خانواده شهید یا خانواده شهدا؟!
به نظرمی رسد عامل گسست اجتمایی می تواند دور شدن از ارزش هایی باشد که مروج پیام وحدت و همدلی بودند.
یادداشت زیر را کاوه بهلولی یکی از مخاطبان شیرازه ارسال کرده که بدون هیچ گونه دخل و تصرفی منتشر می شود.
در طول هشت سال دفاع مقدس، به دو واژه زیاد بر می خوردیم. خانواده شهید و خانواده شهدا. خانواده شهدا، الزاما به معنی جمع مکسر خانواده شهید تلقی نمیشود و خود دارای ساختاری جدا گانه است یعنی دارای هویتی مستقل از خانواده ای است که یک یا چند نفر از اعضایش به شهادت رسیده اند.
به زبان عامی تر اینکه دارای ساختاری کاملا مستقل از خانواده تک تک شهدا است و خود یک خانواده واحد تلقی میشود. همذات پنداری در بین خانواده ها ،اعم از شهید داده ها، اسیر داده ها، جانباز داده ها، و رزمنده و حتی کسانی که الزاما بسیجی یا رزمنده نبودند ولی با فلسفه دفاع انس گرفته و به دفاع مقدس عشق می ورزیدند عضو این خانواده بودند.
مصداقا اینکه، فرضا اگر فردی فوت کند رسم این است که اقوام درجه یک متوفی در ورودی مسجد می ایستند و از مردم قدر دانی میکنند. در زمان جنگ، تمام آن خانواده هایی که در بالا برشمردم جز یک خانواده محسوب میشدند و خود را صاحب مجلس ترحیم یک شهید می پنداشتند و افتخار هم می کردند و بعضا، هیچ ارتباط فامیلی یا دوستی هم با شهید یا خانواده اش نداشتند... و بدین سان دفاع مقدس موجب شکل گیری یک طبقه اجتمایی به نام خانواده شهدا گردید (لزوما به معنای وجود شهید در یک خانواده نبود) که از هیچ الگوی علوم اجتمایی پیروی نمی کرد. اما امروزه آن الگو کمرنگ تر و حتی بی رنگ شده. شاید به همین دلیل بود که بارها حضرت امام فرمود جنگ برای ما نعمت بود.
شکل گیری واحدی اجتمایی حول محور فردی که دیگر در قید حیات نیست اما هدف و انگیزه اش جامعه ساز است. یعنی همبستگی اجتمایی و اتحاد حول محور یک هدف والا. براستی چرا اتحاد جامعه کمرنگ شده؟ آیا باید جنگی باشد تا دوباره متحد شویم؟ به نظر می رسد عامل گسست اجتمایی می تواند دور شدن از ارزش هایی باشد که مروج پیام وحدت و همدلی بودند. بنابراین امروزه به خانواده ایرانی نیازمندیم همان گونه که به خانواده شهید نیازمند بودیم، زیرا خانواده های ایرانی فراوانند لیکن خانواده ایرانی نیستند!
در طول هشت سال دفاع مقدس، به دو واژه زیاد بر می خوردیم. خانواده شهید و خانواده شهدا. خانواده شهدا، الزاما به معنی جمع مکسر خانواده شهید تلقی نمیشود و خود دارای ساختاری جدا گانه است یعنی دارای هویتی مستقل از خانواده ای است که یک یا چند نفر از اعضایش به شهادت رسیده اند.
به زبان عامی تر اینکه دارای ساختاری کاملا مستقل از خانواده تک تک شهدا است و خود یک خانواده واحد تلقی میشود. همذات پنداری در بین خانواده ها ،اعم از شهید داده ها، اسیر داده ها، جانباز داده ها، و رزمنده و حتی کسانی که الزاما بسیجی یا رزمنده نبودند ولی با فلسفه دفاع انس گرفته و به دفاع مقدس عشق می ورزیدند عضو این خانواده بودند.
مصداقا اینکه، فرضا اگر فردی فوت کند رسم این است که اقوام درجه یک متوفی در ورودی مسجد می ایستند و از مردم قدر دانی میکنند. در زمان جنگ، تمام آن خانواده هایی که در بالا برشمردم جز یک خانواده محسوب میشدند و خود را صاحب مجلس ترحیم یک شهید می پنداشتند و افتخار هم می کردند و بعضا، هیچ ارتباط فامیلی یا دوستی هم با شهید یا خانواده اش نداشتند... و بدین سان دفاع مقدس موجب شکل گیری یک طبقه اجتمایی به نام خانواده شهدا گردید (لزوما به معنای وجود شهید در یک خانواده نبود) که از هیچ الگوی علوم اجتمایی پیروی نمی کرد. اما امروزه آن الگو کمرنگ تر و حتی بی رنگ شده. شاید به همین دلیل بود که بارها حضرت امام فرمود جنگ برای ما نعمت بود.
شکل گیری واحدی اجتمایی حول محور فردی که دیگر در قید حیات نیست اما هدف و انگیزه اش جامعه ساز است. یعنی همبستگی اجتمایی و اتحاد حول محور یک هدف والا. براستی چرا اتحاد جامعه کمرنگ شده؟ آیا باید جنگی باشد تا دوباره متحد شویم؟ به نظر می رسد عامل گسست اجتمایی می تواند دور شدن از ارزش هایی باشد که مروج پیام وحدت و همدلی بودند. بنابراین امروزه به خانواده ایرانی نیازمندیم همان گونه که به خانواده شهید نیازمند بودیم، زیرا خانواده های ایرانی فراوانند لیکن خانواده ایرانی نیستند!
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
کاوه بهلولی بچه محله باربند...کاندید شورا شهر والبته اصلاح طلب..... دارای دکتری جامع شناسی از دانشگاه آزاد.. کمی شوخ!!! و عاشق کبوتر!!!! مجرد و رفیق باز......با حال وکمی بازیگوش ....البته همه دوسش میدارن
پاسخ