آخرین سوال اولین شهید سپاه در زمان گزینش چه بود؟
یکی از پرسشنامههایی که در مراحل تحقیقاتی داوطلبان سپاه باید آن را پر کنند در مورد وضع مالی داوطلب سؤال میکنند و این که چه مقدار هزینه ماهانه دارد و اوضاع خانوادگیاش چگونه است و چقدر بدهی دارد و حداقل نیازش در ماه چه مقدار است.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بدون شک می توان یکی از برکات انقلاب دانست. نهادی که پاک ترین فرزندان این ملت در آن خدمت کردند و بسیاری به شهادت رسیدند. متن پیش رو در 30 مرداد 1359 توسط روابط عمومی سپاه منتشر شد که روایت جالبی است از محمد گریوانی اولین شهید سپاه در پاوه که پاسخ می دهد به سوالات گزینشش برای پوشیدن لباس سپاه.
***
وقتی خبر شهادت محمد را برایمان آوردند، تاثر شدیدی روحمان را فرا گرفت... دلمان به حال خود محمد نمیسوخت، چرا که در حقیقت او را زندهای نجات یافته میدانیم و اگر قرار باشد دلمان برای کسی بسوزد، آن کس خودمان هستیم که هنوز به فیض شهادت دست نیافتهایم. به قول یکی از همرزمانش:گاهی به مقام محمد حسودیمان میشود.
اما مسأله اینجا بود که برای بازماندههای محمد احساس نگرانی و تأثر شدیدی داریم. برای همسر محترمش و برای دخترک شیرین زبان و پنجسالهاش.
اوایل اسفند سال 1357 بود که برادر «محمد گریوانی»به سپاه پاسداران انقلاب پیوست، با قلبی آکنده از نفرت به دشمنان خلق و آغوش گشاده برای تحمل شداید در راه آزادی ایران ... در کلام و رفتارش یک چیز مشهود بود و آن هم رضایت بیحد او نسبت به پیروزی انقلاب بود.
از روزی که انقلاب، اولین مرحله پیروزیش را پشت سر گذاشته بود، محمد هم مثل بسیاری از همرزمانش که بالاخره یک سهمی در این انقلاب داشتند، روی پای خود بند نبود و این نشاط بیحدش روحیه خاصی را در او ایجاد کرده بود، آن قدر به کارش در سپاه پاسداران علاقهمند بود که حاضر بود از همه چیز خود در این راه بگذرد، پشتکارش در کار قابل تحسین بود، آدم صریح و رکی بود و صداقت خاصی داشت.
وقتی غائله نقده را شروع کردند او از اولین کسانی بود که داوطلبانه آماده جبهه شد. با سابقه زیادی که در کار مخابرات داشت، موجود با ارزشی بود.
با یکی از همسنگرهایش که صحبت میکردیم، میگفت: حدود یک ماه،شب و روزمان را در نقده توی یک اتاق کوچک که محل انجام وظیفهمان بود با هم گذراندیم و در این مدت صداقت و پشتکار محمد برایم جدا جالب بود.
وقتی پروندههایش را در امرو پرسنلی ستاد مرکزی مطالعه میکردیم به یک نمونه ساده و پرمعنی از روحیاتش برخوردیم که حیفمان میآید اینجا نگوییمش.
یکی از پرسشنامههایی که در مراحل تحقیقاتی داوطلبان سپاه باید آن را پر کنند در مورد وضع مالی داوطلب سؤال میکنند و این که چه مقدار هزینه ماهانه دارد و اوضاع خانوادگیاش چگونه است و چقدر بدهی دارد و حداقل نیازش در ماه چه مقدار است.
سؤال آخر برای آن است که میزان حقوق در سپاه پاسداران برعکس همه جا بر پایه نیاز شخص تعیین میشود و لذا گاه یک آشپز بیشتر از فرمانده کل سپاه حقوق میگیرد. چیزی که برایمان جالب بود و شاهد ایمان و صداقت محمد بود، به رغم عائلهمند بودن و مقروض بودن (حدود 130 هزار ریال) در جواب این سؤال که چه مقدار حداقل نیاز ماهانه دارید، نوشته بود: فقط سلامتی...!
راهش گرامی باد
انتهای پیام/
***
وقتی خبر شهادت محمد را برایمان آوردند، تاثر شدیدی روحمان را فرا گرفت... دلمان به حال خود محمد نمیسوخت، چرا که در حقیقت او را زندهای نجات یافته میدانیم و اگر قرار باشد دلمان برای کسی بسوزد، آن کس خودمان هستیم که هنوز به فیض شهادت دست نیافتهایم. به قول یکی از همرزمانش:گاهی به مقام محمد حسودیمان میشود.
اما مسأله اینجا بود که برای بازماندههای محمد احساس نگرانی و تأثر شدیدی داریم. برای همسر محترمش و برای دخترک شیرین زبان و پنجسالهاش.
اوایل اسفند سال 1357 بود که برادر «محمد گریوانی»به سپاه پاسداران انقلاب پیوست، با قلبی آکنده از نفرت به دشمنان خلق و آغوش گشاده برای تحمل شداید در راه آزادی ایران ... در کلام و رفتارش یک چیز مشهود بود و آن هم رضایت بیحد او نسبت به پیروزی انقلاب بود.
از روزی که انقلاب، اولین مرحله پیروزیش را پشت سر گذاشته بود، محمد هم مثل بسیاری از همرزمانش که بالاخره یک سهمی در این انقلاب داشتند، روی پای خود بند نبود و این نشاط بیحدش روحیه خاصی را در او ایجاد کرده بود، آن قدر به کارش در سپاه پاسداران علاقهمند بود که حاضر بود از همه چیز خود در این راه بگذرد، پشتکارش در کار قابل تحسین بود، آدم صریح و رکی بود و صداقت خاصی داشت.
وقتی غائله نقده را شروع کردند او از اولین کسانی بود که داوطلبانه آماده جبهه شد. با سابقه زیادی که در کار مخابرات داشت، موجود با ارزشی بود.
با یکی از همسنگرهایش که صحبت میکردیم، میگفت: حدود یک ماه،شب و روزمان را در نقده توی یک اتاق کوچک که محل انجام وظیفهمان بود با هم گذراندیم و در این مدت صداقت و پشتکار محمد برایم جدا جالب بود.
وقتی پروندههایش را در امرو پرسنلی ستاد مرکزی مطالعه میکردیم به یک نمونه ساده و پرمعنی از روحیاتش برخوردیم که حیفمان میآید اینجا نگوییمش.
یکی از پرسشنامههایی که در مراحل تحقیقاتی داوطلبان سپاه باید آن را پر کنند در مورد وضع مالی داوطلب سؤال میکنند و این که چه مقدار هزینه ماهانه دارد و اوضاع خانوادگیاش چگونه است و چقدر بدهی دارد و حداقل نیازش در ماه چه مقدار است.
سؤال آخر برای آن است که میزان حقوق در سپاه پاسداران برعکس همه جا بر پایه نیاز شخص تعیین میشود و لذا گاه یک آشپز بیشتر از فرمانده کل سپاه حقوق میگیرد. چیزی که برایمان جالب بود و شاهد ایمان و صداقت محمد بود، به رغم عائلهمند بودن و مقروض بودن (حدود 130 هزار ریال) در جواب این سؤال که چه مقدار حداقل نیاز ماهانه دارید، نوشته بود: فقط سلامتی...!
راهش گرامی باد
انتهای پیام/
نظرات بینندگان