خلیج فارس/شعر
خلیج فارس!
نگین شعر بر انگشتر مینایی ایران!
کتاب نیلگون رازهای سینهی تاریخ!
رواقی آبگون،
ـ دهلیز قلبی پرتپش، جوشنده جاویدان
**
قدمگاه غرور و اقتدار پارس!
سریر پایتخت شوکت دریایی ایرانزمین، از مشرق تاریخ تا امروز!
گذرگاه شرف، آوند خون گرم در رگهای ایرانشهر!
گلوگاه حیات و مرگ!
حریر بستر خواب و خیال سندباد و...
ـ پوشش تابوت بایندر!
نماد قتل عام کاروان بیگناهی،
ـ مردمی آسوده بر بال سفر
ـ در انفجار ناگهان کینه و کابوس...
**
خلیج فارس!
تپشگاه صدف، گهوارهی رؤیای مروارید!
کمان لاجوردیفام، گردنبند فیروزه،
کلید قصرهای گنج زیر آب
بهشت گامهای جاشوان، در ملتقای بوسه و دیدار
هیاهوخانهی کالای صیادان و لنگرگاه شرجیها...
طنین نبض ایران
ـ بستر کیش و ابوموسی و تنب و خارک، قشم و هرمز و...
ـ دردانههای پیکر ایران!
پلی از آب، با طاق و ستونی از مقرنسهای آبیرنگ
ـ از آیینههای تندر و خیزاب
چمنزار نسیم و موج و کف، تالار آیینه...
**
در این آیینهها پیداست:
سرود بادها در بادبانهای شکوه ناوگان داریوش و نادر و عباس،
ـ با آهنگ پیروزی!
غرور زخمی مزدورهای دور یا نزدیک زیر گامهای کوهوار فخر ایرانی
گریز کوسههای وحشی آنسوی دریاها
ـ هلند و پرتغال و آندلس
ـ کمپانی غارت، بریتانی!
شکست استخوان و هیبت پادرگریز ناویان، بر تختهپارهها و کشتیها
فرو غلتیده در غرقابهای ترس .
**
در این آیینهها پیداست:
عبور بافههای خشم خسرو، هرمز و شاپور،
ـ عبور بند از پا، طوق از گردن، طناب از کتف ـ
سزای ناسپاسی، کیفر دستان تازیهای دستانداز...
صدای سیلی ایران به روی گونههای آز!
طنینافکن، میان موجها، از دور...
**
چراغ افروز و گرمیبخش شبهای زمین،
ـ کانون روح آتش زرتشت!
درفش تا ابد در اهتزاز قوم ایرانی!
نشان افتخار سرزمین پارس
خلیج فارس !...