کد خبر: ۲۸۹۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۱

تحلیل نشریه «فارن پالیسی» از لفاظی های غرب علیه ایران

تکرار بی‌نتیجه سیاست‌های بوش علیه ایران جنجال به وجود آمده بر سر دستیابی ایران به بمب هسته‌ای و تبلیغات پیرامون خطر بالقوه این کشور برای اسرائیل تنها یک بازی سیاسی است، واقعیت آنست که دستیابی ایران به قدرت هسته‌ای توازن قدرت را در منطقه به هم زده و اسرائیل نقش کلیدی خود را از دست خواهد داد و این تنها دلیل مخالفت اسرائیل با دستیابی ایران به این امر است.

نشریه فارن پالیسی در مطلبی تحلیلی به جنجال سازی در خصوص دستیابی ایران به بمب هسته‌ای و تبلیغات پیرامون خطر بالقوه این کشور برای اسرائیل می پردازد و آن را را تنها یک بازی سیاسی می‌داند.در این گزارش به نکاتی پرداخته می شود که معمولا سیاستمداران غربی می کوشند از آنها مستمسکی علیه ایران بسازند . غافل از آنکه این امور در واقع برملا کننده سیاست های ضد و نقیض آنها است.مقاله مذگور هرچند که حاوی قضاوت ها و تحلیل های ناراست و متناقضی است و اساسا در چارچوب سیاست های غرب نوشته شده است . اما نمونه خوبی از بی اعتباری سیاست های کلان آمریکا در خود آمریکاست.

در جهان سیاست، گاف دادن حقیقت سیاسی دردناکی است. به عنوان نمونه می‌توان به گاف بوش پدر اشاره کرد، وی اظهار داشت که ایده کاهش مالیات‌ها منجر به افزایش درآمد دولت شده و در نهایت میزان عرضه و تقاضا سیر صعودی به خود می‌گیرد و در پی رقابت میان تولید کنندگان، قیمت‌ها کاهش می‌یابد. از نمونه های دیگر این گاف‌های سیاسی می‌توان به سخنان باراک اوباما اشاره نمود، او اظهارکرد که جناح راست متزلزل به اسلحه و مذهب متوسل می‌شوند.

اما سخنان باراک در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ با اظهارات مقامات اسرائیل که ایران تهدیدی بالقوه برای اسرائیل، اروپا و جامعه جهانی است در تضاد است. این سخنان نه تنها به خورد اسرائیلی‌ها و دولت آمریکا رفته، بلکه در کنگره نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.باراک با حضور در پی بی اس به سوال چارلی رز، که پرسید اگر در جایگاه وزرای دولت ایران بودید به دنبال سلاح هسته‌ای می‌رفتید، پاسخ مثبت داد.باراک می‌گوید: احتمالا، احتمالا، من نمی‌توانم خودم را بفریبم و بگویم که ایران تنها به صرف اسرائیل در پی سلاح هسته‌ای است، ایرانیان با در نظر گرفتن کشورهایی هسته‌ای همچون هند، پاکستان، چین و روسیهبه دنبال این تسلیحات هستند.

باراک خود را با این فکر که ایران تنها به خاطر اسرائیل به دنبال سلاح هسته‌ای است فریب نداد، از هر چه بگذریم هیچ چیز شیرین‌تر از صداقت انسان با خودش نیست. گرچه باراک پس از خشم اسرائیلی‌ها از سخنانش مجبور به تعدیل اظهاراتش شد، لیکن می‌توان چنین استنباط کرد که سخنان او در پی بی اس اعتقاد قلبی اوست.

حماقتی به نام حمله به ایران

باراک تنها مقام اسرائیلی نیست که به بیان واقعیت پرداخته است. مایر داگان یکی از فرماندهان موساد که به تازگی بازنشسته شده است، نیزحمله به ایران را حماقت دانست. او اظهار داشت که حمله به ایران موجب افزایش سرعت دستیابی ایرانیان به سلاح هسته‌ای می‌شود. و . ناگفته نماند که سران اسرائیل در ۱۵ سال اخیر در حال القاء این موضوع به جامعه جهانی هستند که ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای برای نابودی اسرائیل است. مقامات اسرائیلی بارها اظهار کرده‌اند که دولت ایران آنقدر نسبت به یهودیان حساس است که بدون در نظر گرفتن مجهز بودن اسرائیل به ۲۰۰ موشک زمینی، دریایی، و هوایی، آن را مورد حمله هسته‌ای قرار دهد، گفته می‌شود که این تعداد موشک برای قتل عام میلیون‌ها نفرکفایت می‌کند.

سازمان‌های راست گرای وابسته آیپک و جریانات وابسته به کنگره از طرفداران اعمال تحریم‌های فلج کننده علیه ایران هستند. لازم به ذکر است که این سازمان‌ها در کنارتحریم‌ها استفاده از گزینه نظامی را منتفی نمی‌دانند.

سخنان باراک این موضوع را روشن می‌سازد که جنجال به وجود آمده بر سر دستیابی ایران به بمب هسته‌ای و تبلیغات پیرامون خطر بالقوه این کشور برای اسرائیل تنها یک بازی سیاسی است، واقعیت آنست که دستیابی ایران به قدرت هسته‌ای توازن قدرت را در منطقه به هم زده و اسرائیل نقش کلیدی خود را از دست خواهد داد و این تنها دلیل مخالفت اسرائیل با دستیابی ایران به بمب هسته‌ای است ...

جدا از دلایل اسرائیل برای حمله به ایران، این سوال مطرح می‌شود که آیا این همه جار و جنجال لازم است، پاسخ به این سوال به شرایط موجود بستگی دارد. با درنظر گرفتن فاصله ۹ ماهه باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌توان چنین استنباط کرد که تمامی صحبت‌ها پیرامون حمله به ایران حاصل سیاست درونی آمریکا است.

با توجه به اختلافات اخیر میان اوباما و نتانیاهو و نیز آزادی عمل بیشتر رئیس جمهور آمریکا در صورت پیروزی در دور دوم انتخابات، پر واضح است که جناح راست حاکم اسرائیل و شخص نتانیاهو مایلند در انتخابات ماه ژانویه ۲۰۱۳ شخص دیگری وارد کاخ سفید شود.چنین به نظر می‌رسد که گزینه‌هایی مانند میت رومینی و نیت گینگریچ برای پیش برد اهداف آی پک مناسب‌ترند.

نتانیاهو بر این امر که حمله یک جانبه اسرائیل به ایران پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اوباما را در موقعیت ناخوشایندی قرار می‌دهد واقف است. اوباما نیز می‌داندکه در صورت حمله یک جانبه اسرائیل به ایران پیش از انتخابات، تحت فشار قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر مایل نیست که بر خلاف سیاست آمریکا با ایران وارد جنگ شود.

اوبامای مهار شده یا یک جمهوریخواه!

اسرائیلی‌ها امیدوارند که اوبامای مهار شده (کسیکه قبلا با شهرک سازی در بیت المقدس موافقت کرده است) و یا یک جمهوری خواه پیروز انتخابات شود. اعتقاد آنان بر این است که در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات، آنان تحت تاثیر فشارهای داخلی قرار خواهند گرفت و فرصت اعمال فشار بر اسرائیل را نخواهد داشت.نتایاهو مصمم است تضمین‌هایی مشابه تضمین‌های گرفته شده از بوش را از اوباما بگیرد (تضمین‌هایی که اوباما متوجه شباهت آنها با تضمینهای گرفته شده از بوش نمی‌شود)، از جمله این تضمین‌ها می‌توان به ادامه شهرک سازی‌ها، یا حضور نظامی بلند مدت در کرانه باختری رود اردن و آینده قدس اشاره کرد.

ریگان زنده می شود!


بیش از سی سال پیش دولت ریگان برنامه‌ای را با هدف افزایش بودجه نظامی، کاهش خدمات اجتماعی، افزایش رقابت تسلیحاتی در جریان جنگ سرد و از سرگیری دخالت تجاری آمریکا در کشورهای جهان سوم آغاز نمود. راهبرد او این گونه بود:

-ایجاد رعب و وحشت از طریق ترویج این دیدگاه که جهان در اثر هولوکاست هسته‌ای نابود می‌شود.
-محاصره اتحاد جماهیر شوروی با پایگاهای نظامی و استفاده از زیر دریایی‌های اتمی تریدنت (این زیر دریایی‌ها ۱۵۴ کلاهک هسته‌ای حمل می‌کردند).
-وضع تحریم‌ها و حمایت از شورش‌ها
-ایجاد سازمان ضد کمونیستی ناتو
-ایجاد رقابت تسلیحاتی به منظور اعمال فشار بر شوروی

از آنجایی که شوروی قادر به ادامه همزمان رقابت تسلیحاتی و احیای زیر ساخت‌های سیاسی و اقتصادی کشور نبود، این سیاست کارگر افتاد. گورباچوف رئیس جمهور اسبق شوروی سعی بر آن داشت که تنش‌ها را کاهش داده و اقتصاد کشورش را احیا نماید، اما دیگر کار از کار گذشته بود و در نهایت کل ساختار از هم پاشید. بانک جهانی و آی ام اف به بهانه کمک مالی به شوروی با اتخاذ تدابیری سخت گیرانه بقایای این جمهوری کمونیستی را از میان بردند. امروزه با کمی تفاوت، شرایط مشابه‌ای در مورد ایران وجود دارد. آمریکا و اسرائیل سعی بر آن دارند که ایران را به زانو درآوردند ... بزرگنمایی ایران به عنوان تهدیدی برای جامعه جهانی، بدگویی از مقامات ایرانی، تحریم اقتصادی، محاصره ایران توسط پایگاه‌های نظامی و وجود ناوهای جنگی در خلیج فارس همگی دلالت بر اتخاذ سیاست ریگانی در قبال ایران دارد. تاکید بر خطر بالقوه ایران برای جامعه جهانی و مبارزه با اتحاد ایرانیان از جمله مواردی هستند که ریگان در مورد شوروی نیز به کار برد بدین نحو که شوروی را خطر بزرگی برای جامعه جهانی نشان داده و با اتحاد شوروی به مبارزه برخاست. علاوه بر این‌ها، می‌توان به ابزارهایی مانند ان.جی.او ها و راهکارهای نوین براندازی دولت‌ها اشاره کرد.

در ماه‌های گذشته اظهار نظرهای آمریکا و اسرائیل در مورد ایران به نحو چشم گیری افزایش یافته است. در ۵ مارس ۲۰۱۲ در نشست آیپک این حملات در سخنان نتانیاهو به اوج خود رسید. تخریب وجهه ایران از جانب آمریکا و اسرائیل به حدی است که در صورت انصراف از حمله به ایران، در قانع کردن مردم کشورشان مشکل خواهند داشت. این شرایط یاد آور نقش رسانه‌ها پیش از حمله نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و شرایط حاکم بر دنیا قبل از وقوع جنگ جهانی اول است.

صحبت کردن در مورد جنگ را متوقف کنیم؟، این سخنان حاکی از آنست که دولت اوباما حداقل تا پس از انتخابات قصد حمله به ایران را نداشته وخواستار حمله اسرائیل به ایران نیز، نیست. اما برخلاف اوباما و لئون پانتا که حمله به ایران را در شرایط فعلی مناسب نمی‌دانند، نتانیاهو، نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نهادهای یهودی از قبیل آی پک و گروه‌های مانند هاگی همگی خواستار حمله به ایران هستند.

اتخاذ دیدگاه محافظه کارانه از سوی اوباما در قبال جنگ با ایران با دیدگاه نتانیاهو و جمهوری خواهان در تضاد است و آنان از این مسئله برای فشار بر اوباما سود می‌جویند.


در اجلاس آیپک، اوباما که نگران به نظر می‌رسید به نوسانات قیمت نفت اشاره کرد و خواستار کنترل نوسانات بازار شد، وی سخنان تهدید آمیز جمهوری خواهان در قبال ایران را بلوف دانست و اظهار کرد که تحریم‌ها درحال نتیجه دادن است.


بحران سوریه یکی دیگر از دلایل اوباما در امتناع از حمله به ایران است. جدای از نتیجه این بحران، قدرت سوریه کاهش یافته و متعاقبا اتحاد این کشور با ایران، حزب الله و حماس ضعیف‌تر از قبل خواهد شد. در نتیجه این امر ایران در موضع ضعف قرار گرفته و منزوی‌تر می‌شود در پی اعلام عربستان و قطر مبنی بر حمایت مالی از حماس، حماس از پیمان ایران - سوریه و حزب الله خارج شده است. در چنین شرایطی باحمله به ایران این اتحاد ضعیف شده دوباره احیا خواهد شد. سوال دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا با توجه به مناسب نبودن زمان حمله به ایران، این امکان وجود دارد که امریکا و اسرائیل به سوریه حمله کنند.


-کلام آخر

۱- حمله به ایران باعث تقویت جایگاه روحانیت و اتحاد کشور در مقابل تجاوز خارجی می شود.

۲- تضمینی وجود ندارد که حمله نظامی به ایران منجر به سقوط حاکمیت در این کشور شود (مانند سقوط دولت در سال ۲۰۰۳ در عراق). حاکمیت همچنان ازحمایت خوبی برخوردار است. علاوه بر این، با یادآوری جنگ هشت ساله ایران و عراق، شاهد آن هستیم که در آن زمان ریگان، هنری کیسینجر و افرادی از این دست بر این باور بودند که حمایت از عراق سقوط دولت ایران را در پی خواهد شد، اما این امر در آن زمان محقق نشد و امروزه نیز بعید به نظر می‌رسد.

۳- در صورت آغاز جنگ میان ایران و آمریکا این نبرد نیز مانند جنگ با عراق در سال ۲۰۰۳ یک طرفه نخواهد بود (در این نبرد ارتش عراق سقوط کرد). اما ایران در موقعیتی قرار دارد که با کمک متحدان منطقه‌ای خود از لحاظ سیاسی و نظامی می‌تواند به آمریکا ضربه وارد کند. درست است که حمله غافلگیرانه صدمات زیادی به ایران وارد می‌کند، اما در مورد اینکه چنین حمله‌ای باعث سقوط حکومت و یا کاهش نیروی آن برای واکنش نظامی و سیاسی خواهد شد، تردید وجود دارد.

۴-موضوع دیگری که کمتر به آن پرداخته شده نیاز آمریکا به ایران برای کنترل اوضاع متشنج عراق و افغانستان است. در صورت بروز درگیری میان ایران و آمریکا اوضاع نیروهای آمریکایی بغرنج‌تر می‌شود. اگرچه نیروی نظامی آمریکا قوی‌تر است، لیکن در هر جنگی با توجه به حضور ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس احتمال تلفات گسترده وجود دارد. از سوی دیگر، میادین نفتی راهبردی عربستان، کویت و امارات که نیروهای آمریکایی از آنان محافظت می‌کنند، در جریان جنگ مورد حمله قرار می‌گیرند.

۵- هر گونه درگیری نظامی با ایران می‌تواند باعث افزایش فزاینده‌ی قیمت نفت خام شود، این امر در نهایت ممکن است منجر به فروپاشی اقتصاد شکننده جهان شود. افزایش قیمت نفت خام بیش از همه بر اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا و اروپا که وابسته به نفت منطقه خلیج فارس هستند، تاثیر گذار خواهد بود.

نظرات بینندگان