ناگفتههایی از شهید نواب صفوی به روایت سرباز همراهش
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، تقی بابایی که حدود 80 سال دارد در روستای خیر آباد از توابع شهر اراک، زندگی می کند وی که باعصا به سختی راه می رود دارای مغازه ای است که از آن امرار معاش می کند، او از دوران سربازیش با سایت اراک امروز گفت: من از سربازان زندان قصر بودم یک ماه وچند روز از زمستان می گذشت که سرگروهبان وارد سربازخانه شد و گفت چهار نفر از سربازان خدمت منقضی بلند شوند،بابایی توهم بلند شو،رفتیم زندان شماره 2 که زاهدی آن را ساخته بود زندان شماره 2 برای توده ای ها و سیاسی ها بود زندان شماره یک برای دزدها وجرم کوچکها بود.
وی افزود: جلوی در زندان دو تا آمبولانس حاضر بود زندانی ها را آوردند چهار نفر بودند، چشم و دست بسته سوار ماشین کردند ما هم سوار شدیم، رفتیم میدان گمرک آنجا با دربار تماس گرفتند تازه ما فهمیدیم که می خواهند آن چهار نفر را اعدام کنند، دربار گفت که طرفدار زیاد دارند اگر اعدامشان کنید شلوغ می شود پس دوباره سوار ماشین شدیم و به پادگان حشمتیه رفتیم جلو درب خانواده زندانی ها بودند ما در آن موقع متوجه شدیم زندانی ها چه کسانی هستند زندانی ها جزء اعضای فدائیان اسلام بودند،زندانی ها نواب صفوی، خلیل طهماسبی، ذوالقدر و یک نفر دیگر بودند.
بابایی ادامه داد: داخل پادگان وارد قسمت پاسدارخانه شدیم در آنجا نواب صفوی به من گفت می توانی یک مقدار آب به من برسانی گفتم می خواهی وضو بگیری گفت نه می خواهم غسل کنم ،یک حوض آنجا بود آن را شستم و آبش کردم نواب که می خواست داخل آب شود خلیل طهماسبی به او گفت هوا سرد است سرما می خوری نواب صفوی گفت که کار از این حرف ها گذشته ،بعد غسل کرد و با یک حوله که آنجا بود خودش را خشک کرد و لباسهایش را پوشید.
بابایی در پایان گفت: موقع اعدام آنها را بردند میدان تیر و ارکان هنگ مسئول اعدام بود ما را هم به زندان قصر برگرداندند، بعدها متوجه شدم که غسل شهادتی هم وجود دارد.
انتهای پیام/