طعمه گذاري شبكه عنكبوت
هدف از مغالطه و سفسطه، كتمان حقيقت و اغواگري است. كسي كه مغالطه مي كند، اصالتا بر آن است كه ذهن طرف مقابل را از حقيقت موجود منحرف كند. طرح غلط و نادرست صورت مسئله، يكي از اقسام پيچيده مغالطه است كه به واسطه آن، پاسخ نادرست مجال مطرح شدن پيدا مي كند. پيش كشيدن موضوع نرمش با آمريكا براي حل مشكلات كشور، يكي از اين قبيل مغالطه هاست. در مختصات تاريخي فروردين 1391، اين پرسش كه «در برابر آمريكا بايد نرمش نشان داد يا مقاومت كرد؟»، وجهي آميخته به مغالطه پيدا مي كند چرا كه اولا پرسشي تاريخ گذشته و منقضي است و ثانيا پاسخ شايسته خود را از ملت و حاكميت ايران گرفته است و اگر اين دو گزاره درست باشد كه هست، آن وقت مي توان گفت مغالطه بزرگتر، برابر گرفتن دو كفه «سازش و نرمش» يا «مقاومت و پايداري» در ايران است. به عبارت ديگر جريان رسانه اي پيگير ماجرا- شبكه عنكبوت- اساسا در بزرگ نمايي موضوع هم مغالطه كرده است.
دعوت به مذاكره و نرمش با آمريكا براي حل مشكلات و رفع فشار تحريم، از چند جهت به گريه بر سر قبر بدون مرده مي ماند. 1- جرياني در اين زمينه پيشقدم شده كه «قل» دوم آنها در خارج و در لابي با محافل آمريكايي و اروپايي، پيشنهاددهنده تشديد تحريم ها عليه ايران طي 2 سال گذشته بوده است. برخي از چهره هاي سياسي كه بعد از تنگناي فتنه سبز- به واسطه تقسيم كار- از ايران خارج شدند و نقش رابط سازمان فتنه با اتاق هاي عمليات اطلاعاتي در آمريكا و اروپا را بازي كردند، «گرا»ي تحريم ها را براي تشديد فشار بر ملت ايران دادند. همان محافل طي دو دهه اخير كساني را در داخل جنبانده اند تا دم از سازش و نرمش در مقابل آمريكا بزنند.آنها مي كوشند پارسنگي در كفه خالي آمريكا بگذارند و تهديدهاي او را معتبر نشان دهند. 2- اگر پاسخ ملت ايران در برابر فشار دشمن و تحريم هاي او، سازش و تسليم بود، آن دو سيلي سخت بر گوش استكبار در 22 بهمن و 12اسفند 1390 (انتخابات باشكوه مجلس) نواخته نمي شد. قدرت نمايي ملت ايران در «خيابان» و «پاي صندوق هاي رأي» در حالي نقش بست كه جريان چند ضلعي سياسي- رسانه اي نقش آفرين در فتنه، دستكم به مدت 2 سال، خط تحريم سياسي حاكميت را دنبال كرده و جريان خارجي نيز اذعان كرده بود هدفگذاري تحريم هاي اقتصادي، خالي كردن پاي صندوق ها از مردم است- بدين ترتيب مي شد پاي ميز مذاكرات هسته اي، از ايران باج گرفت-اما ركورد مشاركت 65 درصدي مردم،راه را بر هر گونه مغالطه و وارونه نمايي درباره افكار عمومي ايران بست تا كسي در قواره هاي نخست وزير رژيم صهيونيستي همين سه شنبه گذشته در جمع خبرنگاران اذعان كند «با وجود تحريم ها و چالش هاي اقتصادي، انتخابات پارلماني باعث قوي تر شدن رژيم اسلامي شد. ايران حتي يك ميلي متر از موضع خود درباره برنامه هسته اي عقب نشيني نكرده است.»
آنچه بنيامين نتانياهو مي گويد جمع بندي نتايج يك چالش 9 ساله است. دشمن در اين چالش همه جانبه از هيچ حربه اي فروگذار نكرد. از تهديد به حمله نظامي و ترور دانشمندان هسته اي و خرابكاري تا نقض تعهدات متعدد و تحريم هاي چند لايه. افراد خوش بين به غرب و آمريكا در اين چالش 9 ساله ديدند كه هرچه مقاومت و پيشروي، قرين پيروزي است، نرمش و درجا زدن و تعليق صرفا موجب جسارت بيشتر دشمن مي شود. 60 سال تجربه انباشته از روزگار دكتر محمد مصدق در سال هاي 32-1330 تا دوره دولت موقت و سپس برخي خوش خيالي ها در دولت هاي بعدي، كفايت مي كند كه ملت ما ماهيت و جوهر تغييرناپذير استكبار را بشناسند و ديگر به «نرمش» به عنوان يك گزينه و راه حل ننگرند. آمريكا و انگليس كه مصدق سكولار و فاقد داعيه در زمينه حاكميت اسلام را تحمل نكردند، چرا بايد با ديگران از در مسالمت درآيند؟ كودتاي 28 مرداد 32، سيلي سخت و بيداركننده آمريكا و انگليس است كه صداي آن تا هميشه در گوش تاريخ ايران مي ماند.
اما اينكه چرا جماعتي به سادگي از انبوه جنايت ها و ستم ها و خيانت ها و جنايت هاي جبهه استكبار در حق ملت ايران مي گذرند و نسخه نرمش و تسليم مي پيچند، مسئله ديگري است جدا از حساب نظام «امت- امامت» در ايران كه هيمنه قدرت آمريكا را در 33 سال گذشته به ويژه يك دهه اخير شكسته است. ملت ايران به موازات پيشرفت هاي شگرف در يك دهه گذشته و در حالي كه حاضر نبود درجا بزند، وزن گزينه مذاكره را از سعدآباد تا برلين و بروكسل و ژنو و اسلامبول سنجيد و اين بار در كنار آگاهي، يقين كرد كه راه عزت و پيشرفت، از مسير ايستادگي و مقاومت مي گذرد و نه معطل ماندن و از انحصارطلبان جهان اجازه پيشرفت خواستن. آنها كه در اين ميان كم آوردند و از قافله ملت جاماندند و شعار «لاطاقه لنااليوم»- امروز قدرت مواجهه نداريم- سر دادند، همان رجال و محافل سياسي بودند كه پيش از اين در ابتلا و آزمون هاي گوناگون لغزيده بودند. و آنها كه به لوازم آزمون هاي الهي پايبند نباشند و از حرمت ها عبور كنند، چگونه مي توانند مؤمنامه اعلام كنند «كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره ً باذن الله» و «ربنا افرغ علينا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الكافرين»؟!
اطاعت، مقدمه مقاومت و پايداري است و عبور از حدود الهي آدمي را به كجي و انحراف و گمراهي مي كشاند. قرآن كريم در ماجراي خالي كردن ميدان جنگ احد از سوي گروهي از مسلمانان، خبر از سنتي الهي مي دهد. «انّ الذين تولوا منكم يوم التقي الجمعان انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا...» (آيه 551 سوره آل عمران). جز اين نبود كه شيطان پاي آنها را به خاطر برخي از رفتارهاي گذشته شان لغزاند و نتوانستند پايداري كنند. به تعبير مقتداي حكيم انقلاب «عمل بد، به عدم استقامت در ميدان منتهي مي شود. عمل بد به تغيير باورها منتهي مي شود... ما تعجب مي كنيم گاهي اوقات وقتي مي بينيم عقايد افراد دگرگوني پيدا مي كند. حالا به عامه مردم و به متن جامعه خيلي كاري ندارم؛ انسان گاهي روي نخبگان نگاه مي كند، وقتي يك خرده تفحص مي كند، مي بيند كه اين مربوط مي شود به همين آيه شريفه انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا. يك پوسيدگي در دندان به وجود مي آيد، به آن نمي رسيم، يك وقت مي بينيم زير يك چيز سختي دندان شكست؛ مي فهميم ظاهر خوبي داشته اما پوك بوده. انسان يك شكستگي هاي اين جوري را مشاهده مي كند» (ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 32 خرداد 0931).
زمزمه نرمش با استكبار، مغالطه اي تاريخ مصرف گذشته و بلاموضوع در قياس با تراز بالاي شعور ملت ماست. اما مي توان پرسيد كه آيا بازيگراني كه -دانسته يا ندانسته- آلت دست واسطه ها قرار مي گيرند و اين مغالطه را پيش مي كشند، مورد احترام دشمنان خواهند بود؟ تاريخ كجا به ياد دارد كه سازشگران و خائنان به يك قوم، از سوي دشمن تكريم شده باشند؟ اينها فقط نقش افراد انتحاري و طعمه سرقلاب را بازي مي كنند و اگر هم سرخط و سرلوحه شبكه زنجيره عنكبوت قرار مي گيرند و بزرگ نمايي مي شوند، صرفاً براي قرباني كردن و تله گذاري است. به عنوان مثال در موضوع تحريم انتخابات مجلس و سپس شكستن آن از سوي يكي از سران جبهه اصلاحات، عباس عبدي تصريح كرد كساني به روش سازمان مجاهدين خلق (منافقين)، آن رجل سياسي را هل مي دادند تا خودكشي و انتحار كند! و «نگاه آنها به افراد، ابزاري است». مشابه همين شيوه، تيتر زدن رسانه هاي زنجيره اي در زمينه لزوم مذاكره با آمريكا و تنش زدايي به عنوان مقدمه حل مشكلات داخلي است. حق بدهيد فلان نشريه زنجيره اي را خيرخواه و وطن دوست تلقي نكنيم اگر فراموش نكرده باشيم كه همان نشريه هنگام حمله ارتش آمريكا به افغانستان و عراق، از آنها به عنوان «ارتش آزاديبخش» ياد كرد و درباره حقانيت غرب! در چالش هسته اي با ايران نوشت «ايران تقواي اتمي ندارد و بنابراين غرب نمي تواند اجازه دهد كه ايران صاحب فناوري اتمي شود»! ما در همين تاريخ 61-51 سال گذشته ديديم كه شبكه رسانه اي عنكبوت، چگونه از رجال سياسي هم اميركبير ساخت و هم عاليجناب سرخپوش قتل هاي زنجيره اي، هم قديس اصلاح طلبي و هم مزاحمي كه بايد از قطار اصلاحات پياده اش كرد و... به راستي اگر اميركبير اهل سازش بود، چرا خونش بر زمين ريخت؟ باور كنيد اميركبير خودكشي نكرد!
شبكه عنكبوت قرباني مي گيرد اما صرفاً از ميان كساني كه قرابتي با اين شبكه دارند و به سوي آن كشيده مي شوند. فعاليت اين شبكه به عنوان ستون پنجم دشمن، حتماً در تعارض با منافع و امنيت ملي است اما در عين حال نوع تحركات آنها فاش مي كند كه در اتاق فكرهاي اطلاعاتي و عملياتي دشمن، چه كساني و چرا سوژه اند و دشمن دنبال چيست؟ شبكه عنكبوت، ما را به عمق اتاق طراحان اطلاعاتي در سيا و موساد و ام آي 6 دلالت مي كند. اگر شعار راهبردي ملت ايران به تأسي از امام و رهبري، «ما مي توانيم» و پايبندي به لوازم آن است، شبكه چند ضلعي سياسي- رسانه اي عنكبوت درصدد اثبات «شما نمي توانيد و بايد تسليم شويد» است ولو به قيمت قرباني كردن طعمه هاي خود! اكنون دو جريان را به سادگي مي توان تشخيص داد. 1- متن ملت كه با تأسي به ولايت، در راه استقلال و مقاومت و مجاهدت خستگي ناپذير و پيشرفت قدم نهاده است 2- محافل حاشيه اي و انگشت نما كه به واسطه زد و بند با بيگانه، دم از تسليم مي زنند و برآتش اختلاف مي دمند و يأس آفريني مي كنند. جريان اول كانون جوشان اميد و حركت است و حلقه هاي حاشيه اي، اجاق سرد يأس و در جا زدن و تسليم.
محمد ايماني