چاره كار يك «غلط كردم» است !
اول: سال گذشته- دي ماه 1390- جمعي از روزنامه نگاران و شخصيت هاي علمي و فرهنگي تونس به كيهان آمدند. اين هيئت قبل از سفر چند روزه خود به ايران با كيهان تماس گرفته و براي يك نشست چند ساعته و گپ و گفت درباره تحولات منطقه ابراز تمايل كرده بود. در جريان اين نشست صميمي كه بيش از 2 ساعت به طول انجاميد، سخن به اختلاف فاز 30 ساله انقلاب هاي اسلامي منطقه با انقلاب اسلامي ايران كشيده شد و يكي از اعضاي هيئت تونسي گفت «ما و شما دو ملت مسلمان هستيم و انتظار آن بود كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، با شما همسفر مي شديم ولي مشكل ما اين بود كه مانند شما «قطب نما» نداشتيم و هيچ عاقلي بدون قطب نما پاي در سفري نمي گذارد كه هزاران نشيب و فراز و پيچ و خم ناشناخته و راه هاي نارفته در آن است. امام خميني(ره) قطب نماي شما بود و بعد از رحلت خود نيز شما را بي قطب نما ترك نكرد و اين مسير پرخطر و گردنه هاي سخت را با رهبري امام خامنه اي طي كرديد.(نقل به مضمون)» ايشان با اشاره به ماهيت اسلامي انقلاب هاي منطقه گفت؛ «ما امروز در تونس، مصر، ليبي و بحرين با قطب نماي شما به حركت آمده ايم و به همان راهي مي رويم كه شما رفته ايد».
«قطب نما» سرمنزل مقصود و سمت و سوي نقطه مطلوب را نشان مي دهد تا راهيان به بيراهه نروند و قافله به جاي «كعبه» از «تركستان» سر درنياورد و در ناكجاآباد گمراهي انگشت حسرت به دندان نگزد. اگر در مسير حركت به مانعي رسيد، پشت آن درجا نزده و پا پس نكشد، يا چنانچه به دور زدن مانع نيازي بود، نقطه مقصود را گم نكند.
امسال را حضرت آقا سال «توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» نام نهاده و غلبه بر بسياري از چالش ها را در گرو تحقق آن دانستند؛ «اگر ما توانستيم توليد داخلي را رونق ببخشيم، مسئله تورم حل خواهد شد. مسئله اشتغال حل خواهد شد، اقتصاد داخلي به معناي حقيقي كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهده اين وضعيت مايوس و نااميد خواهد شد. وقتي دشمن مايوس شد، تلاش دشمن، توطئه دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد».
توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني آدرس يكي از اهداف در عرصه جهاد اقتصادي و به قول رهبر معظم انقلاب «يك بخش مهم» از آن است. اما براي راهيابي به اين نقطه مطلوب بايد از عقبه هايي عبور كرد و موانعي را هموار كرده و پشت سر گذاشت و اگر چنين نبود، توصيه اكيد آقا به تلاش همگان از دولت و مجلس و دستگاه قضايي و ساير مسئولان گرفته تا مردم، ضرورتي پيدا نمي كرد. براي رونق بخشيدن به توليد ملي بايد از توليد كالاي بنجل و غيراستاندارد جلوگيري كرد تا ميل و رغبت مردم به توليدات داخلي جذب شود نه آن كه رويكرد به توليد داخلي را در مقايسه با كالاي مشابه خارجي، نامعقول تلقي كنند! مراكز نظارتي نبايد به توليدكننده داخلي اجازه توليد كالاي نامرغوب را بدهند و در همان حال دست واردكنندگان كالاي مشابه خارجي را باز گذاشته و بازار داخلي را سخاوتمندانه! به آنان واگذار كنند. دولت و مجلس وظيفه دارند كه تسهيلات لازم را براي توليدكنندگان داخلي فراهم آورند و مقررات بعضا نسنجيده و دست و پاگير را از پيش پاي آنان بردارند. حمايت از سرمايه ايراني به تامين امنيت سرمايه و سرمايه گذار ايراني نياز دارد و اولين و حياتي ترين اقدام در اين زمينه، مبارزه جدي با فساد اقتصادي است. طي چند سال گذشته مفسدان اقتصادي از يكسو و برخي از افراد كم دان و ناآگاه و يا كساني كه همان مفسدان اقتصادي سبيل هاي آنان را چرب كرده بودند! اين ترجيع بند فريب را تكرار مي كردند كه «مبارزه با مفاسد اقتصادي به سرمايه گذاري داخلي و امنيت سرمايه لطمه مي زند»! و حال آن كه سرمايه گذار داخلي فقط هنگامي كه دست مفسدان اقتصادي را بسته مي بيند به سرمايه گذاري در داخل كشور اميدوار مي شود و مثلا هنگامي كه مشاهده مي كند فلاني به بهانه سرمايه گذاري در توليد فلان كالا، چندصد ميليون دلار وام دريافت كرده و نه فقط فلان كالا را توليد نكرده، بلكه بخشي از وام دريافتي را به سرمايه گذاري در منطقه آزاد تجاري دوبي- جبل علي- اختصاص داده است، چگونه مي تواند به چرخه سالم سرمايه و سرمايه گذاري داخلي اطمينان كند؟ و يا وقتي مي بيند فلان شارلاتان ديگر، در زد و بند با فلان مسئول و فلان نماينده و فلان رئيس كل بانك و در پوشش توليد داخلي دست به سوءاستفاده كلان با مبلغ نجومي 3هزار ميليارد توماني زده است، اگر آدم مومن و متعهدي باشد از سرمايه گذاري داخلي صرفنظر مي كند و چنانچه بويي از ايمان و تعهد نبرده باشد، راه را براي سوءاستفاده باز مي بيند و مفسد اقتصادي ديگري متولد مي شود! چند سالي است كه به جاي تاسيس كارخانه، مراكز كشت و صنعت و كارگاه هاي توليدي، هراز چندگاه شاهد تاسيس فلان بانك و بهمان موسسه اعتباري و... و... هستيم و هنوز چند صباحي از تاسيس آنها نگذشته، تق كلاهبرداري برخي از آنها در فضاي اقتصادي كشور به هوا بلند مي شود و متاسفانه از نظارت چنداني هم بر چرخه و گردش كار آنها خبري نيست! بديهي است كه براي تحقق خواسته رهبر معظم انقلاب كه مانند هميشه، ترجمان خواسته تمامي مردم است، بايستي اين آشفته بازار سرمايه به سامان آيد تا «آب رفته» به جوي بازگردد و توصيه اكيد حضرت آقا
- خداي نخواسته- بر زمين نماند.
حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني كه رهبر معظم انقلاب با نگاه تيزبين و هميشه آينده نگر خويش بر آن تاكيد ورزيده اند يك فراخوان همگاني
- بخوانيد جهاد- براي مقابله جدي با موانعي است كه انجام اين مهم را تاكنون با تاخير و دشواري روبرو كرده است. رسيدن به نقطه مطلوبي كه آقا آدرس داده اند با نصب پلاكارد و بنر و تكرار تشريفاتي بيانات ايشان امكان پذير نيست. بايد همه دست ها از آستين هاي همت بيرون آورده شود. تنها در اين صورت است كه همه خواهند ديد به قول رهبر معظم انقلاب «ما مي توانيم».
دوم: رخدادهاي همين چند روزه آغازين سال 1391 حكايت از آن دارد كه سال جديد نيز در ادامه پيروزي هاي بزرگ سال 1390 شكل گرفته و شواهد موجود از تداوم آن خبر مي دهد.
الف: روز سه شنبه اول فروردين ماه- 20 مارس 2012- وزارت امور خارجه آمريكا با صدور بيانيه اي كه رسانه ها و محافل غربي از آن به عنوان «عقب نشيني آشكار» و «اعتراف به شكست» ياد كردند، ژاپن و 10 كشور ديگر را از اجراي تحريم هاي تصويب شده عليه جمهوري اسلامي ايران معاف كرد. در بيانيه وزارت خارجه آمده است كه اين 11 كشور به دليل كاهش وابستگي خود به نفت ايران از ادامه تحريم ها عليه اين كشور معاف شده اند! به بيان ديگر- و به قول لوموند، واقعي تر- آن كه «چون 11 كشور مورد اشاره تحريم هاي وضع شده عليه ايران را رعايت نكرده اند، از تحريم معاف مي شوند»! باز هم به قول، «يو.اس. اي تودي» اين چه استدلال احمقانه اي است! و چه مفهومي غير از اين دارد كه هر كشوري كه تحريم ها را رعايت نكند از تحريم معاف خواهد شد!
حالا خودتان قضاوت كنيد، آيا اين اقدام آمريكا بعد از آن همه رجزخواني درباره مجازات كشورهايي كه تحريم ايران را ناديده بگيرند، نشانه عقب نشيني و اعتراف به شكست نيست؟! روال تعريف شده آن بود كه اگر كشوري تحريم ها را ناديده گرفت و يا تحريم هاي وضع شده را آن گونه كه در مصوبه آمده است اجرا نكرد، مورد توبيخ قرار گرفته و دستكم اين كه به رعايت كامل تحريم ها توصيه شود، نه آن كه از اجراي تحريم ها معاف شود!
ب: در نخستين روزهاي سال 1391 علاوه بر اجبار آمريكا به معاف كردن 11 كشور آسيايي و اروپايي از تحريم ايران، رخداد ديگري نيز شكل گرفته و علي رغم تلاش آمريكايي ها، از پرده بيرون افتاد و آن، اعتراض برخي از متحدان اروپايي آمريكا به ادامه تحريم ها و ارائه راه حلي بود كه علاوه بر نگراني تيم اوباما، اضطراب و دستپاچگي رقباي جمهوري خواه وي را نيز در پي داشت. اين ماجرا، از فرانسه شروع شد و با حمايت برخي ديگر از كشورهاي اروپايي روبرو گرديد. دولت فرانسه با اشاره به بحران انرژي در اروپا كه ريشه در تحريم نفتي ايران دارد به آمريكا پيشنهاد كرد براي كاستن از اين بحران، بخشي از ذخاير نفتي خود را به بازار صنعتي اروپا وارد كند و يا توليد روزانه خود را افزايش دهد. اين پيشنهاد كه نشانه فشار شديد تحريم ها به اروپا- به جاي ايران- بود با واكنش مضطربانه اوباما روبرو شد و رئيس جمهور آمريكا بي آن كه به پيشنهاد ياد شده اشاره كند طي سخناني اعلام كرد «آمريكا فقط 2 درصد از ذخاير نفتي جهان را در اختيار دارد و 20 درصد از ذخاير جهان را مصرف مي كند» و نتيجه گرفت كه «بنابراين نمي توانيم براي كنترل قيمت سوخت، توليد نفت خود را افزايش دهيم»! بعد از اين پيشنهاد و رد آن از سوي آمريكا بود كه وزارت خارجه اين كشور 11 كشور آسيايي و اروپايي را از تحريم ايران معاف كرد! يعني به شكست پروژه تحريم اعتراف كرد. بايد توجه داشت كه به گفته خانم كلينتون، قرار بود اين تحريم ها براي ايران «فلج كننده» باشد و سال گذشته آقاي جرج سوروس در مصاحبه با CNN گفته بود «حاضرم شرط ببندم كه با اعمال اين تحريم ها تا يكسال ديگر اثري از جمهوري اسلامي ايران باقي نخواهد ماند»! و دهها اظهارنظر مشابه و رجزخواني «دون كيشوت» مآبانه ديگر از سوي مقامات آمريكايي و اروپايي درباره آثار فلج كننده تحريم ها...!
ج: جدا كردن سوريه از محور مقاومت پروژه ديگري بود كه با دخالت آشكار و بي پرده آمريكا، اسرائيل، اتحاديه اروپا و متحدان ديكتاتور آنها در منطقه كليد خورده و در اواخر سال گذشته اين توطئه به اوج خود رسيده بود تا آنجا كه آمريكا و متحدانش بدون پرده پوشي به ارسال اسلحه براي گروه هاي تروريست در سوريه اعتراف مي كردند و در همان حال باز هم بدون پرده پوشي، جدايي سوريه از محور مقاومت را به نفع اسرائيل و آمريكا و عليه ايران اسلامي ارزيابي مي كردند و در اين ميان به دولت تركيه نقش كليدي و موثري واگذار شده بود. ايران اما، ضمن تاكيد بر پاره اي اصلاحات ضروري به حمايت خود از دولت مورد قبول توده هاي مردم سوريه اصرار مي ورزيد و توطئه مشترك آمريكا و متحدانش را با بن بست روبرو كرده بود. اوايل سال جاري رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه به ايران آمد و در ملاقات با رهبر معظم انقلاب دريافت كه جمهوري اسلامي ايران در حمايت از سوريه و مقابله با آمريكا و متحدان اروپايي و منطقه اي آن جدي است. وي در بازگشت از ايران طي مصاحبه اي از ديدگاه قبلا اعلام شده تركيه عدول كرد و به جاي تاكيد بر ارسال اسلحه براي گروه هاي معارض، پيشنهاد شركت آنان در انتخابات را پيش كشيد و اسرائيل با عصبانيت اعتراض كرد كه چرا بعد از سفر به ايران، مواضع خود را تغيير داده است! در همان حال دومين اجلاس ديكتاتورها در اسلامبول كه ديروز با عنوان دروغين و فريبكارانه حمايت از مردم سوريه- بخوانيد گروه هاي تروريست تحت حمايت آمريكا و اسرائيل و عربستان و تركيه- تشكيل شده بود با شكست و ناكامي روبرو شد... و نمونه هاي ديگري از اين دست.
سوم: شكست ها و ناكامي هاي ياد شده فقط در فاصله زماني كوتاه 15 روزه اخير اتفاق افتاده است و شواهد موجود حكايت از آن دارد كه آمريكايي ها امسال هم مانند سال گذشته، شكست هاي فراوان ديگري را تجربه خواهند كرد. ظاهرا خيلي بيراه نگفته اند؛ سالي كه نكوست- براي ما- از بهارش پيداست و براي آمريكايي ها برعكس.
اواخر اسفندماه سال 1390- اوايل مارس 2012- مك گاورن و اليزابت مور از مسئولان عالي رتبه سابق «سيا» طي مقاله مشتركي در «كانسرتيوم نيوز» با اعتراض به سياست هاي اوباما عليه ايران، خطاب به وي نوشته بودند،«هر روز كه مي گذرد، ناكامي و شكست تازه اي را در كارنامه چالش با ايران ثبت مي كني» و بايد به اظهارنظر مك گاورن و اليزابت مور اضافه كرد كه تنها راه چاره پيش روي آمريكا، يك «غلط كردم» است و به هر اندازه كه در اعتراف به آن فرصت سوزي كند! بايد با صداي بلندتري «غلط كردم» خود را اعلام كند.
حسين شريعتمداري