رسانههاي اجتماعي و رواج پديده سطحينگري
به گزارش شیرازه اگر شبكههاي اجتماعي دلسردكننده به نظر ميآيند، احتمالا به دليل چيزي است كه كمبودش احساس ميشود. جايي كه دوستيها اهميت داده ميشوند، رسانه جمعي تنها تعدادي آمار و ارقام فراهم ميكند تا عمق دوستيها را. يك شبكه اجتماعي هم چون فيسبوک گفتوگوهاي زيادي درباره برنامههاي آخر هفته، وضعيت هوا، جوكها يا حتي مسائل اجتماعي و سياسي را پوشش ميدهد. شبكهاي كه ارتباطهايش مانند راه رفتن يك بندباز روي طنابي در ارتفاعات است. تنها يك لغزش كوچك كافي است تا آسمان را در حال ريزش ببينيم. آيا فيس بوك دوستيها را شكل ميدهد؟
شبكههاي اجتماعي به گونهاي طراحي شدهاند تا به كاربر امكان به اشتراكگذاري اطلاعات شخصي خود را بدهد. در حال حاضر مشغول مطالعه چه كتابي هستيم، چه ميخوريم، ميشنويم و الي آخر. به اشتراك گذاشتن اين اطلاعات يا استحكام دوستي عيب نيست، ولي متأسفانه بيشتر وقتها چنين اهدافي مد نظر بيشتر كاربرها نيست.
نيروي جاذبه فيسبوك آن را به اعتيادي تبديل كرده است كه در بيشتر مواقع از دستيابي به هدف اصلي خود بازمانده است. به هر حال سياستهاي نادرست و آموزشهاي غلط نيز بر اين مصيبت دامن زده است. آيا تا به حال براي مدت چند روز از آن فاصله گرفتهايد؟ اشتياق بازگشت به آن به نظر نميرسد كه به دليل دلتنگي براي دوستانتان باشد، بلكه بيشتر به دليل دوري از دنياي ديجيتال است. واقعا چرا؟
سايت خبري آتلانتيك در گزارشي با نام "آيا فيسبوك ما را منزوي كرده است؟" به بررسي تأثير شبكههاي اجتماعي پرداخته است. در اين گزارش آمده است افرادي كه تنها به مطالعه پستهاي ديگران ميپردازند و خلوت خود را ترجيح ميدهند، ممكن است بيشتر از آنچه به نظر ميرسد در خطر انزوا و افسردگي باشند. لايك كردن ممكن است كمي حس بهتري به او بدهد ولي آيا يك كليك ميتواند پاسخگوي نيازهاي او باشد؟ موارد كمي از استفادههاي درست و مناسب ديده شده است.
محققي از دانشگاه شيكاگو عقيده دارد كه تمام ارتباطهاي احساسي روي اين شبكهها "مصنوعي" است و اين شبكهها در بهترين حالت تنها به تحكيم پايههاي دوستيهاي سابق كمك خواهد كرد ولي قادر به تأسيس دوستيهاي جديد نيست. خبرگزاري سيانان (CNN) در گزارشي تأثير شبكههاي اجتماعي روي روح و روان را منفي خوانده است.
جامعهشناس مركز تحقيقاتي ماساچوست (M.I.T) "شري تركل"، فرضيهاي را بنيان نهاده است كه اظهار ميكند فيسبوك به تخريب هويت افراد ميپردازد چراكه دعوتنامهاي براي تأييد شدن هويت يك فرد است (كه شايد ناموفق باشد) تا رشد دانستههاي فردي وي.
خانم تركل فكر ميكند كه به روز رساني مداوم موقعيتها (status) يا همان گزارش دادن وضعيت فعلي خود ميتواند منجر به غرق شدن در خودشيفتگي شود. تركل عقيده دارد كه تنهايي انسان است كه ميتواند منجر به استحكام دوستيها شود ولي در عوض، همه هميشه مشغول چت كردن هستيم. آيا تنها ماندن در فيس بوك امكان پذير است؟ چيزي كه به ذهن من ميآيد عكسهاي ديدني و جذاب از طبيعت است كه در صفحه اخبار فيس بوك ميبينم، ارسال شده توسط دوستان قديمي و جديدم. من دوستاني را انتخاب ميكنم كه براي تنهايي و خلوت خود ارزش قائلند چرا كه تنها در اين صورت قدر دوستيها را ميدانند. خيلي واضح و روشن نيست كه فيس بوك علت درگيريهاي سطحي مداوم ماست، اما قطعا به ما اجازه ميدهد تا از روح و روان خودمان غافل شويم.
لازمه ايجاد يك ارتباط واقعي چيست؟ افرادي كه به مطالعه علمي نژادها ميپردازند احتمالا همين حالا در حال مطالعه زندگي اجتماعي فيس بوكي هستند. ارتباطهاي فيس بوك روي ديوار مبهمي صورت ميگيرد كه تقريبا براي همه قابل مشاهده است. چيزي كه ما به اشتراك ميگذاريم ممكن است براي دوستانِ دوستانمان قابل مشاهده باشد، افرادي كه آنها را نميشناسيم. ما هرگز به طور دقيق نميدانيم كه چه كسي و در چه زماني در حال خواندن مطالب يا ديدن پستهاي ماست. از طريق به اشتراكگذاري نظرها همديگر را ملاقات ميكنيم. آشنايي روي يك ديوار با آشنايي در خيابان يا در مترو چه فرقي ميكند؟ چه ميتوان كرد تا رفاقتهاي اين دنياي مجازي را پرورش داد و از لغزش روي اين طناب بلند در امان بود؟ به نظر ميرسد با آنلاين بودن، اشتياق ما براي درك دوستيهاي واقعي كاهش مييابد. بدين طريق فيس بوك ما را به چالش ميكشد. قلبهايمان هنوز به ارتباطهاي عميقتر نياز دارد.
منبع: جوان آنلاین
انتهای خبر/ص