سکانسی دیده نشده از «مادرانه» واقعی + عکس و فیلم
شیرازه - برایمان سخت است از آنان که ندیده ایم
سخن بگوییم از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند. باید که پلی زد از درون
به معنای انسانیت.
ما از شهیدان تصویری می دیدیم که گاهی از مقابلشان عبور
می کردیم.
همیشه سؤالی در سرم بود که سیمای ملکوتی چه
انسانهایی نمای این مکان ها شده است
شهر شهید پرور لارستان، خون گرم و استوار 350 شهید را فریاد می زند و شهدای گمنام خود را.
حرف ها دیگر تازگی
نخواهد داشت ولی روح می گیرد از پر و بال این صحنه از درد و دل مادر شهید با تصویر
فرزندش.
مادر شهید ماشالله طلایی که حتی دوری از تصویر فرزندش نیز برایش زجر آور است به محض رویت یادمان فرزندش در نقطه ای از شهر لار، همان موقع اسکناس های لای قران خود را به یاد شبی که آرزو داشت روزی فرا رسد و فرزندش را به حجله دامادی بفرستد بر سر تا پای تصویر فرزندش ریخت و شرح فراق سالهای دوری یوسف خود را بازگو کرد و در خیابان در کنار تصویر فرزندش حجله دامادیش را گرفت.
صحنه سوزناکی را که در میان تمام روزمرگی های این دنیا، در نقطه ای از شهر به وقوع پیوست و دل همگان را به لرزه در آورد.
مادر شهید طلایی با دیدن تصویر زیر به زبان لاری قربان صدقه فرزند دلبندش می رود.
اگر سرتاپای وجودمان
بلرزد از یاد آوری نامشان سزاست چرا که ره بی انتهای شهادت، مردانی بزرگ می طلبید
و این عزیزان برایمان مظهر واقعی اخلاصند.
پس به شکرانه این رشادت ها و برای احترام به ساحت مطهرشان در طول خیابان های شهر گام بر می دارم و در هر قدم خویش برای روح بلندشان صلوات خواهم فرستاد.
خیلی تشکر می کنم اخیرا خیلی در مورد شهدا خوب کار می کنید. باز هم ممنون