ثبات در مدیریت ارشد استان آری، ثبات در مدیریت شهرستانها خیر!
شیرازه - شیرازه در تاریخ سهشنبه 14 شهریور طی مطلبی با عنوان «ششمین استاندار در چهارمین سال عمر دولت دهم» از برخی حرف و حدیثها در خصوص برکناری استاندار فعلی استان فارس و عزیمت وی به پاکستان در کسوت سفیری، خبر داده بود. دغدغه اصلی شیرازه اما در آن مطلب که مورد توجه «برخی» از خواص! استان واقع نشد، نه شخص استاندار که جایگاه حقوقی او و تزلزل در مدیریت ارشد استان بود. موضوعی که شیرازه طی هفتههای گذشته بارها نسبت به آن معترض بود و چندین مطلب در نقد تغییرات پیدرپی در سطوح مختلف شهرستانی و استانی منتشر کرد. متاسفانه طی روزهای گذشته «برخی» (که شامل رسانهها و افراد می شوند) با موجسواری تلاش داشتند تا اینگونه وانمود کنند که قصد شیرازه تضعیف استاندار فارس و دلسرد کردن مدیران استانی است. تلاش عبثی که به خوبی نشان داد «برخی» بدون اینکه متن کامل مطلب را بخوانند، خود را به تریبونی رسانده و اظهارات نادرست خود را سریعا رسانهای میکنند. جدای از انگیزههای مختلفی که «برخی» در حمایت از استاندار برای خود تعریف کردهاند و باز جدای از اینکه در پشت صحنه سیاست در استان فارس چه لابیهایی که شکل نگرفته است، شیرازه معتقد است نقد به دور از حب و بغضهای شخصی و حزبی، امری ضروری برای پیشرفت استان است که از این به بعد نیز با قوت بیشتری از سوی شیرازه پیگیری میشود.
اما نکتهای که شیرازه مدتها است مخالفت خود را با آن ابراز کرده است، تغییرات قابل توجه در عرصه مدیران است و این اصلیترین دغدغه شیرازه در مطلب ششمین استاندار در چهارمین سال عمر دولت دهم نیز بوده است. اما میتوان نوع رفتارها نسبت به این مطلب را از زاویهای دیگر نیز نگریست؛ اگر ثبات در عرصه مدیریت ارشد استان مطلوب است (که این مسئله مورد اشاره شیرازه نیز واقع شده) چرا اعتراض به بی ثباتی در شهرستانها نامطلوب است؟ مگر غیر از این است که در شهرستانها نیز مسئولین نیاز به زمان برای تحقق برنامههای شان دارند؟ پس چگونه است که وقتی شیرازه به تغییرات پیدرپی در شهرستانها انتقاد میکند، صدای عدهای بلند میشود اما وقتی از ثبات در مدیریت ارشد استان حمایت میکند، باز همان عده او را متهم به تضعیف استاندار میکنند؟ این نگاههای متناقض از کجا نشئت میگیرد؟ چرا باید احسان خازن که در اسفند 89 به سرپرستی فرمانداری کوار منصوب شده بود در 16 شهریور 90 فرماندار این شهرستان تازه تاسیس شود و یک سال بعد فرماندار سروستان شود؟ گذشته از این چرا باید برخی افراد معلوم الحال دوباره سمت گرفته و یا ترفیع رتبه بگیرند؟ و چراهای دیگری که همگی نشان از عدم ثبات مدیریتی در شهرستان ها است اما به هیچوجه در معرض دید «برخی» قرار نمیگیرد! اگر خبر تغییر استاندار موجب دلسردی مدیران کل میشود، خبر تغییر فرماندار آیا موجب دلسردی مدیران شهرستانی نمیشود؟ و ...
در هرصورت شیرازه با عرض پوزش از خوانندگان فهیم خود، دوباره بخشهایی که مورد غفلت «برخی» واقع شده است را در ادامه میآورد تا شاید موجب اصلاح نظرات عجیب آقایان شود:
جدای از اینکه استاندار فارس چه کارنامهای در استان دارد و باز جدای از اینکه سفیری جمهوری اسلامی ایران در یک کشور حساس همچون پاکستان کار هرکسی نیست و ... این نکته در این وانفسا مهم به نظر می رسد که استان فارس باز هم قرار نیست رنگ ثبات و آرامش را به خود ببیند.
نگاهی به لیست پرمعنای استانداران و سرپرستان استانداری فارس در دولت دهم بیشتر از اینکه نشاندهنده دلسوزی باشد، نشان از سیاسیکاری مزمنی دارد که حالا از سوی تهران به آن تحمیل میشود.
ابتدا رضازاده که باقیمانده دولت نهم بود، چند ماهی در دولت دهم استاندار ماند. سپس او رفت و احمدزاده کرمانی با همه اصلها و حاشیههایش آمد. او هم رفت و حسینی معاون عمرانی وقت استانداری سرپرست شد که به دلیل ناسازگاری با جریان انحرافی، عذرش را بعد از دو سه روز خواستند و سجادی سرپرست شد. او هم چند ماهی در این سمت ماند تا در مردادماه 90 صادق عابدین به استان آمد. حالا هم که شنیده میشود او قرار است برود ... و این داستان ادامه دارد!
ظاهرا هر چقدر رهبر معظم انقلاب معتقدند که استان فارس «قله» است، بعضی از حاشیه سازان دولت دهم به «میدانِ بازیِ سیاسی» بودن آن بیشتر معتقدند، میدانی که مدام بازیگرانش باید تغییر کنند. اما نه براساس شایستگی. شاید هم بنا بر این است که بر سرخوان گسترده «فارس» و در جمع مردم مهمان نوازش، هر از گاهی کسی مهمان باشد و متنعم!
خودشون می دونند چه خبره؛ فقط می خوان بی سر و صدا این کارا بشه و کسی چوب لای چرخشون نذاره؟