«میزان حال فعلی افراد است» برای جذب ضد انقلاب بود!
هاشمی می گوید : يك دفعه اين نگاه اوج گرفته بود كه همة نيروهايي را كه در زمان شاه كار ميكردنديا با انقلاب همراهي نمي كردند ؛ از كار بركنار كنند و خيلي كارهاي تند ديگر. ايشان آن تذكر را در آنجا دادند و گفتند : اگر اينها آدمهاي قابل استفاده و مفيدي هستند و الان ديگر آن حالت را ندارند ؛ از آنها استفاده شود. البته گناهاني هست كه بخشيده نميشود مثلاً دين كه به عهدهشان هست و بايد اين را بپردازند، مال مردم يا دولت را كه خوردند بايد بپردازند. كارهايي هم هست كه مجازاتهايي دارد. آنها بحث ديني است و اصول زيادي هم دارند. شأن نزول آن جمله اين بود كه در حذف نيروهاي كاردان سابق افراط نكنند
این ادعا آن چنان عجیب و باور نکردنی است که سایر خاطرات هاشمی از انقلاب را نیز در هاله ای از ابهام قرار می دهد و در واقع اگر بخواهیم بدون تعارف سخن بگوئیم از این پس باید به خاطرات هاشمی با دیده شک و تردید نگریست چرا که او به عمد قصد تحریف تاریخ انقلاب را داشته و حتی در بدیهیات نیز تعابیر و تفاسیر دیگری دارد .
مدعای هاشمی در مورد سخن معروف امام مانند آن است که بگوئیم امام خمینی روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد کشور نشدند بلکه سال ۱۳۵۸ این اتفاق افتاد و در یک روز دیگر !
این ادعا آن چنان عجیب است که سخن هاشمی در مصاحبه با انتخاب شگفت انگیز!
در این زمینه سخن را به درازا نمی کشانیم ولی تنها و تنها کافی است به سخن حضرت روح الله که در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان آمده نگاهی بیندازیم و بدانیم که عمق تحریف تا به کجا است ؛
امام خمینی در بخش پایانی وصیت نامه می فرمایند : «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطهی سالوسی و اسلامنمایی بعضی افراد، ذكری از آنان كرده و تمجیدی نمودهام كه بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود كه خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود؛ و میزان در هر كس حال فعلی او است.»
حال انتخاب با شما
میزان را وصیت نامه امام و متن صریح و شفاف آن بدانیم و یا خاطرات و سخنان هاشمی که در این مصاحبه به آن اشاره شده است ؟!
آیا وصیت نامه امام که بعد از وفات ایشان توسط رهبر معظم انقلاب در جلسه مجلس خبرگان و با حضور بزرگانی چون هاشمی قرائت شد از منظر هاشمی تحریف شده است ؟!
اگر این گونه است چرا آن روزها اعتراض نکردند و اگر این گونه نیست چرا امروز این تفسیر عجیب و شگفت انگیز ؟!
صیتظ اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بیاشکال به تباهی کشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.