چه چيز بايد تغيير كند؟
1- مدتهاست آمريكا و چند كشور غربي همسو با آن از آنچه كه تحت عنوان «تغيير حكومت در ايران» نام مي بردند به موضوع «تغيير رفتار ايران» نزول كرده اند!
در همين سال هاي اخير و بطور مشخص قبل از انتخابات رياست جمهوري دهم در سال 88، آمريكايي ها با تمام پتانسيل و ظرفيت رسانه اي، مالي و سياسي «تغيير رژيم- بخوانيد حكومت- در ايران» را پيگيري و دنبال مي كردند!
در همان سال 88 و بعد از انتخابات رياست جمهوري گزارشي 160صفحه اي از مركز سابان وابسته به انديشكده آمريكايي بروكينگز منتشر شد كه به وضوح نشان مي داد آمريكا تغيير حكومت در ايران را از طريق كودتاي مخملي دنبال مي كند. گزارشي كه توسط استراتژيست هاي برجسته بروكينگز همچون «كنت ام پولاك»، «مارتين اينديك»، «دانيل ال باي من»، «سوزان مالوني»، «مايكل اي اوهانلون» و «بوروس ريدل» تدوين و تهيه شده بود.
گفتني است؛ مركز سابان كه وابسته به بروكينگز است از سوي يك ميلياردر صهيونيست به نام «حيم سابان» (chaim) راه اندازي شد.
انديشكده بروكينگز نيز كه از مراكز تصميم ساز در آمريكا به حساب مي آيد منابع مالي خود را از بنياد فورد و راكفلر وابسته به سازمان سيا-CIA- و برخي از پيمانكاران وزارت دفاع تامين مي كند. البته بانك هايي مثل «بانك آمريكا» (Bank of America) و يا «بانك جي پي مورگان» (Jp Morgan) هم ساپورت مالي بروكينگز را بر عهده دارند.
به لحاظ سياسي همان نقش استراتژيكي را كه بروكينگز براي دموكراتها ايفا مي كند انديشكده آمريكن اينتر پرايز براي جمهوري خواهان در آمريكا بر عهده دارد.
اما در اين ميان ارتباط محدود و خاصي ميان بروكينگز با مركز عمليات نئوكان ها يعني آمريكن اينترپرايز وجود دارد.
موضوع تغيير حكومت در ايران قبل از فتنه سال 88 از جمله موضوعاتي بود كه مؤسساتي مانند بروكينگز و آمريكن اينترپرايز را به هم نزديك كرده بود تا خطاي تحليل در راهبرد تعيين شده به حداقل برسد.
طرفه آنكه يكسال پس از حوادث و وقايع فتنه 88 كه خط براندازي نظام جمهوري اسلامي دنبال مي شد مركز سابان در اواخر سال 89 طي يك گزارش تحليلي كه در وب سايت مؤسسه بروكينگز منتشر شد به صراحت و عجزآلود اذعان كرد كه؛ «وقوع براندازي در جمهوري اسلامي ايران غيرممكن است.»
خب؛ اينجاست كه آمريكايي ها دست از پا درازتر به عنوان «تغيير رفتار ايران» دست يازيده اند اما اكنون اين پرسش مهم پيش كشيده مي شود كه آيا در راهبرد آنچه كه تغيير رفتار ايران نام نهاده اند موفقيتي حاصل شده است؟
2- آمريكايي ها اين بار براي پيش بردن راهبرد تعيين شده خود در رويارويي با ايران يعني آنچه كه تغيير رفتار جمهوري اسلامي نام نهادند بزنگاه انتخابات مجلس نهم را برگزيدند. از همين روي؛ در يك پروسه زماني 6 ماهه قبل از انتخابات، فشارها عليه ايران را در سه پروژه بزرگ «تحريم ها»، «هسته اي» و «حقوق بشر» به سقف رساندند تا به زعم خودشان مشاركت در انتخابات را به چالش كشانده و نهايتاً ايران اسلامي را به آن رفتاري كه مي پندارند مجبور ساخته تا ديگر ايران خار چشم آمريكا در جاي جاي خاورميانه و سد راه زياده طلبي هاي نظام سلطه در منطقه نباشد و بالاخره در شرايط خطير منطقه اي الگو بودن جمهوري اسلامي مخدوش شود.
اما مشاركت 65درصدي ملت بصير ايران در انتخابات مجلس نهم نقشه هاي مراكز تصميم گير و تصميم ساز آمريكا را نقش بر آب كرد.
3- آنچه كه قابل اعتناست تداوم سياست فشار عليه ايران از سوي آمريكا و چند كشور غربي پس از انتخابات مجلس نهم است كه از ملت بزرگ ايران به تعبير رهبر انقلاب سيلي سختي خوردند.
كماكان آمريكايي ها در سه ساحت «تحريم ها»، «هسته اي» و «حقوق بشر» بر ضد ايران پافشاري مي كنند تا به اصطلاح گزينه راهبردي شان يعني تغيير رفتار ايران را اجرايي نمايند!
در بحث «تحريم ها» آمريكا و غرب نه تنها سياست تحريمي شان عليه ايران را بخصوص در دو حوزه بانك مركزي و نفت اصلاح نكرده اند بلكه پس از آن تحريم هاي يكجانبه ديگري را پيش كشيدند و در يك اقدام تكراري، بي خاصيت و نخ نما شده پاره اي ديگر از مسئولان ارشد جمهوري اسلامي را مورد تحريم قرار دادند.
در مقوله «هسته اي» نيز هر چند اواخر فروردين ماه- اواسط آوريل- مذاكرات ايران با گروه 1+5 از سرگرفته مي شود ولي كماكان و بخصوص اين روزها و در آستانه مذاكرات، نغمه زورگويي و بي منطقي آنها به گوش مي رسد. همين دو روز پيش خبرگزاري رويترز در گزارشي ادعا كرد كه درخواست كاهش سطح غني سازي از 20درصد به 5/3درصد مهم ترين درخواست 1+5 در مذاكرات آوريل است!
در موضوع «حقوق بشر» هم ماموريت احمد شهيد براي به اصطلاح گزارشگري از وضعيت حقوق بشر در ايران تمديد شد.
شوراي حقوق بشر سازمان ملل در 3 فروردين سال جاري- 22مارس- با يك راي ضعيف و حداقلي يعني 22 راي موافق از 47 كشور عضو در حالي ماموريت احمد شهيد را تمديد كرد كه از ابتدا تعيين گزارشگر ويژه- و نه موضوعي- براي ايران غيرقانوني بود و تصويب قطعنامه براي تعيين گزارشگر و بعد انتخاب احمد شهيد به عنوان گزارشگر با كارگرداني آمريكا صورت گرفت.
اما با همه اين تقلاها و تحركات براي آنچه كه تغيير رفتار ايران نام نهاده شده و بدان دل بسته اند بايد ديد چه طرفي بسته اند؟
4- اجازه بدهيد براي پاسخ به سوالي كه در بند قبل مطرح شد بدون مقدمه چيني به سراغ منابع غربي و آمريكايي برويم و اين بار هم انديشكده بروكينگز. اين انديشكده اخيرا در ارزيابي برنامه ريزي هاي آمريكا بر ضد ايران بويژه در موضوعات حساسي چون «تحريم ها» و «هسته اي» مي نويسد: «واشنگتن آنجا كه بايد كم آورده است: ايجاد تغييرات اساسي در رفتار ايران» و بلافاصله مي افزايد: «تحريم ها رهبران ايران را متقاعد نكرده بلكه به سود آنهاست كه آرمان هاي هسته اي خود را رها نكنند و يا لااقل وارد گفت وگوهايي جدي با واشنگتن شوند و در عوض واشنگتن در گرداب طرز فكر خود گرفتار شد؛ طرز فكري كه بنا به گفته «دنيس رايس» مشاور ارشد سابق كاخ سفيد بر اين مبناست كه «فشار كارساز است». دنبال كردن اين فرمول توسط دولت [اوباما] منجر به ايجاد يك حلقه باطل شد؛ زماني كه فشار براي رسيدن به هدف مورد نظر جواب نداد، تنها راه حل فشار بيشتر است».
بروكينگز سپس درباره ناكارآمدي فرمول ياد شده خاطر نشان مي كند: «ايران در طول تاريخ نشان داده است كه ظرفيت مقابله با مشكلات را براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود دارد. اين كشور در نتيجه تاثيرات انقلاب [اسلامي] و جنگ با عراق، در تحمل مشكلات شديد اقتصادي تجارب گسترده اي دارد.»
در همين راستا نظر شخصي مثل تام دونيلون مشاور امنيت ملي دولت اوباما نيز خواندني است كه به صراحت مي گويد واشنگتن در تغيير اساسي رفتار ايران ناموفق بوده است.
5- و بالاخره بايد خاطر نشان كرد كه علت العلل ناكامي و شكست آمريكا در رويارويي با ايران علاوه بر اشتباه محاسباتي دولتمردان واشنگتن از توان خود به محاسبات غلط و عدم شناخت قدرت و اقتدار واقعي ايران كه برخاسته از ايمان راسخ آنان به آموزه هاي اسلام ناب محمدي(ص) است مربوط مي شود. اگر غير از اين است چرا نتيجه تحريم ايران، گلوي آمريكا و اروپا را مي فشارد تا جايي كه بحران انرژي بنزين دزدي را در ايالت هاي آمريكا فراگير كرده و قيمت هر گالن بنزين در افزايشي بي سابقه به مرز 5 دلار رسيده است؟ در موضوع حقوق بشر نيز سيماي بدون رتوش آمريكا در اثر جنبش فراگير تسخير وال استريت برملا شده است و امروزه، اين سوال جدي در افكارعمومي دنياست كه چرا آمريكا كه داعيه حقوق بشر دارد تحت هر شرايطي از رژيم جعلي و كودك كش رژيم صهيونيستي حمايت مي كند؟ نمونه اخير آن را مي توان در راي منفي آمريكا به قطعنامه شوراي حقوق بشر درباره شهرك سازي هاي غاصبانه و متجاوزانه رژيم صهيونيستي آدرس داد كه تنها آمريكا از ميان 47 عضو اين شورا، حقوق حقه مردم فلسطين را زيرپا گذاشت!
در بحث هسته اي هم بايد جان مطلب را از زبان سردبير فارين پاليسي شنيد كه بدون پرده گفت؛ ايران چون به آمريكا «نه» مي گويد مورد هجمه و غضب قرار گرفته است.
بنابراين آمريكايي ها بايد بجاي خيال خام تغيير رفتار ايران در برابر عربده كشي هاي واشنگتن به تغيير نگاه خودشان به ايران قدرتمند هسته اي بينديشند كه به تعبير برخي از منابع غربي و منطقه اي چاره اي ندارند جز آن كه رقص قدرت ايران را ببينند.
حسام الدين برومند