وهابیها درباره خدا چه دیدگاهی دارند
ابن تیمیه میگوید: هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند، بدعتگذار و گمراه است! او همچنین معتقد است ذات احدیّت را در آخرت مىتوان با چشم سر دید. جالب اینکه این خدا همه جا نمیتواند باشد!
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، یکی از سؤالات درباره وهابیت این است که نظر آنان درباره خداوند چیست؟
برای پاسخ به چند نمونه از عبارات آنان اشاره می کنیم.
خداى وهابیت غیر از ریش و عورت همه چیز دارد!
ابو یعلى، (امام و پیشواى ابن تیمیّه) مىگوید: در باره خدا هر عضوى را جز ریش و عورت اثبات خواهم کرد.
متن عربی: «إذا ذکر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر فى صفاته، یقول: ألزمونى ماشئتم فإنّى ألتزمه، إلّا اللحیة والعورة» (العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحدیثة: 2/ 283، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه لابن الجوزى: 95، 130- الهامش.)
خداوند وهابیت چهار انگشت بزرگتر از عرش است
خداوند بر روى عرش مىنشیند و چهار انگشت از عرش بزرگتر (پهنتر) است زیرا خداوند عظیم است و نمىشود که با عرش یکسان باشد و از این روى چهار انگشت از عرش بزرگتر است.
متن عربی: قال ابوبکر فى العواصم: (الرحمن على العرش استوى) قالوا: «إنّه جالس علیه، متّصل به، وأنّه أکبر بأربع أصابع، إذ لایصحّ أن یکون أصغر منه، لأنّه العظیم، ولا یکون مثله لأنّه (لیس کمثله شىء) فهو أکبر من العرش بأربع أصابع» (العواصم من القواصم: 209)
خداوند وهّابیّت و هرولهکردن (دویدن)
از لجنه افتاى سعودى در باره صفت هروله سؤال شده و پاسخ دادهاند که صفت هروله (دویدن) خدا در حدیث قدسى که بخارى و مسلم نقل کردهاند آمده که خداوند فرموده: اگر بندهاى یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع (نیم متر) به او نزدیک خواهم شد و اگر او یک ذراع به طرف من بیاید، من به قدر فاصله دو کف دست (بیش از یک متر) به او نزدیک خواهم شد، اگر او قدم زنان به طرف من بیاید، من دوان دوان به طرف او خواهم رفت.
متن عربی: سألت عن اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: هل للّه صفة الهرولة؟
أجابوا: نعم، صفة الهرولة على نحو ما جاء فى الحدیث القدسى الشریف على ما یلیق به قال تعالى: «إذا تقرّب إلىّ العبد شبراً تقرّبت إلیه ذراعاً، وإذا تقرّب إلىّ ذراعاً تقرّبت منه باعاً، وإذا أتانى ماشیاً أتیته هرولة» رواه البخارى ومسلم (فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث والإفتاء: 3/ 196، فتوى رقم 6932 ..)
سؤال از بنباز و پاسخ وی
بن باز مفتى أعظم سابق عربستان در پاسخ به استفتائى این چنین نوشته: آن چه که صورت و دست و چشم و ساق و انگشت، براى خداوند، در کتاب و سنت صحیح آمده و نظریه اهل سنت بر آن استوار است و همچنین نزول حق از عرش به آسمان عالم ماده و هروله و دویدن در احادیث صحیح وارد شده و رسول اکرم صلى الله علیه وسلم این صفات را براى خداوند به آن گونه اى لایق او مى باشد، اثبات نموده است.
متن عربی: «أمّا الوجه والیدان والعینان والساق والأصابع فقد ثبتت فى النصوص من الکتاب والسنّة الصحیحة وقال بها أهل السنّة والجماعة وأثبتوها للّه سبحانه على الوجه اللائق به سبحانه وهکذا النزول والهرولة جاءت بها الأحادیث الصحیحة ونطق بها الرسول صلى اللّه علیه وسلّم وأثبتها لربّه عزّ وجلّ على الوجه اللائق به سبحانه» (فتاوى بن باز، ج 5 ص 374)
خداى وهّابیّت با چشم قابل رؤیت است
ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنّة» نوشته است: عموم منسوبین به اهل سنّت براى اثبات رؤیت خدا اتّفاق دارند و اجماع سلف بر این است که ذات احدیّت را در آخرت با چشم مىتوان دید ولى در دنیا نمىتوان دید. (مختصر منهاج السنّة: 2/ 240)
خداى وهّابیّت مىخندد
ابن تیمیّه در رساله «عقیدة الحمویّة» مىنویسد: خداوند مىخندد، و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مىکند. (مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451)
خداى وهّابیّت به صورت نوجوان و مو فرفرى است
ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر فرمود: خداوند را به صورت نو جوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود.
متن عربی: «رأیت ربى عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء». (طبقات الحنابلة: ج 3 ص 81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى)
ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کردهاند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهنمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد.
متن عربی: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبى (صلى الله علیه وآله وسلم)، فمن شک فى ذلک أو فى شىء منه فهو جهمىّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فى مرضه».
(إبطال التأویلات لأبى یعلى: ج 1 ص 141، ط 1 ج مکتبة دار الإمام الذهبى الکویت، 1410 ه-.، إبطال التأویلات: ج 1 ص 145)
پیامبر وهّابیّت در کنار خداى آنان جلوس مىکند
ابن قیم شاگرد ابن تیمیّه مىنویسد: خداوند بر روى عرش مىنشیند و رسول اکرم (ص) نیز در کنار او جلوس مىکند، و این همان مقام محمود و شایستهاى است که قرآن وعده داده است.
متن عربی: «إنّ اللّه یجلس على العرش، ویجلس بجنبه سیّدنا محمد (ص) وهذا هو المقام المحمود» (بدائع الفوائد، ج 4، ص 39)
خداى وهّابیّت نمىتواند همه جا باشد
از هیأت عالى افتاى سعودى پرسیده شده: از نظر شرعى حکم کسى که معتقد است که خداوند همه جا وجود دارد چیست؟ و چگونه مىشود به او پاسخ داد؟
هیأت جواب داد: عقیده اهل سنّت این است که خداوند بالاى عرش قرار گرفته، و در درون جهان نیست بلکه خارج از این عالم است.
و دلیل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، و مسلّم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت مىگیرد، همانطورى که در قرآن نیز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَ- بَ بِالْحَقّ ...): ما قرآن را به سوى تو به حق نازل نمودیم.
تا آنجا که مىنویسند: رسول گرامى صلى الله علیه وسلم از کنیزى که مىخواستند آزاد نمایند پرسید: خداوند کجاست؟ پاسخ داد: در آسمانها است. حضرت پرسید: من، چه کسى هستم؟ پاسخ داد: پیامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن کنیز فرمود: او شخص با ایمانى است، و مىتوانى وى را در راه خدا آزاد نمایى.
آن گاه هیأت عالى افتاى سعودى مىنویسد: «من اعتقد أنّ اللّه فى کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلّا فهو کافر مرتدّ عن الإسلام».
هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان است، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.
متن عربی: کیف الردّ على القائلین بأنّ (اللّه فى کلّ مکان) تعالى عن ذلک، وما حکم قائلها؟
وأجابت اللجنة: أوّلا: عقیدة أهل السنّة والجماعة أنّ اللّه سبحانه وتعالى مستو على عرشه بذاته، وهو لیس داخل العالم بل منفصل وبائن عنه .... وممّا یدلّ على علوّه على خلقه نزول القرآن من عنده، والنزول لا یکون إلّا من أعلى إلى أسفل، قال تعالى (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَ- بَ بِالْحَقّ مُصَدّقًا لّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَ- بِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ) المائدة: 48.
إلى أن ذکرت قول رسول اللّه لجاریة: أین اللّه؟ قالت: فى السماء قال: من أنا؟ قالت: أنت رسول اللّه، قال: أعتقها فإنّها مؤمنة. أخرجه مسلم وأبوداود والنسائى وغیرهم، وفى الصحیحین حدیث أبى سعید الخدرى رضى اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلّم: «ألا تأمنونى وأنا أمین من فى السماء، یأتینى خبر السماء صباحاً ومساءً».
وثانیاً: من اعتقد أنّ اللّه فى کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلّا فهو کافر مرتدّ عن الإسلام. (فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/ 216- 218)
خداى وهّابیّت از عرش به زیر مىآید
ابن تیمیّه مىگوید: هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مىآید، و مىگوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم ... خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.
و پس از نقل مطلب فوق مىنویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است) (مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451)
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولى هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مىآید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مىآیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت. (رحلة ابن بطوطة: 113)
انتهای پیام/
برای پاسخ به چند نمونه از عبارات آنان اشاره می کنیم.
خداى وهابیت غیر از ریش و عورت همه چیز دارد!
ابو یعلى، (امام و پیشواى ابن تیمیّه) مىگوید: در باره خدا هر عضوى را جز ریش و عورت اثبات خواهم کرد.
متن عربی: «إذا ذکر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر فى صفاته، یقول: ألزمونى ماشئتم فإنّى ألتزمه، إلّا اللحیة والعورة» (العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحدیثة: 2/ 283، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه لابن الجوزى: 95، 130- الهامش.)
خداوند وهابیت چهار انگشت بزرگتر از عرش است
خداوند بر روى عرش مىنشیند و چهار انگشت از عرش بزرگتر (پهنتر) است زیرا خداوند عظیم است و نمىشود که با عرش یکسان باشد و از این روى چهار انگشت از عرش بزرگتر است.
متن عربی: قال ابوبکر فى العواصم: (الرحمن على العرش استوى) قالوا: «إنّه جالس علیه، متّصل به، وأنّه أکبر بأربع أصابع، إذ لایصحّ أن یکون أصغر منه، لأنّه العظیم، ولا یکون مثله لأنّه (لیس کمثله شىء) فهو أکبر من العرش بأربع أصابع» (العواصم من القواصم: 209)
خداوند وهّابیّت و هرولهکردن (دویدن)
از لجنه افتاى سعودى در باره صفت هروله سؤال شده و پاسخ دادهاند که صفت هروله (دویدن) خدا در حدیث قدسى که بخارى و مسلم نقل کردهاند آمده که خداوند فرموده: اگر بندهاى یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع (نیم متر) به او نزدیک خواهم شد و اگر او یک ذراع به طرف من بیاید، من به قدر فاصله دو کف دست (بیش از یک متر) به او نزدیک خواهم شد، اگر او قدم زنان به طرف من بیاید، من دوان دوان به طرف او خواهم رفت.
متن عربی: سألت عن اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: هل للّه صفة الهرولة؟
أجابوا: نعم، صفة الهرولة على نحو ما جاء فى الحدیث القدسى الشریف على ما یلیق به قال تعالى: «إذا تقرّب إلىّ العبد شبراً تقرّبت إلیه ذراعاً، وإذا تقرّب إلىّ ذراعاً تقرّبت منه باعاً، وإذا أتانى ماشیاً أتیته هرولة» رواه البخارى ومسلم (فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث والإفتاء: 3/ 196، فتوى رقم 6932 ..)
سؤال از بنباز و پاسخ وی
بن باز مفتى أعظم سابق عربستان در پاسخ به استفتائى این چنین نوشته: آن چه که صورت و دست و چشم و ساق و انگشت، براى خداوند، در کتاب و سنت صحیح آمده و نظریه اهل سنت بر آن استوار است و همچنین نزول حق از عرش به آسمان عالم ماده و هروله و دویدن در احادیث صحیح وارد شده و رسول اکرم صلى الله علیه وسلم این صفات را براى خداوند به آن گونه اى لایق او مى باشد، اثبات نموده است.
متن عربی: «أمّا الوجه والیدان والعینان والساق والأصابع فقد ثبتت فى النصوص من الکتاب والسنّة الصحیحة وقال بها أهل السنّة والجماعة وأثبتوها للّه سبحانه على الوجه اللائق به سبحانه وهکذا النزول والهرولة جاءت بها الأحادیث الصحیحة ونطق بها الرسول صلى اللّه علیه وسلّم وأثبتها لربّه عزّ وجلّ على الوجه اللائق به سبحانه» (فتاوى بن باز، ج 5 ص 374)
خداى وهّابیّت با چشم قابل رؤیت است
ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنّة» نوشته است: عموم منسوبین به اهل سنّت براى اثبات رؤیت خدا اتّفاق دارند و اجماع سلف بر این است که ذات احدیّت را در آخرت با چشم مىتوان دید ولى در دنیا نمىتوان دید. (مختصر منهاج السنّة: 2/ 240)
خداى وهّابیّت مىخندد
ابن تیمیّه در رساله «عقیدة الحمویّة» مىنویسد: خداوند مىخندد، و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مىکند. (مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451)
خداى وهّابیّت به صورت نوجوان و مو فرفرى است
ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر فرمود: خداوند را به صورت نو جوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود.
متن عربی: «رأیت ربى عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء». (طبقات الحنابلة: ج 3 ص 81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى)
ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کردهاند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهنمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد.
متن عربی: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبى (صلى الله علیه وآله وسلم)، فمن شک فى ذلک أو فى شىء منه فهو جهمىّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فى مرضه».
(إبطال التأویلات لأبى یعلى: ج 1 ص 141، ط 1 ج مکتبة دار الإمام الذهبى الکویت، 1410 ه-.، إبطال التأویلات: ج 1 ص 145)
پیامبر وهّابیّت در کنار خداى آنان جلوس مىکند
ابن قیم شاگرد ابن تیمیّه مىنویسد: خداوند بر روى عرش مىنشیند و رسول اکرم (ص) نیز در کنار او جلوس مىکند، و این همان مقام محمود و شایستهاى است که قرآن وعده داده است.
متن عربی: «إنّ اللّه یجلس على العرش، ویجلس بجنبه سیّدنا محمد (ص) وهذا هو المقام المحمود» (بدائع الفوائد، ج 4، ص 39)
خداى وهّابیّت نمىتواند همه جا باشد
از هیأت عالى افتاى سعودى پرسیده شده: از نظر شرعى حکم کسى که معتقد است که خداوند همه جا وجود دارد چیست؟ و چگونه مىشود به او پاسخ داد؟
هیأت جواب داد: عقیده اهل سنّت این است که خداوند بالاى عرش قرار گرفته، و در درون جهان نیست بلکه خارج از این عالم است.
و دلیل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، و مسلّم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت مىگیرد، همانطورى که در قرآن نیز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَ- بَ بِالْحَقّ ...): ما قرآن را به سوى تو به حق نازل نمودیم.
تا آنجا که مىنویسند: رسول گرامى صلى الله علیه وسلم از کنیزى که مىخواستند آزاد نمایند پرسید: خداوند کجاست؟ پاسخ داد: در آسمانها است. حضرت پرسید: من، چه کسى هستم؟ پاسخ داد: پیامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن کنیز فرمود: او شخص با ایمانى است، و مىتوانى وى را در راه خدا آزاد نمایى.
آن گاه هیأت عالى افتاى سعودى مىنویسد: «من اعتقد أنّ اللّه فى کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلّا فهو کافر مرتدّ عن الإسلام».
هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان است، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.
متن عربی: کیف الردّ على القائلین بأنّ (اللّه فى کلّ مکان) تعالى عن ذلک، وما حکم قائلها؟
وأجابت اللجنة: أوّلا: عقیدة أهل السنّة والجماعة أنّ اللّه سبحانه وتعالى مستو على عرشه بذاته، وهو لیس داخل العالم بل منفصل وبائن عنه .... وممّا یدلّ على علوّه على خلقه نزول القرآن من عنده، والنزول لا یکون إلّا من أعلى إلى أسفل، قال تعالى (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَ- بَ بِالْحَقّ مُصَدّقًا لّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَ- بِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ) المائدة: 48.
إلى أن ذکرت قول رسول اللّه لجاریة: أین اللّه؟ قالت: فى السماء قال: من أنا؟ قالت: أنت رسول اللّه، قال: أعتقها فإنّها مؤمنة. أخرجه مسلم وأبوداود والنسائى وغیرهم، وفى الصحیحین حدیث أبى سعید الخدرى رضى اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلّم: «ألا تأمنونى وأنا أمین من فى السماء، یأتینى خبر السماء صباحاً ومساءً».
وثانیاً: من اعتقد أنّ اللّه فى کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فى جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلّا فهو کافر مرتدّ عن الإسلام. (فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/ 216- 218)
خداى وهّابیّت از عرش به زیر مىآید
ابن تیمیّه مىگوید: هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مىآید، و مىگوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم ... خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.
و پس از نقل مطلب فوق مىنویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است) (مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451)
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولى هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مىآید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مىآیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت. (رحلة ابن بطوطة: 113)
انتهای پیام/
نظرات بینندگان