمون»، اندیشمند مشهور یهودی، اشاره میکند که میگوید، جنگ دفاعی، جنگی است که «اسرائیل را در مقابل دشمنی که بر آنها وارد شده یاری میکند».
حاخام نوف نتیجه میگیرد که تنها جنگ مجاز، جنگی است که حملهای را دفع کرده و جانهای در خطر افتاده را نجات دهد؛ افزون بر آن که در این نوع جنگ،نخست باید دشمن حمله را آغاز کرده باشد.
وی در ادامه، به باور موجود میان مقامات اسرائیلی اشاره میکند که با توجه به تغییرات تکنولوژیکی نظامی و اینکه میتوان با فشار یک دکمه، دشمنی را نابود کرد، استدلال خود برای جنگ را توجیه میکند. وی پایه استدلالهای این مقامات را بخشی از «تلمود» (از متون مذهبی یهود) میداند که میگوید: «اگر کسی به قصد کشتن تو آمد، تو زودتر برای کشتن او برخیز».
نوف میگوید: با وجود این، درباره تعمیم این قاعده دفاع شخصی به عرصه میان ملتها تردید است و در این مورد، برخی از حاخامهای بلندمرتبه یهودی حتی با نفس جنگ (در هر شکل آن) مخالفند.
افزون بر این، وی میگوید: جمله تلمود ناظر بر این است که باید درباره قصد دشمن برای قتل و فوری بودن اقدام قاتل اطمینان وجود داشته باشد. تلمود نمیگوید: «اگر فکر میکنی کسی برای کشتن تو میآید...» یا «اگر کسی برنامه دارد که روزی تو را بکشد...».
خاخام نوف سپس دو چالش پیش روی استدلالهای مربوط به حمله به ایران را مطرح میکند؛ نخست اینکه چه کسی میتواند تضمین کند، خشونت کنترل شدنی باشد و خون بیگناهان ریخته نشود؟ به بیان وی: «دارو نباید از درد بدتر باشد».
چالش دوم که مهمتر نیز هست، مربوط به استانداردهای تلمود درباره جنگ پیش دستانه است.
نوف مینویسد: «آیا ما میدانیم که ایران قرار است سلاح هستهای بسازد یا در صورت ساخت از آن استفاده کند؟
ـ خیر.
اگر بدانیم ایران قصد حمله اتمی دارد، آیا میدانیم قصدش کشتن یهودیان یا نابود کردن اسرائیل است؟
ـ خیر.
و اگر بدانیم قصد ایران حمله به اسرائیل است، آیا میدانیم که این موضوع فوری است؟
ـ خیر».
در پایان، حاخام نوف به تجربه حمله آمریکا به عراق اشاره میکند که به بهانه نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین صورت گرفت و به کشته شدن بیش از 150 هزار نفر منجر شد.
او بر این اساس نتیجه میگیرد، اگر نگوییم همه، اما بیشتر استدلالها از جنگ نادرست هستند.
وی در پایان مینویسد: «بنا بر آموزههای تلمود، یهودیه در سال 586 پیش از میلاد نابود شد؛ نه به این دلیل که از نظر دفاعی ضعیف بود، بلکه به این دلیل که یهودیان نسبت به ریخته شدن خونها بیتفاوت بودند».