با ایمان و تقوا میتوان در محرومترین روستاها جزء بزرگترین ها بود
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، "هادی فرودسی" امروز به عنوان یکی از رباعی سرایان موفق کشورمان مطرح است. صحبتهای زلال و بیریای او در کنار شعرهایی که با همین ویژگیها از او شخصیتی دوست داشتنی ساخته است، شنیدنی است.
هادی فرودسی، دلداده انقلاب اسلامی و ادبیات این حوزه است.
او اکنون ساکن روستای کته گنبد (که یکی از روستاهای شهرستان سروستان استان فارس است) میباشد. و میگوید به روستایی بودنم افتخار میکنم. گپ و گفت مفصل فارس با وی را بخوانید؛
فارس: «آقا هادی» روستای «کته گنبد» کجاست؟
بسمالله الرحمن الرحیم، روستای «کته گنبد» از توابع شهرستان سروستان استان فارس در 80 کیلومتری شیراز قرار دارد و مابین «فسا» و «شیراز» است.
فارس: شما الان «کته گنبد» زندگی میکنید؟
بله، الان خود «کته گنبد» زندگی میکنم
فارس: چه سالی به دنیا آمدید؟
30/4/65 در روستای «کته گنبد»
* وقتی آن شعر قیصر را میخوانم یاد روستای «کته گنبد» میافتم
فارس: از حال و هوای روستای «کته گنبد» که در آن زندگی میکنید برایمان بیشتر بگویید.
به نظر من روستای «کته گنبد» را مرحوم «قیصر امینپور» در آن شعرش در کتاب «به قول پرستو» توصیف میکند و وقتی من آن شعر را میخوانم یاد روستای «کته گنبد» میافتم، شغل مردم در این روستا دامداری و کشاورزی است و بیشتر محصولات آنها، یونجه، گندم، جو و صیفی جات، خربزه، هندوانه است . به دلیل خشکسالی چند سالی است که متأسفانه چاههای کشاورزی از رونق افتاده است و بیشتر همان دامداری است و دامداری هم خیلی کم شده است.
فارس: همان شعری که قیصر برای هم بازیهای دیروزش گفته است برای «گتوند» میگوید؟
دقیقا همان شعر «قیصر» حال و هوای روستای «کته گنبد» را دارد، خانههای کاهگلی و قدیمی که الان یک مقدار نوساز شده است ولی هنوز همان حال و هوای کاه گل و روی پشت بام و مهتاب و کوزه گلی و اینها را هنوز دارد.
فارس: چرا فامیلی شما «فردوسی» است؟
چونکه جد پدرمان «فردوسی» بوده است و شاید تاریخ نشان دهد که یک ارتباطی هم با آن «فردوسی» بزرگ داشته باشیم.
* یکی از افتخاراتم این است که به همراه پدرم چوپانی میکردم
فارس: خودت از زمانی که یادت میآید بیشتر در دوران کودکی و نوجوانی، در آن سالها به غیر از شاعری بیشتر به چه کارهایی مشغول بودید؟
من یکی از افتخاراتم این است که از دوران نوجوانی به بعد به همراه پدرم چوپانی میکردم و بعد از چوپانی هم به کار کشاورزی مشغول شدم و دامداری و کشاورزی را با تمام وجودم حس کردم و با داس و گندم و خرمن و ... انس دیرینهای دارم.
فارس: یعنی شما در دورهی نوجوانی و دبیرستان هم درس میخواندید و هم کار میکردید؟
بله، بله
فارس: و الان هم میخواهی بگویی مانند کتاب «بیبال پریدن قیصر» که میگوید من کار میکنم، تو احتکار میکنی، من بار میکنم، تو انبار میکنی» این گونه می نویسی؟
دقیقا، خیلی قشنگ گفته است.
فارس: چه زمانی «آقا هادی» شعر به سراغ شما آمد؟
تقریبا از سال دوم دبیرستان، یعنی 9 سال پیش
فارس: اولین کسی که شما را به شعر تشویق کرد که بود؟
اولین کسی که مرا به شعر تشویق کرد «سید محمدامین جعفری» در حوزه هنری شیراز بود، ایشان مرا تشویق کرد و به من امید داد و گفت شما میتوانی شعر برای انقلاب، اهل بیت، شهدا بسرایی و من از راهنماییهای او استفاده کردم. یعنی بیشتر از اینکه مرا تشویق کند مرا تحویل گرفت.
فارس: در همان سال دوم دبیرستان؟
بله
فارس: در کدام دبیرستان درس میخواندی؟
دبیرستان «حضرت رسول (ص)» در شهرستان سروستان و از سال دوم دبیرستان به بعد را در دبیرستان «شهید مطهری» شهرستان سروستان درس خواندم.
فارس: چقدر از روستای شما تا دبیرستانتان فاصله بود؟
6 کیلومتر
فارس: پیاده میرفتی یا وسیله نقلیه هم بود؟
نه، پیاده نمیرفتم با مینیبوس به مدرسه میرفتم
فارس: وقتی که معلمان میدانستند «هادی فردوسی» شاعر است چگونه با شما برخورد میکردند؟
بعضی از معلمهایمان مانند معلم برنامهریزیمان برخورد خوبی نداشت! حالا هر کجا هست انشاء الله خداوند خیرش دهد. ولی بقیه معلمها مانند معلم ادبیات و عربی مرا بسیار تشویق میکردند، معلم برنامهریزی را که نام بردم خواستار پیشرفت من نبود. یعنی در ظاهر که این جوری بود و در باطن نشان میداد که دارد یک کاری میکند تا من نتوانم پیشرفت کنم اما معلم ادبیات و عربیام گامهای بسیار خوبی برای من برداشتند.
فارس: شما در دبیرستان چه رشتهای تحصیل کردی؟
رشته علوم انسانی
فارس: پیش دانشگاهی را گذراندی و کنکور هم شرکت کردی؟
بله
فارس: دانشگاه کجا قبول شدی؟
در کنکور دو انتخاب داشتم، انتخاب اولم که قبول نشدم ولی در انتخاب بومیام، دانشگاه پیام نور شیراز واقع در شهرک گلستان در رشته زبان و ادبیات فارس قبول شدم.
فارس: در همانجا کارشناسی گرفتی؟
بله، لیسانس گرفتم
فارس: ارتباط شما با دانشجوها و استادان چطور بود؟
حقیقت من بیشتر به خاطر کاری که در روستا داشتم و فاصلهای 140 - 130 کیلومتری خانهمان تا دانشگاه و دوری راه زیاد سرکلاسها نمیرفتم و اگر شما بگویید نام یکی از استادانت را نام ببر، اسم او خاطرم نمیآید!
فارس: لیسانس را گرفتید؟
بله
فارس: من خاطرم هست که پنج سال پیش خدمت شما بودم و این هم یکی از افتخارات بنده است و با هم چند شهرستانهای استان تهران را رفتیم و کارهای شما با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شد، خاطرت هست؟
بله، با هم به شهرستان فیروزکوه، شهرری و شهرستانهای دیگر رفتیم و من در آنجا شعر خوانی کردم.
* تنها چیزی که به انسان پیشرفت میدهد ایمان و تقوا و خلوص انسان است
فارس: به این شهرستانها که می رفتیم مردم استقبال زیادی میکردند، معلمان، فرهنگیان، دانشجویان، این نشان میدهد که اگر «هادی فردوسی» در تهران بود قطعا «هادی فردوسی» الان چیزی بیش از این بود و من فکر میکنم دوری «آقای فردوسی» که رباعیهایش در سال 1385 خیلی قشنگ و کوبنده بود و شاید الان هم باشد چون مجموعهای جدید از شما ندیدم، فکر میکنم «هادی فردوسی» روز به روز میتوانست بیشتر دیده شود، شما خودت دوست داری در «کته گنبد» باشی و شعر بگویی یا نه فرصت نشده است که به تهران بیایی؟
اتفاقا همین امروز صبح که با یکی از کارمندان خوب نهاد کتابخانهها صحبت میکردم، من اعتقادم را این جوری بیان کردم و گفتم اعتقاد ندارم که امکانات در تهران و یا شیراز بزرگ و هر گونه امکانات و بهترین ویلاها و خانههای بزرگ که در جنوب پنجره هایش رو به دریا باز میشود! در جنوب، این امکانات موجب پیشرفت انسان نمیشود، تنها چیزی که به انسان پیشرفت میدهد ایمان و تقوا و خلوص انسان است و انسان با ایمان و با تقوا میتواند در محرومترین روستاها و جزء بزرگترین دانشمندان و هنرمندان باشد و میتواند برعکس آن در بهترین شهر و امکانات باشد بدون ایمان و خلوص و بهترین امکانات ولی هنری نداشته باشد.
فارس: پس خودت «کته گنبد» را دوست داری؟
بله، با تمام وجود
فارس: اولین مجموعهای که از شما چاپ شد در همان سال 1385 بود به نام «آنان همه از تبار باران بودند»خاطرت هست؟
بله، بله
فارس: کتاب «آنان همه از تبار باران بودند» همهاش رباعی است؟
بله، همهی آن رباعی است
فارس: با اینکه همهی آن ها رباعی است در این 70 صفحه سه، چهار تا از رباعیها را شما به شهدای «کته گنبد»تقدیم کردهاید
بله، بله
فارس: مگر «کته گنبد» چقدر جمعیت دارد و چند تا شهید داده است؟
تقریبا 200 تا 250 خانوار دارد و حول و حوش 1500 نفر جمعیت دارد و دارای سه نخل سوخته و سه شهید بزرگوار هم هست.
* گویی اینکه این سه پرچم شهید در بالای بهشت دارد میچرخد
فارس: چرا در این کتاب که زیاد پر حجم نیست سه شعرش را تقدیم کردهاید به شهدای «کته گنبد»؟
شهدای «کته گنبد» شهدایی بودند که برادر بزرگم که به جبهه رفته از آنها تعریف میکند و من با تمام وجود خلوص نیت آنها را حس کردم و وقتی که در روستای کوچک ما زمانی که باد میوزد پرچم این سه شهید به اهتزاز در میآید گویی اینکه سه پرچم در بالای بهشت دارد میچرخد.
انتهای پیام/