نسبتيابي فرمايشات رهبر معظم انقلاب با فضاي مجازي
آنروز اينترنت نبود
«اهميت فضاي مجازي به اندازه اهميت انقلاب اسلامي است»! عمق استراتژيك اين جمله راهبردي را فقط گوينده آن ميداند. كسي كه ميگويد: «اگر ميتوانستم خودم مسئوليت اين شورا را به عهده ميگرفتم»، وليامر مسلمين است.
به گزارش شیرازه، روح الله مومن نسب طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: شايد بتوان مدعي شد، فرمان تأسيس قدرتمندترين نهاد فضاي مجازي در ميان كشورهاي جهان، ازمظلومترين فرامين امام خامنهاي است؛ فرماني كه مخاطبان آن از سال 1390 موظف شدند نهادي را بنا كنند كه «سرمايهگذاري وسيع و هدفمند در جهت بهرهگيري حداكثري از فرصتها» و «برنامهريزي و هماهنگي مستمر به منظور صيانت از آسيبهاي ناشي از اينترنت» را با تمام قدرت دنبال كند.
تركيب اعضاي اين شورا نشان ميدهد فضاي مجازي از نگاه امام، ساحت ديگري است از فضاي واقعي و همه بخشهاي كشور بايد از هر بعدي آن را در حد و قامت فضاي واقعي مورد توجه قرار دهند.
اينكه بر سر 4 بند و 40 ماده شرح وظايف مكتوب با امضاي امام خامنهاي خطاب به اعضاي شوراي عالي فضاي مجازي، در اين سالها چه آمده است و فاجعه بيتوجهي به فرمان امام آنقدر بزرگ است كه نميتوان در سومين سال تأسيس اين شورا ادعا كرد كه حتي يكي از 40 بند اجرايي شده است، بماند براي مجالي ديگر؛ اما آنچه بيشتر دل انسان را به درد ميآورد اين است كه «متأسفانه خيلى از مسئولان فرهنگى ما» كه البته اعضاي شوراي عالي فضاي مجازي و مخاطب شرح وظايف ياد شده نيز هستند، «با مسائل فرهنگى، درميدان مرتبط نيستند»، از خواندن «كتاب» و مطالعه «غالباً بركنارند» و اين بياطلاعي آنها باعث ميشود مدام آب در آسياب دشمن بريزند و در پارهاي مواقع از پايگاههاي جنگ نرم دشمنان ملت ايران از جمله شركت صهيونيستي فيسبوك، دفاع كنند و بيآنكه جايگاه خطير خود را بشناسند و از بايستههاي اين فضا اطلاع داشته باشند، نقش وكيل و نماينده منطقهاي يك شركت صهيونيستي را، انشاءالله، بيمزد و مواجب به عهده بگيرند و البته آن ديگر «مسئول» كه وظيفه «كاهش مراجعه كاربران ايراني به اينترنت جهاني» را برعهده دارد، وعده افزايش صدبرابري پهناي باند اينترنت بينالملل را ميدهد و از يك شركت هتاك دفاع ميكند!
اما در اين مقال، مجال يافتهايم نسبتهاي فضاي مجازي با فرمايشات امام خامنهاي(مدظلهالعالي) با محوريت فرمايشات معظم له در جمع اعضاي خبرگان رهبري را قلمي كنيم، باشد گامي شود در مسير نوراني جاده انتظار...
«امروز جهان درگير تحوّلات اساسى است، اين را نميشود منكر شد.» بيش از يك سال پس از صدور فرمان تشكيل شوراي عالي فضاي مجازي، فردي به نام ادوارد اسنودن از امريكا ميگريزد و اسناد مهمي را منتشر ميكند. انتشار اين اسناد، مهر تأييدي ميشود بر لزوم توجه به «ساماندهي امنيت فضاي مجازي كشور» و عمق فاجعه بشري نقض گسترده حريم خصوصي و حقوق شهروندي توسط شيطان بزرگ، در ايران و ديگر كشورهاي جهان را نشان ميدهد.
بر اساس يكي از اين اسناد فوقسري افشا شده، آژانس امنيت ملي امريكا در پروژهاي تحت عنوان «PRISM»، از سال ۲۰۰۷ به سرورهاي گوگل، مايكروسافت، ياهو، فيسبوك، پلتاك، يوتيوب، اسكايپ، اياوال و اپل دسترسي كامل دارد. درك عمق فاجعه افشا شده در اين سند، زماني دردناكتر ميشود كه بدانيم فضاي مجازي ايران رسماً در تسخير محصولات و تارنماهاي اين كمپانيها است.
سند ديگري به نام Boundless Informant نشان ميدهد آژانس امنيت ملي امريكا (NSA)در ايران نقطه كور اطلاعاتي ندارد و امريكا موفق شده است در يك ماه، ۱۴ ميليارد قطعه- داده از شبكههاي تلفن و رايانه كاربران ايراني جاسوسي كند. اين سندِ ننگين بيانگر اين است كه كشورمان از نظر امنيت فضاي مجازي، ناامنترين كشور جهان است و اگر در سالهاي گذشته طبق دستور امام «فضاي مجازي كشور به بالاترين سطح از امنيت» رسيده بود، امروز اين اتفاق جبرانناپذير رخ نداده بود.
اين اسناد و ديگر سندهاي منتشرشده باعث شد همه كشورهاي جهان از جمله چين، آلمان، روسيه، برزيل، كرهجنوبي، فرانسه و دهها كشور ديگر در «شرق و غرب عالم»، به فكر جدايي از اينترنت امريكايي بيفتند و «تحوّلات اساسى» را در فضاي مجازي كشور خود دنبال كنند.
اما لزوماً همه اين كشورها نسبت به علت اين رفتار نژادپرستانه امريكا «آگاه» نشدهاند و نميدانند كه اينترنت امريكايي و پايگاههاي اينترنتي صهيونيستي گوگل و فيسبوك و امثال اينها بر اساس «تمدن كنوني غرب» به وجود آمدهاند كه اين تمدن نيز «بر اساس اومانيسم و اصالةالانسانيه»«بنا شده است»؛ «معناي آن اين است كه انسانيت، عنصر اصلي و هدف اصلي و قبله اساسي براي اين تمدن خواهد بود» «و باطن اين تمدن مادي - كه ضد انسان است و ضد فطرت الهي است- دارد خودش را نشان ميدهد».
اين تمدنِ «بي باك از كارهاي زشت»، «در عرصه اخلاقي»با «توهين به مقدسات» در سايت يوتيوب از طريق انتشار فيلمهاي توهينآميز و در شبكه به اصلاح اجتماعي فيسبوك با حفظ و حمايت از صفحه توهين به امام علي النقي (ع) و ديگر معصومين (ع) و در گوگل با برتري دادن به نتايج توهينآميز، به راحتي «به مقدسات اهانت ميكند و آسان و بهعنوان آزادي، مقدسات را، چهرههاي نوراني را ملكوك ميكند، پيامبران را، بزرگان را، نه فقط پيغمبر ما را، همه پيغمبران را، مورد اهانت قرار ميدهد».
«ازدواج با همجنس! اين غير از همجنسبازي است، به مراتب بالاتر است؛ يعني علناً منكرِ ضد فطرت را در زندگي خودشان راه ميدهند»؛شبكههاي اجتماعي و پايگاههاي اينترنتي امريكايي براي كمك به تشكيل و پشتيباني از گروههاي همجنسگرا در قامت يك مبلغ تمامعيار ظاهر ميشوند، به نحوي كه گوگل آرم اصلي خود را در حمايت از اين تفكر شيطاني تغيير ميدهد و فيسبوك گزينه همجنسگرا را در بخش انتخاب جنسيت كاربران خود قرار ميدهد! پايگاههاي شيطان بزرگ «امروز علناً و صريحاً به اين اعتراف ميكنند و دو همجنس» در اين شبكهها به هم معرفي ميشوند و «با يكديگر ازدواج ميكنند و كليساها اين را ثبت ميكنند و رئيسجمهور امريكا اظهارنظر ميكند و ميگويد من موافقم با اين كار!» و با مراجعه به دفتر اين پايگاهها، آنها را تشويق ميكند!
در شبكههاي به اصطلاح اجتماعي امريكايي از جمله فيسبوك، بيحيايي و بيعفتي و «شهوتراني» از طريق ترويج مدلينگ، مدسازي و تبليغ پوششهاي غيراسلامي، استفاده ابزاري از جنس زن، ترويج و تسهيل رابطههاي نامشروع از طريق ابزارهاي ارتباطي مبتني بر تلفن همراه مثل وايبر، اينستاگرام، وي چت، واتس اپ و... ترويج موسيقيهاي محرك جنسي در قالبهاي مختلف انجام ميشودكه اينها و بسياري نمونههاي ديگر، نمايانگر«فساد باطني و دروني» «تمدن غرب» است.
«در جبهه اخلاقي» پايگاههاي صهيونيستي فيسبوك و گوگل پلاس با «پر رويي» و «گستاخي» زائدالوصفي، صفحه گروهكهاي تروريستي مجاهدين خلق، پژاك، جيشالعدل، گروههاي تكفيري و. . . را حفظ و ترويج ميكنند، به نحوي كه اين صفحات تبديل به ابزار جذب، ارتباطگيري و آموزش جنايتهاي بشري شدهاند. البته افراد بريده از گروهكها نيز بر اين مسئله صحه گذاشتهاند.
از طرفي اكنون عبارت سايبر تروريسم يا تروريسم مجازي در ادبيات بينالملل جاي خود را بازكرده و انديشمندان جهان، آن را به مراتب خطرناكتر از تروريسم سنتي ميدانند؛ به اين معنا كه «دولتهاي متخاصم غربي» اقدامات برنامهريزيشده و هدفمند را با اغراض سياسي و غيرشخصي، عليه رايانهها و امكانات و برنامههاي ذخيرهشده در درون آنها، با هدف نابودي يا وارد آوردن آسيبهاي جدي به آنها از طريق شبكه جهاني اينترنت، صورت ميدهند.
«دولت و رژيم مزور امريكا» با «وقاحت»، هويت مجازي انسانها در فيسبوك، گوگل، ياهو و ديگر پايگاههاي امريكايي را به بهانههايي مثل نقد دولت امريكا اعدام ميكند، به نحوي كه بر اساس اين مقررات غيرانساني، هويت مجازي چند رئيسجمهور و مقامات دولتي كشورهاي مردمي و اسلامي، بدون هيچ توضيحي در فيسبوك به «قتل» ميرسد و دولت امريكا نيز به صورت مستقيم پايگاههاي اينترنتي بسياري را از روي سرورها حذف كرده يا حتي دامنه آنها را مصادره ميكند.
بر اساس اسناد افشا شده، دولت امريكا، انگلستان و «رژيم اشغالگر قدس»، ارزشمندترين سرمايهها در عصر اطلاعات، يعني اطلاعات «ملتها» را «غارت» كرده و به مرزهاي مجازي آنها تجاوز ميكنند. در گوگل حق مالكيت معنوي نقض ميشود و سرقت كليك، دزدي پهناي باند و غارت سرمايههاي انساني، فكري و بردهداري نوين را در جهت تفكر صهيونيستي غصب و غارت، دنبال ميكنند. نمود و نماد اين رفتار «ضدحقوق بشري» را ميتوان در بازيهاي برخط، مانند تراوين واي ريپابليك، به وضوح مشاهده كرد.
نهادينه كردن و آموزش «خشونت» از طريق بازيهاي رايانه مانند GTA و رفتارهاي خشن در قالب ورزشهاي ساختگي و خطرناكي مثل كشتي كج را ميتوان در تمام بخشهاي فضاي مجازي امريكايي مشاهده كرد. اين راهبرد فرهنگي غرب تنها به بازيهاي رايانهاي ختم نميشود بلكه در زنجيره رسانهاي شيطاني آنها، شبكههاي اجتماعي فيسبوك، توئيتر و گوگل پلاس در ترويج «خشونت» و «راهاندازي گروههاي تندرو، افراطي و آدمكشي» و تحريك مردم و سازماندهي مخالفان با هدف برهم زدن نظم عمومي جوامع، نقش بسزايي دارند. اين رفتار هدفمندِ امريكا نتيجهاي جز ترويج و تشويق افراد به پرخاشگري و نفرت ندارد.
گوگل و فيسبوك با ترويج و تأكيد بر هفتهاي به نام هفته زبان مادري و شيطنت در ايجاد اختلافات مذهبي و «برجسته كردن خصوصيات قومي و دميدن در آتش قومگرايي، كارهاي خطرناكي را دنبال ميكند» كه اين رفتار شيطاني آنها «بازي با آتش است» و بايد به «اين مسئله مهم» نيز توجه شود.
«فضاحتهاي امريكا» در فضاي مجازي فقط به مسائل پيش گفته ختم نميشود، بلكه «از صد رقم رفتار ضدحقوق بشري امريكا، مردم دنيا شايد ۸۰ـ۷۰ رقم آن را نميداند».
اين «جنايتكاران» «به پول»، «ابزارهاي تبليغاتي» و «علم» در فضاي مجازي «مجهز» هستند؛ به نحوي كه مركز اينترنت جهان در يك پادگان نظامي امريكا قرار دارد و رياست اين مركز به عهده يك ژنرال عاليرتبه ارتش امريكا است كه وظيفه برقراري حكومتنظامي در اينترنت را بر عهده دارد.
اغلب اين اتفاقات دردناك به چهار دليل رخ ميدهد كه لازم است مسئولان با «خودنگري و بازيابي وظيفه» اين اشكالات را در خود رفع كنند:
اول اينكه «مسئولان به مردم اعتماد» داشته باشند و «به نيروي مردم تكيه» كنند.
دوم اينكه «مسئولان در مواجهه با دشمن احساس ضعف» نكنند و «به خدا تكيه» كنند و «حاضر به حركت جهادي» شوند.
سوم اينكه متأسفانه اغلب مشاوران مسئولان و متخصصان حوزه فناوري اطلاعات در مواجهه با «استقلال» در فضاي مجازي را ميتوان حداقل در يكي از سه گروه زير مشاهده كرد:
گروه اول، كساني كه وابسته به وابسته بودن هستند؛ يعني «آدمهاى خودپرست منفعتطلبى كه در همه عمرشان، به جز منافع شخصيشان چيز ديگرى را نمىبينند» و در اينجا نيز منافع شخصي يا سازماني خود را با «استقلال» ملتشان در تناقض ميبينند، در نتيجه با آن ميجنگند.
گروه دوم، به اصطلاح روشنفكران غربزده (و در اينجا،آي تي زده) هستند كه مسحور جلال و جبروت مجازي صاحبان قدرت و شوكت مادي شدهاند و مدام بر طبل ما نميتوانيم، آن هم با تمام توان ميكوبند.
گروه سوم، «آدمهاى كوتهفكر و سطحىنگر» هستند كه «استقلال» را با «عنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعه جهانى، از بين ميبرند و كمرنگ ميكنند»، اين افراد «مقاله مينويسند، حرف ميزنند» و با تأسي بر شعار فريبنده «جهاني شدن» همراه با «مغالطه»، تلاش ميكنند مردم و مسئولان را به دست برداشتن از «وطن دوستي» و انصراف از «تكيه بر توان به خود»، تحريك و تشويق كنند و «مرزبندى صحيح و صريح با جبهه دشمن» را اينگونه تبليغ ميكنند كه با اين كار «رابطهمان با دنيا قطع»ميشود.
درحاليكه «مرزبندي صحيح و صريح با جبهه دشمن» در فضاي مجازي «به معناي اين نيست كه ما رابطهمان را قطع كنيم»، «اين مرز اين نيست كه شما نميرويد آنجا» و پايگاههاي اينترنتي آنها را نميبينيد، بلكه «آنها نميآيند اينجا»، «معناي اين مرز اين است كه هر رفتوآمدي منضبط خواهد بود. معلوم باشد كي ميرويم، چه كسي ميرود، چهجور ميرود؛ چه كسي ميآيد، كي ميآيد، چهجور ميآيد، چرا ميآيد». «يعني مرز مخلوط نشود. كساني كه سعي ميكنند اين مرز را كمرنگ كنند يا محو كنند يا از بين ببرند، اينها به مردم خدمت نميكنند، اينها به كشور خدمت نميكنند».
اين افراد «به مجرد اينكه يك مشكلي براي كشور پيش ميآيد، فوراً شروع ميكنند به ملامت كردن كساني كه استقامت كردهاند كه: هان، ديديد، آدم وقتي اينجور سر حرفش ميايستد، اين مشكلات پيش ميآيد!» متأسفانه تفكرات خطرناك فوق، «آزادانديشان»، «استقلالطلبان» و «چهرههاي نوراني» در فضاي مجازي را با اين روش«ملكوك» ميكنند.
درحاليكه «اين جوانها را بايد حفظ كرد، بايد از اينها قدرداني كرد، امروز هم بحمدالله» در فضاي مجازي«جوانان انقلابي با انگيزههاي ديني» «كم نيستند و زيادند»؛ نبايد اين «افتخارات بزرگ را ناديده گرفت» و«با عناوين گوناگوني بخواهيم اين جوانهاي مؤمن را طَرد كنيم و منزوي كنيم؛ كه البته منزوي هم نميشوند؛ آن جوانهاي مؤمنِ پرانگيزه، با اين حرفها منزوي نميشوند؛ لكن ما بايد قدر اينها را بدانيم».
«اين جوانان متدين» افرادي هستند كه با راهبُرد مشخص، سعي ميكنند خودباورانه و با «اعتمادبهنفس»، ضمن «مبارزه با استعمار»، «وابستگي» و «وادادگي»، به همه ثابت كنند كه: «ما ميتوانيم». به اين دسته «انقلابي» گفته ميشود و «انقلابيها» پيش از هر چيز «استقلال طلب» هستند، زيرا بدون «استقلال» نميتوان به آزادي و مردمسالاري مبتني بر «آموزههاي عميق اسلامي» رسيد.
«مسئولان كشور»در رابطه با فضاي مجازي نيز بايد«در مقابله با دشمن حرفِ صريح»بزنند و«عدم انفعال ملت ايران را و عدم انفعال انقلاب را به زبانِ صريح بيان»كنند.
البته «عهدشكني» و «زيادهطلبي» شبكههاي اجتماعي و لانههاي جاسوسي امريكا از جمله فيسبوك، «براى مردم دنيا آشكار شده و امروز منفورند در دنيا»؛ به نحوي كه صدراعظم آلمان كه از متحدان اصلي امريكاست، صراحتاً از عملكرد شركتهايي مانند گوگل و فيسبوك انتقاد ميكند، مقامات اتحاديه اروپا از كاربران ميخواهند فيسبوك و گوگل را ترك كنند و كشورهاي مختلف جهان از جمله چين، روسيه، فرانسه، آلمان، تركيه، برزيل و دهها كشور ديگر رسماً اعلام كردهاند اينترنت خود را از اينترنت امريكايي جدا ميكنند و شبكه ملي اطلاعات و سرويسهاي امن بومي را در كشورهاي خود راهاندازي خواهند كرد. اين اقدامات جدا از اعتراضات بينالمللي و صدور قطعنامه و طرح شكايات از دولت امريكا صورت ميگيرد كه باعث شده «براي جبهه استكبار آبرويي باقي نماند».
«نگاه ما به مسائل خودمان و مسائل جهان، بايد نگاه جدياي باشد». به اين معنا كه بايد به فضاي مجازي «نگاه مبتكرانه و اساسي» داشته باشيم. بايد باور كنيم كه امكان ندارد در فيسبوك اسرائيلي، انقلاب اسلامي به بار نشيند و راهكارهاي بهينهسازي موتور جستوجوگر گوگل (seo) مزيتهاي فرهنگي ما را قرباني فرهنگ منحط غرب ميكند؛ به نحوي كه مديران پايگاههاي اينترنتي ايراني به دليل وابستگي تأسفبار كاربران ايراني به گوگل، ناچارند براي ديده شدن، بر اساس استانداردهاي شيطان بزرگ رفتار كنند و با انتشار محتوا و تصاوير «غيراسلامي» و «غيراخلاقي» بازديدكنندگان تارنماي خود را افزايش دهند.
يكي ديگر از مهمترين آفتها، عدم «واقعبيني واقعيتهاي موجود» در فضاي مجازي است كه باعث شده است «ظرفيتهاي بيشمار ملي» ناديده گرفتهشده و «از دشمني دشمن، غفلت» شود. براي بازتر شدن موضوع ميتوان آن را اينگونه بيان كرد كه بسياري از «عناصر انقلابي» به دليل عدم آگاهي، به اين مهم توجه نميكنند كه هيچ تفاوتي بين گوگل با امريكا و فيسبوك با رژيم صهيونيستي نيست، در نتيجه در سرزمين مجازي دشمن مقيم شدهاند و «اين را نبايد فراموش كنيم؛ اين واقعيتي است» كه گردانندگان و مالكان اين پايگاههاي شيطاني«دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملي ما هستند و دشمن ملت ما هستند». به قول سعدي: «دشمن چون از همه حيلتي فروماند، سلسله دوستي بجنباند» و «آنگاه در دوستي كاري كند كه هيچ دشمني نكرده باشد».
البته نميتوان در شكلگيري انقلاب اسلامي در فضاي مجازي، نقش علما را ناديده گرفت. «علما هاديان امتند و وظايفي دارند و مردم را بايد روشن كنند؛ در نظام اسلامي وظيفه علما فقط گفتن مسئله نماز و روزه نيست، مردم را بيدار ميكنند، هوشيار ميكنند، حقايق را به مردم ميگويند، بصيرتافزايي ميكنند».
«جنگ، جنگ ارادههاست» و بايد «جوانان مؤمن انقلابي» با «احساس وظيفه اسلامي» و با تقويت «روح خودباوري و خودبازيابي هويت اسلامي» «در قامت افسران جوان جنگ نرم» و «پاسداران انقلاب اسلامي» به جنگ «پاسداران تمدن غرب» در فضاي مجازي بروند.
«انقلاب» اسلامي در فضاي مجازي هم «حرف اسلام را ميزند»، «حرف استقلال را ميزند، حرف ايستادگي ملي را ميزند، حرف توسعه درونزاي كشور را ميزند، حرف عدل را ميزند و براي اين اهداف بزرگ تلاش ميكند و كار ميكند؛ همه اينها مسائل انقلاب است؛ اينها چيزهاي مهمي است. اين يك واقعيت است».
«واقعيت ديگري كه از آن نبايد غفلت كرد، انگيزههاي ديني در نسل امروز انقلاب است.» «ما امروز، جوان انقلابي بسيار داريم، در سرتاسر كشور داريم، از همه قشرها داريم، در دانشگاهها بسيار داريم، جواني كه هم متدين است، هم انقلابي است»، «من اين جوان از جوان انقلابي اول انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آنروز اولاً آن انقلاب با آن عظمت و پرهيجان اتفاق افتاده بود؛ ثانياً آن روز اينترنت نبود، ماهواره نبود، اين همه تبليغات گوناگون نبود، اين جوان در معرض اين همه آسيب نبود، جوان امروز در معرض اين همه آسيبها است؛ اينترنت جلوي او است، اين همه تلاش دارد ميشود براي اينكه اين جوان را منحرف كنند،» اما «اين جوان، متدين باقي ميماند؛ نمازخوان است، به نماز اهميت ميدهد، نماز شب ميخواند، نافله ميخواند، در مراسم مهم ديني شركت ميكند، پاي انقلاب ميايستد، شعارهاي از دل برآمده ميدهد؛ اينها چيزهاي مهمي است. نسل امروز انقلاب، به نظر ما يكي از افتخارات بزرگ است. اين يك واقعيت است، بايد اين را ديد.»
تمام عبارات داخل گيومه («...») عيناً در بيانات رهبري ذكر شده است.
نظرات بینندگان