کد خبر: ۲۷۸۷۵
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۴ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۰

گل به خودي كه سوزش بيشتري دارد

اپوزيسيون به جاي پاييدن مارادوناهاي جمهوري اسلامي بايد سراغ غضنفرها در مديريت خود برود چون ممكن است اينها بيشتر از مارادونا به ما گل بزنند، آن هم گل به خودي كه سوزش بيشتري دارد.

حسين قاضيان همكار عباس عبدي در مؤسسه نظرسنجي آينده كه اكنون در آمريكا اقامت دارد، ضمن بيان مطلب فوق درباره سران اپوزيسيون گفت: بيشتر آنها پس از انقلاب تلاش وافري كرده اند براي اينكه در به دست گرفتن رهبري مبارزه با جمهوري اسلامي از هم سبقت بگيرند. تا اين جاي كار اين رقابت طبيعي است. اما آنان براي اينكه مبادا در مسابقه عقب بمانند، ناچار شده اند كه هر چه قدر بيشتر مواضع راديكال تر بگيرند و هدف ها را جلوتر و جلوتر ببرند. كساني كه چنين نكرده اند از دور رقابت خارج شده اند. الان مي توانيم در ذهن مان خيل رهبران ميانه رويي را تصوير كنيم كه چون نتوانستند به اندازه مورد نياز راديكال و بلندپرواز باشند وهدف ها را به نقطه هاي دورتر و پيشروانه تري ببرند، از «روند تكامل» جا مانده اند و به «زباله دان تاريخ» افتاده اند. (اين تعبيرات اهميت دارند چون عقبه فكري وايدئولوژيكي نياز به اين نوع از راديكاليسم را بيان مي كند، والا قصد توهين ندارم.)
به گزارش روز آن لاين وي مي افزايد: اما اين رهبران راديكال تر، در كوران پيش افتادن در مسابقه، هر قدر بيشتر از اين حرفها زدند، هر قدر هدف ها را به نقاط دورتري بردند، هر قدر بيشتر بلند پروازي كردند و تصاوير فريباتري از آينده دادند، از واقعيات جامعه بيشتر دور افتادند. چون به ميزاني كه آنها هدف ها را برداشتند و جلوتر بردند، مدام بيشتر و بيشتر از واقعيات عيني، عملي و توان هاي مادي و واقعي جامعه فاصله گرفتند. و وقتي اين فاصله بيشتر شد،باعث شد خود اين افراد هم از اسب اثرگذاري بيافتند. براي همين هم مي بينيم كه نظام جمهوري اسلامي در عمرش شايد تقريباً هيچ گزندي از ناحيه اين دست از مخالفان نديده است. يعني اين افراد نه از جهت برانداختن رژيم توفيقي به دست آورده اند، نه به طريق اولي در پيشبرد جايگزيني كامياب شده اند. به نظر من «بخشي» از شكست اين افراد، ناشي از اين است كه آن ها اتفاقاً زيادي جلو رفتند، آن قدر كه ديگر جامعه و واقعياتش به گرد پايشان هم نمي رسد. براي همين خيلي از آن ها در سر سوداي يك فول دموكراسي سكولار دارند و به كمتر از آن هم راضي نيستند در حالي كه حتي نمي توانند به جمع هاي محدود خود ساز و كاري دموكراتيك بدهند يا به گونه اي دموكراتيك رفتار كنند.
قاضيان در ادامه سخنانش در توجيه تندروي كور گروهك ها، نحوه عمل جمهوري اسلامي در اين امر را مؤثر دانست و گفت: رژيم به گونه اي عمل مي كند كه به سران مخالفان بفهماند شما هيچ راهي جز برانداختن من نداريد. اگر مرد ميدان هستيد بياييد توي اين ميدان بازي كنيد. (براي درك شمه اي از اين ماجرا فقط شما را ارجاع مي دهم به سرمقاله هاي آقاي شريعتمداري در كيهان كه هميشه با اين شيوه با مخالفان حرف مي زند، زباني كه ترجمان زبان حاكم است) به اين معنا، نحوه عمل رژيم هم راه را بر هرگونه نيروي مسالمت جو مي بندد و هر نيروي مسالمت جو را تضعيف مي كند.
درباره اين بخش از سخنان تئوريسين خارج نشين حزب مشاركت بايد پرسيد كه آيا مثلاً جمهوري اسلامي از سازمان منافقين خواست اقدام به بمب گذاري و ترور و جنايت كنند و از مردم كوچه و بازار گرفته تا منتخبان آنها در دولت و مجلس را به خاك و خون بكشند و سپس ستون پنجم ارتش متجاوز صدام شوند يا به نيابت از سيا و موساد عمليات تروريستي عليه متخصصان ايراني انجام دهند؟! آيا جمهوري اسلامي طيف هاي مختلف اپوزيسيون را در دولت موقت، دولت بني صدر و... تحمل نكرد و آنها از همين تحمل و حوصله، براي صاف كردن جاده آمريكا و غرب سوءاستفاده نكردند؟ آيا طيف هاي نفاق نبودند كه در انتخابات رياست جمهوري سال 88 روياروي جمهوريت و راي اكثريت ايستادند و اقدام به اردوكشي خياباني كردند و آخرالامر نيز از آمريكا خواستند به حمله نظامي و تحريم هاي اقتصادي روي آورد؟! معلوم است كه در مقابل چنين هجمه هايي نظام و مردم كوتاه نيايند و در برابر دشمني ها و خيانت ها سينه سپر كنند.
قاضيان در اظهارات خود با اشاره به تفاوت ماهوي مخالفان رژيم شاه با اپوزيسيون جمهوري اسلامي اذعان كرده است: تفاوت آن روز و امروز دراين است كه مردم به هر دليل حاضر شدند براي آن چيزهايي كه دنبالش بودند، نهايتاً پا به ميدان بگذارند و در نتيجه انقلابيگري رهبران با توان واقعي جامعه فاصله نداشت، اما امروز اين طور به نظر نمي رسد.

نظرات بینندگان