کد خبر: ۳۳۳۹۵
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۵ - ۱۹ تير ۱۳۹۱

سوريه و چالش امپراتوري امریکا

سايت activist post در مقاله اي با عنوان «اگر آمريكا در سوريه ببازد، امپراتوري خود را مي بازد» به قلم «توني كارتالوچي» تحليلگر آمريكايي از يك طرح 5 ساله آمريكايي-اسرائيلي براي متلاشي كردن سوريه پرده برداشت. البته اين چند دهمين مقاله مستندي است كه در غرب در رابطه با انگيزه و اهداف اصلي آمريكا و دنباله هاي آن در غرب و منطقه از تسليح و تجهيز تروريست ها عليه دمشق نوشته مي شود.
كارتالوچي در مقاله مستند خود مي نويسد تلاش براي تغيير نظام سوريه به زمان شكست رژيم صهيونيستي از حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه برمي گردد. در آن جنگ رژيم غاصب اگرچه از همه امكانات نظامي در زمين، هوا و دريا استفاده كرد و از آمريكا، فرانسه، انگليس، عربستان و... چك سفيد امضا براي توسل به هر جنايت دريافت كرده بود و به طولاني ترين جنگ خود طي 60 سال اخير مبادرت ورزيد، اما در نهايت به شكست كامل رسيد و در واقع اميد به آينده را به كلي از دست داد. حدود سه ماه پس از پايان اين جنگ يك هيأت 80 نفره تحقيق به سرپرستي وينوگراد تشكيل شد، اين هيأت تركيبي از نيروهاي نظامي، امنيتي، سياسي، قضايي بود و پس از حدود 9 ماه گزارش مستند و كاملي از علل و عوامل شكست رژيم صهيونيستي از حزب الله لبنان ارائه داد و پس از آن در گزارش نهايي بهمن 86 به درستي يافته هاي آن تأكيد نمود، پس از آن بود كه همه فرماندهان عالي و ارشد نظامي، مقامات ارشد امنيتي و مقامات سياسي بركنار شدند. در اين گزارش يك نكته كليدي درباره عوامل خارجي شكست اسرائيل آمده و گوشزد كرده بود كه: «سوريه در فاصله سالهاي 1996- اولين عقب نشيني رژيم صهيونيستي از لبنان- تا 2006- زمان آغاز جنگ 33 روزه- نقش عمده و اصلي در تجهيز و پشتيباني از حزب الله داشته و بدون اين كمك ها شكست اسرائيل در سالهاي 2000- زمان عقب نشيني كامل اسرائيل از لبنان- و 2006 امكان پذير نبوده است.»
كارتالوچي در اين مقاله مستند فاش كرده است كه پس از صدور جمعبندي كميته تحقيق وينوگراد، آمريكايي ها و رژيم صهيونيستي از ميان برداشتن دولت اسد را در دستور كار قرار دادند در اين طرح قرار شد كه بعد از سقوط دولت اسد، جنگ جديدي عليه حزب الله لبنان به راه افتد تا از يك سو شكست 2000 و 2006 جبران شود و از سوي ديگر مقدمه حمله نظامي عليه دولت ايران فراهم گردد. اما اجراي فوري اين نتيجه گيري امكانپذير نبود و از اين رو اجراي آن تا زمان آغاز انقلابات عربي به تأخير افتاد.
كارتالوچي در اين مقاله مستند به نكته مهمتري هم اشاره مي كند و مي گويد: اما شروع انقلاب هاي عربي اگرچه براي اعمال فشار بر سوريه مناسب بود اما خود اين انقلاب ها به چالش بزرگتر از شكست 2006 از حزب الله براي آمريكا و اسرائيل تبديل شد. سقوط حسني مبارك در مصر توازن منطقه را كاملاً به ضرر غرب تغيير داد در حالي كه مهار آن از آمريكا و اروپا ساخته نبود چرا كه مردم مصر دهها سال چنين روزي را انتظار مي كشيدند. براين اساس آمريكا روي سوريه متمركز شد تا بتواند در قبال چيزهايي كه از دست مي دهد، چيزي بدست آورد چرا كه در غير اين صورت، نه تنها خاورميانه بلكه امپراتوري خود را مي بازد.
اين واقعي ترين تصوير مخاصمه كنوني غرب در سوريه است كه اسناد و دلايل و شواهد فراوان از آن پشتيباني مي كند در مورد تحولات سوريه و ناكامي 16 ماهه آمريكا نكات ديگري هم وجود دارد:
1- در يك هفته سه اجلاس براي تغيير سوريه با محوريت آمريكا برگزار شده است اجلاس روز شنبه ژنو، نشست روز سه شنبه قاهره و اجلاس روز جمعه پاريس از يك سو از اهميت سقوط نظام سوريه براي غرب خبر مي دهد و در عين حال از ناتواني غرب پرده برمي دارد. در اجلاس ژنو قرار بود بركناري بشاراسد به تصويب برسد و از آنجا كه 5 عضو دائم شوراي امنيت در آن عضو بودند، زمينه مداخله نظامي عليه سوريه فراهم شود كه با مخالفت روسيه و چين به بن بست رسيد. در نشست قاهره قرار بود مخالفان داخلي بشار اسد كه با اقدام نظامي عليه كشورشان مخالف بودند را به گروه هاي شبه نظامي وابسته به آمريكا ملحق كنند و مخالفان يكدست شوند، اين اتفاق هم نيفتاد و حتي شكاف شبه نظاميان بيشتر شد. در اجلاس پاريس، آمريكايي ها مي خواستند وانمود كنند كه عليرغم مخالفت روسيه، چين، ايران و حداقل 100 كشور ديگر با مداخله خارجي عليه مردم و دولت سوريه، يك اجماع جهاني براي بركناري بشار اسد حول محور آمريكا به وجود آمده است. در اين اجلاس هم حداقل نيمي از كشورهاي جهان غايب بودند و تعدادي از دولت هاي عربي هم كه با اصرار و اجبار آمريكا به پاريس آمده بودند با مداخله خارجي و بركناري دولت بشار اسد مخالفت كردند و در نهايت بيانيه پاريس روي سه موضوع تشديد فشارهاي اقتصادي، كمك به مخالفان مردم و دولت سوريه و تصويب قطعنامه شوراي امنيت عليه سوريه براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل تأكيد كرد. اين موارد اولاً مورد توافق واقع نشده بودند و اجماعي براي آن به وجود نيامد ثانياً موضوعات جديدي نبودند.
و ثالثاً؛ كار به شوراي امنيتي واگذار شد كه در آن چين و روسيه هر قطعنامه متضمن مداخله نظامي عليه سوريه را وتو مي كنند. با اين وصف اجلاس پاريس بار ديگر بن بست آمريكايي ها را به تصوير كشيد.
2- در همان روز برگزاري اجلاس پاريس، كوفي عنان كه نمايندگي شوراي امنيت سازمان ملل و اتحاديه عرب- و در واقع نمايندگي آمريكا، انگليس، فرانسه، عربستان و رژيم صهيونيستي- را بر عهده دارد در مصاحبه با «گاردين» از فشار شديد آمريكا و عواقب آن پرده برداشت. عنان گفت:«رقابت ويرانگر ميان روسيه و غرب شعله ورتر شدن درگيري هاي داخلي سوريه و سرايت آشوب به همسايگان را در پي دارد» در واقع عنان در اين سخنان از يك سو از بن بست عمليات ضدبشار در سوريه خبر داد و از سوي ديگر به همسايگان سوريه- منظور همسايگاني كه در تسليح و تجهيز تروريست ها نقش دارند- هشدار داد كه ادامه وضعيت كنوني بيش از آنكه به ضرر آمريكا و اروپا و يا به ضرر دولت سوريه باشد به ضرر آنان است اين خود اعترافي بزرگ به بن بست راه حل هاي ژنو و پاريس به حساب مي آيد و به عبارت ديگر سخنان عنان، اعتراف صريحي به بن بست هرگونه مداخله خارجي- اعم از مداخله نظامي امنيتي يا سياسي- عليه سوريه است.
3- لحن تند روز سه شنبه كلينتون و تهديد روسيه به مجازات و نيز لحن بسيار تند مك كين عليه روسيه و چين (تهديد به انتقال انقلاب هاي عربي به اين دو كشور) از مخمصه آمريكا در مورد سوريه خبر مي دهند.
اظهارات تند مقامات آمريكايي از يك سو و مقاومت روسيه و چين به خوبي نشان مي دهد كه «تغيير در سوريه» بسيار سخت است و بنظر مي آيد به ميزاني كه «تغيير» در سوريه براي غرب، استراتژيك است براي جبهه مقابل آن «عدم تغيير» استراتژيك است و اين موضوعي است كه مي تواند به يك رويارويي شديد بين المللي منجر شود اما البته جبهه بين المللي و منطقه اي حامي سوريه به خوبي مي دانند كه اصرار بيش از حد آمريكا براي تغيير نظام سياسي دمشق، غرب را دچار شكاف مي كند. چند روز پيش يك مقام فرانسوي هشدار داد كه سوريه مي تواند محور جنگ سرد جديد بين شرق و غرب باشد. اما در اين صورت نيز گره سوريه براي غرب سخت تر مي شود.
4- در صورت بقاء دولت اسد در سوريه، وضع رژيم صهيونيستي از اين هم وخيم تر مي شود چرا كه اگر ثابت شود جبهه بين المللي و منطقه اي حامي اسرائيل قادر به جابجايي قدرت در يك كشور نه چندان قوي هم نيست از آنجا كه وجود رژيم صهيونيستي به خارج وابسته است، بقاء اسرائيل بطور جدي تهديد مي شود بر اين اساس يك مؤسسه معتبر تحقيقاتي آمريكا دو هفته پيش با اشاره به بررسي هاي جامع اعلام كرد كه در سال 2020 ديگر از اسرائيل خبري نخواهد بود. البته ناتواني آمريكا در سقوط اسد فقط بقاء رژيم صهيونيستي را تهديد نمي كند بلكه هر رژيم وابسته به آمريكا در خاورميانه را در معرض فروپاشي قرار مي دهد.
5- غرب و عوامل منطقه اي آن در سوريه با يك تناقض مواجه شده اند چرا كه از يك سو به دليل نفوذ مردمي دولت سوريه، بركناري بشار از طريق سياسي امكان پذير نيست و لذا امنيتي كردن شرايط داخلي سوريه براي غرب يك ضرورت به حساب مي آيد و از سوي ديگر امنيتي كردن فضاي تحولات سوريه به دولت قانوني دمشق امكان مي دهد تا با ابزار نظامي به مقابله با مخالفان مسلح بپردازد كما اينكه اين اقدام در دو نوبت- بهمن و اسفند 90 و خرداد و تير 91- انجام شد و نتيجه آن پاكسازي شهرها و روستاها از مخالفان مسلح بود.
هيچ قانوني وجود ندارد كه بشار اسد را از تعقيب مخالفان مسلح بازدارد كما اينكه هيچ قانوني وجود ندارد كه توسل به جنگ داخلي يا خارجي براي غلبه بر يك دولت را موجه جلوه دهد بنابراين كاملاً واضح است كه اقدام بشار اسد حتي آنگاه كه صدها مخالف مسلح را هدف قرار مي دهد، قانوني و اخلاقي است ولي در نقطه مقابل آن ارسال حتي يك گلوله از سوي كشورهاي آمريكا، انگليس، فرانسه، عربستان، قطر، تركيه و رژيم صهيونيستي غيراخلاقي و غيرقانوني است حتي اگر آن گلوله، يك عنصر نظامي سوريه را هدف قرار دهد. در عين حال ترديدي نيست كه به مرور فضاي اخلاقي بر فضاي غيراخلاقي غلبه مي كند.
6- اجلاس اخير پاريس كه در ادامه سلسله اجلاس هاي ضدسوري بود، نتوانست راه مخالفان مسلح را هموار كند چرا كه مخالفان از انواع حمايت هاي خارجي، برخوردار بودند. پول قطر و عربستان سرازير بود، دولت آمريكا با وقاحت از آنان حمايت مي كرد و سازمان ملل هم در اختيار آنان بود. جالب اين است كه راسموسن فرمانده ناتو يك روز پس از اجلاس پاريس كه روي حمايت نظامي و غيرنظامي از مخالفان سوريه تأكيد شده بود هرگونه مداخله نظامي ناتو عليه سوريه را با تأكيد رد كرد و گفت از نظر ناتو يگانه راه حل سوريه راه حل سياسي است و كوفي عنان ديروز با صراحت اجلاس پاريس را «كاملاً شكست خورده» ارزيابي كرد.
7- عناصر جبهه مخالف بشار اسد، اگرچه روي ساقط كردن نظام سياسي سوريه توافق دارند اما در مورد نظام جايگزين در سوريه هيچ توافقي ندارند. در اين ميان آمريكا، اروپا، رژيم صهيونيستي و عربستان بر محوريت لائيك هاي مسلح تأكيد كرده و با مشاركت اخوان المسلمين و مخالفان داخلي سوريه در حكومت آينده بشدت مخالفند، تركيه و مصر بر محوريت اخوان المسلمين تأكيد مي كنند و با محوريت لائيك هاي مسلح مخالفند، قطر بر محوريت مشترك اخوان و مخالفان داخلي سوريه تأكيد مي كند. تركيه حضور كردهاي مخالف در حكومت آينده را برنمي تابد و حال آنكه غرب روي مشاركت كردها تأكيد دارد. به عبارت ديگر توافق موجود جبهه مخالفان بشار جنبه سلبي دارد و از اين رو هرگاه سخن از نظام آينده مي شود، اختلافات ميان آنان شدت مي گيرد اين موضوعي است كه در نهايت بخشي از معارضه سوريه- بخصوص اخوان المسلمين- را به سمت توافق با دولت كنوني سوريه سوق مي دهد.
سعدالله زارعي

نظرات بینندگان