چگونه پیش به سوی اقتصاد غیرنفتی برویم؟
به گزارش شیرازه در ابتدا، موضوع را از تاکیدات و فرمایشات رهبر معظم انقلاب آغاز میکنیم و به نتیجهای که از نامگذاری هرسال بالاخص سال 1391 که اندیشمندانه و با عمق بصیرت نام گذاری شدهاند، اشاره میکنیم. در چنین فضایی است که جمهوری اسلامی ایران پس از غلبه بر مشکلات سیاسی، نظامی، فرهنگی خود در سالیان گذشته به چاره اندیشی در رفع وابستگیهای اقتصادی خود پرداخته و به جدّ در مقام یک جهش اقتصادی و تغییر موقعیت اقتصاد خود از حالت انفعال و تدافع به وضعیت تهاجمی و جهادی قرار گرفته است. نگاهی به عناوین اقتصادی سالهای گذشته همچون کار سازنده، صرفه جویی، خدمتگذاری، نوآوری و شکوفایی، حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف، کار مضاعف، همت مضاعف و جهاد اقتصادی همگی بیانگر رویکرد مذکور است ضمن آنکه مجموعه برنامههای توسعه و بستههای سیاستی و عناوین و محتواهای سیاستهای کلی ابلاغ شده توسط مقام معظم رهبری در سالیان گذشته نیز حکایت از اتخاذ رویکرد اقتصادی نظام دارد.
امسال و در ادامه حرکت جهاد اقتصادی کشور بهعنوان یکی از گلوگاهها و مولفههای اساسی در حل مشکل اقتصادی کشور و بهعنوان تضمین تحقق اهداف اقتصادی، موضوع تولید ملی و داخلی متغیّر مهم وتعیین کنندهای است که متاسفانه از آسیبهای متعددی نیز رنج میبرد.
از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی شعار امسال را با محوریت تولید داخلی و حمایت از آن مطرح کردند تا ان شاءالله با همت بلند و مورد انتظاری که از دولت و ملت ایران سراغ داریم، آخرین امیدهای دشمنان ایران را به یاس تبدیل کنند و توهم آنان مبنی بر احتمال به شکست کشاندن انقلاب اسلامی از طریق فشارهای اقتصادی را نیز همچون سایر اوهام و تخیلات باطل آنها با سیلی بیدار کننده ملت انقلابی ما از سرشان بیرون کند. این موارد کاملا حکایت از توجه مقام معظم رهبری به خلا تفکر تولیدی است. ما رنجی که از اقتصادمان میبریم در عدم توجه و درک واقعی از تولید داخلی بر پایه صنایع غیرنفتی است. در اثبات این موضوع به سخنان صریح اخیر معظم له نسبت به خروج اقتصاد کشور از پایههای نفتی اشاره میکند، میپردازیم:
«ما بايد به اينجا برسيم و بتوانيم خودمان را از درآمد نفت بىنياز كنيم. يكى از بزرگترين اشکالات اقتصاد ما وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از اين گفتم - البته آن وقت مسئولان دولتى از اين حرف هيچ استقبالی نكردند - ما بايد به جایى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. شما ببينيد اين كار چه قدرت عظيمى را براى يك كشور توليد كنندهى نفت به وجود مىآورد كه يك وقت اگر اراده كرد، بگويد آقا من از امروز تا بيست روز نفت صادر نميكنم. ببينيد چه حادثهاى در دنيا به وجود مىآيد. امروز ما نميتوانيم اين كار را بكنيم، چون به اين درآمد احتياج داريم. اگر يك روز اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارىاش در دنيا فوقالعاده است. ما بايد به اينجا برسيم. اين حمايت ميخواهد؛ بايد از صادرات حمايت بشود»
افزایش درآمدهای کشور هرکسی را خوشحال میکند و معنای سادهتر آن همین است که دولت پولدارتر خواهد شد و تحلیل سادهانگارانهتر هم اینکه٬ دولت باید با دست و دلبازی بیشتری به هزینه کردن دستاوردهای این رکوردزنی تاریخی بسپرد و هر کسی را به گونهای راضی کند. میبینیم که در اغلب گزارشها و تحلیلهای رسانهای هم درکناردرآمدها٬ فهرست بلندبالایی ازتقاضاهایی که انگار منتظر چنین رشد درآمدی بودهاند٬ به معرض نمایش گذاشته میشود٬ یعنی درآمدهای نفتی را خرج «عطینا» بکنند!
تردیدی در وابستگی همه بدبختیهای کشورهای نفتخیز دنیای در حال توسعه به درآمدهای نفتی وجود ندارد. حتی خود این ملتها نیز به خوبی دریافتهاند که میان درآمدهای بادآورده نفتی و سبد سنگین بدبختیها و ناکامیهایشان پیوندی استوار وجود دارد و هر قدر هم که وابستگیهایشان به این درآمدهای خدادادی بیشتر شود٬ رنجوریهایشان نیز بیشترخواهد شد. اما میبینیم که هزاران دلیل و حساسیت دیگر وجود دارد که اعتنا کردن به آنها٬ حکومتهای «اوپکی» را از هزینه کردن بهینهی درآمدهای نفتی در مسیر توسعه واقعی کشورهایشان باز میدارد. نتیجه همین میشود که مشاهده میکنیم و در تمام دو دههی اخیر٬ بیش از500 تا600 میلیارد دلار درآمدهای نفتی را درچاههایی ریختهایم که هیچ« بازیافتی» از آنها انتظار نمیرود.
به جرات میتوان گفت، زمینههایی که دشمن را به تحریم نفتی تشویق میکند مربوط به نقاط ضعف اقتصادي ايران در وابستگی بودجه عمرانی و جاری دولت به درآمدهای نفتی و عدم اتکا به درآمدهای مالیاتی و صادرات غیر نفتی است که امید مضاعف در درون دشمن ایجاد میکند که با اعمال تحريمهاي خريد نفت ايران، به منبع اصلي درآمد دولت ايران و منبع اصلي ارز بانک مرکزي ايران ضربه وارد کند. کارشناسان تحريم کنگره آمريکا معتقدند با اين اقدام اولا دولت ايران بودجه لازم براي پرداخت حقوق کارمندان را نخواهد داشت که خود موجب نارضايتي مردمي ميشود. ثانيا بانک مرکزي نيز ارز لازم برای عرضه در بازار و پاسخگويي به نياز واردات کشور نخواهد داشت که خود موجب افزايش نرخ ارز و افزايش قيمت اقلام وارداتي و در نتيجه نارضايتي مردمي ميشود.
وجود درآمدهاي آسان نفتي و يارانههاي انرژي باعث شده تا دولتها و به تبع آن مردم ايران به نوعي گرفتار فرهنگ آمادهخواري و تنبلي در اقتصاد شوند. شکلگيري الگوي ناکارآمد و غير بهينه (مسرفانه) در توليد و مصرف از تبعات وجود درآمدهاي آسان نفتي است که هر گونه تلاش براي کاهش وابستگي به نفت را کم اثر ميکند.
ما باید فرصتهایی راکه در اثر افزایش درآمدهای نفتی بهدست آمده٬ غنیمت شمرده و از آنها دراستفاده بهینه در مسیر توسعه اقتصادی کشور بهره بگیریم و از تبدیل این فرصتها به تهدیدها جلوگیری کنیم. با این اوصاف اگر درآمدهای حاصل از صادرات نفت تحت عنوان رنگین کردن سفرهی مردم صرف شود٬ درابتدا برای طبقات آسیبپذیر بسیارخوشحال کننده است.٬ اما این موضوع آثارتورمی دارد ٬چراکه از طرفی در صندوق مردم پول گذاشته میشود و از طرف دیگر با افزایش قیمت اجناس از سبد آنها همان پول برداشت میشود. این کار موجب افزایش تورم میشود و هیچ اقتصادی در هیچ مقطعی آنرا تجویز نمیکند. اما این سئوال پیش میآید که آیا برای درمان این بیماری اقتصادی زیرزمینی کشور٬ دارویی تجویز شده است؟...
انتهای گزارش/ص