گریههای مردم عراق برای رزمندگان ایران
یکی از نیروهای سپاه بدر میگوید: در جنگ صدام علیه ایران برخی از مردم میدانستند که هدف آنها از این جنگ از بین بردن انقلاب اسلامی است؛ در این میان زنان روستا و شهرهای شمال عراق طلاهای خودشان را برای کمک به جبهه ایران میفرستادند.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، سال 1362 در ابتکاری از سوی شهید «اسماعیل دقایقی» تیپ «بدر» تشکیل شد و پس از گذشت دو سال، احزاب و گروههای عراقی علاقمند شدند به تیپ بدر بپیوندند و در آن تأثیرگذار باشند.
در سالهای 1363- 1364 تیپ بدر به صورت یک تیپ سازمان یافته و منظم درآمد و وارد فاز عملیات نظامی شد. از سال 1364 این تیپ گسترش یافت. در این میان صدها تن از اسرای عراقی که در کمپهای نگهداری اسرا زندگی میکردند، به این نتیجه رسیدند که صدام آنها را به زور و با فریب به جبهه کشانده تا با ایرانیها بجنگند، این دسته از اسیران ابراز علاقه کردند تا در نبرد حق و باطل در جبهه اسلام قرار گیرند و با ارتش رژیم بعث عراق بجنگند. مسئولان جمهوری اسلامی هم از این علاقمندی اسرا استقبال کردند و اسیران عراقی آزاده را به تیپ بدر ملحق کردند.
این یک حرکت بی سابقه بود. پیش از این در دنیا دیده نشده که مجموعهای که به عنوان اسیران جنگی نگهداری میشوند، داوطلبانه علیه ارتش کشورشان بجنگند لذا تیپ بدر با همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت جذب اسیران آزاده عراقی را بر عهده گرفت.
در اصل تیپ بدر از دو دسته تشکیل شد؛ یک دسته از مجاهدان عراقی که از جبهه صدام فرار کرده و به جبهه اسلام پناه آورده بودند؛ دسته دوم از اسیران عراقی آزاد شده که داوطلبانه خواهان شرکت در جبهههای جنگ بودند. مجاهدان عراقی همواره تحت تعقیب عوامل صدام قرار داشتند و اگر به چنگ صدام میافتادند، اعدام میشدند.
آیتالله شهید سید محمدباقر حکیم در جوار امام
«عبدالحمید عباسی» از نیروهای سپاه بدر در شمال غرب عراق است که در گفت و گو با خبرگزاری فارس به دیدگاه مردم عراق نسبت به سپاه بدر قبل و بعد از سقوط رژیم بعث عراق، فعالیتهای این سپاه، کمکهای مردم در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران و جنایتهای صدام علیه مردم کشورش پرداخته است.
* وضعیت سپاه بدر قبل و بعد از سقوط صدام
سپاه بدر در ایران به دنیا آمد و بعد هم با دستور و حمایت آیتالله «سید محمد باقر حکیم» مبنی تشکیل یک نهاد نظامی در عراق سازمان یافت.
اگر بخواهیم درباره قبل از جریان تشکیل سپاه بدر و وضعیت مردم عراق توضیح بدهیم، مردم شمال عراق از جمله «کرکوک» به شدت با افکار صدام مخالف بودند. اینها مخالف جنگ عراق علیه ایران که هشت سال طول کشید، بودند و حتی از نظر مادی و معنوی به ایران کمک میکردند.
با توجه به اینکه سپاه بدر قبل از سقوط صدام تشکیل شد، مردم نگاه و ذهنیت خوبی از این سپاه نداشتند. حتی برخی میگفتند این سپاه حدود شرعی را هم رعایت نمیکند.
این بحث در مدرسههای ما هم مطرح میشد، به یاد دارم که در دوران نوجوانیام معلم ما علیه سپاه بدر حرف میزد و میگفت: «آنها حتی نمیدانند خواهر و مادر و ناموس و غیرت یعنی چه؟».
در واقع تبلیغات منفی علیه سپاه بدر در عراق زیاد بود اما کمکم با برخوردهایی که مردم با نیروهای سپاه بدر پیدا کردند، دیدند که این حرفها صحت ندارد. دیدگاه منفی علیه سپاه بدر در بیشتر مردم تا زمان سقوط صدام ادامه داشت و بعد از سقوط صدام ذهنیت 95 درصد از مردم به ویژه شیعیان عراق نسبت به سپاه بدر تغییر کرد و آنها طرفدار این سپاه شدند.
این دیدگاه طوری تغییر کرد که حتی بنده وارد سپاه بدر شدم؛ در طول این سالها افرادی که در بدر دیدم مجاهدان فیسبیلالله هستند. یعنی حاضرند برای حفظ اسلام مقابل تمام دشمنان و کافران بایستند و حتی داخل آتش شوند.
* عمده فعالیتهای سپاه بدر
با توجه به اینکه در حال حاضر تهاجم فرهنگی علیه اسلام بیشتر شده است، لذا باید ما هم با کارهای فرهنگی در مقابل این تهاجمات ایستادگی کنیم. در این راستا نیروهای سپاه بدر هم وارد عمل شدهاند و کارهای متنوعی در حوزههای عقیدتی فرهنگی انجام میدهند.
اگر بخواهیم به نمونهای از این مسائل بپردازیم، بحث مقابله با ترویج افکار ضد اسلام است. در بحث انقلاب اسلامی ایران، نهضت جهانی اسلام، ولایت فقیه کارهایی انجام میدهیم. برای نمونه با توجه به اینکه تبلیغات علیه امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) و انقلاب اسلامی ایران انجام میگرفت، برخی مردم ایشان را نمیشناختند و نمیدانستند هدف از نهضت ایشان چه بوده است. لذا با همکاری دوستان در حال شناساندن انقلاب اسلامی ایران به مردم هستیم. البته در صورت نیاز به عنوان نیروهای رزمی هم به میدان میرویم.
* کمکهای مردم عراق به جبهههای ایران
در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران برخی از مردم میدانستند که هدف صدام و استکبار جهانی از بین بردن انقلاب اسلامی ایران بوده است. هر کمکی که از دستشان برمیآمد، انجام میدادند. به خاطر دارم زنهای روستا و شهرهای شمال عراق طلاهای خودشان را برای کمک به جبهه به ایران میفرستادند. مردان عراقی هم دینارهای ارزشمند معادل 5 دلار آمریکایی در آن زمان را به ایران میفرستادند. بنده به یاد دارم که داییام آن موقع 20 دینار به ایران فرستاد.
علاوه بر این مردم عراق برای رزمندگان اسلام دعا میکردند؛ یادم است پدر بزرگ و مادربزرگهای ما با گریه برای رزمندگان اسلام دعا میکردند.
در رابطه با اعزام نیروها هم سربازهایی که به اجبار توسط صدام به جنگ رفته بودند، فرار میکردند و به رزمندگان اسلام میپیوستند یا اینکه به عنوان اسیر عراقی در جبهه حضور پیدا میکردند، مزار تعداد زیادی از این نیروها در گلزار شهدای قم است. رزمندگان عراقی در عملیات «مرصاد» هم حضور پیدا کردند و حدود 250 رزمنده عراقی در این عملیات به شهادت رسیدند.
* پیکر اسرای ایرانی که توسط صدامیها به اروند ریخته شد
یادم است که در دوران جنگ گاهی گفته میشد اسرای ایرانی را از کرکوک عبور میدادند و به موصل و بغداد منتقل میکردند. در ضمن زندانی به نام «شعبه الخامسه» بود که برخی از اسرای ایرانی را به آنجا میبردند؛ کمتر کسی از این زندان جان سالم به در میبرد؛ خوفناک بودن این زندان به گوش عموم مردم رسیده است طوری که وقتی مردم محلی میخواهند بچههایشان را بترسانند از این زندان نام میبرند.
در ضمن بعد از اینکه در سال 1369 اسرای ایرانی به کشور منتقل شدند، گروهی از اسرا توسط صدام نگه داشته شد که حدود 500 نفر بودند؛ بعثیها پیکر این اسرا را 3 سال قبل از سقوط رژیم صدام داخل اروند ریختند؛ البته میگفتند که این اسرای ایرانی بیمار شدند اما به نظر میرسد که این اسرا توسط صدامیها اعدام شده بودند این اسرای ایرانی اکثرا در «شعبه الخامسه» بودند.
* هر زندانی روزانه 3 لیوان آب
بنده بعد از سقوط رژیم صدام آن زندان را دیدم. با توجه به آثار و ابزار به جا مانده مشخص است که شرایط وحشتناکی در این زندان حاکم بود.
البته یکی از شیعیان ترکمان شمال عراق 10 سال در «شعبه الخامسه» زندانی بود؛ او تعریف میکرد که «زندانیها را به صندلی آهنی متصل به برق میبستند کمتر کسی از روی این صندلی زنده بلند میشد. یک روز هم یکی از افسران بعثی از من سؤالی پرسید و جواب ندادم. او چنان با کفشی که در پا داشت، به دهانم زد که تمام دندانهایم ریخت». اکنون تمام دندانهای این آقا مصنوعی است.
او در ادامه میگفت: «هر روز 3 لیوان آب میدادند. یک لیوان برای وضو، یک لیوان برای خوردن و یک لیوان برای طهارت. در یک اتاق 25 متری 30 نفر زندانی بودیم حتی نمیتوانستیم بخوابیم». بیاحترامی به این افراد طوری بود که این زندانی نمیتوانست بیان کند.
* سادات جوانی که در حال چرخ شدن میخندید
یک از روحانیون که اکنون در شهر نجف اشرف تدریس میکند با آیتالله محمدباقر حکیم در یک زندان بود و اکنون مورد وثوق مراجع است تعریف میکرد: «یکی از ابزار کشتار و شکنجه روحی صدام، چرخ گوشت آدم بود؛ گروهی از ما را به محل چرخ گوشت بردند؛ یک جوانی را داخل چرخ گوشت انداختند؛ ما فکر کردیم میخواهند ما را هم در چرخ گوشت بیاندازند اما یک نفر پشت سرم بود، گفت: نه اینها میخواهند ما را بترسانند.
یکبار هم یکی از سادات را داخل چرخ گوشت انداختند؛ این جوان در ابتدا گریه میکرد، درد داشت.
گفتم: پسرم تو متدین هستی چرا گریه میکنی؟!
گفت: به فکر نامزدم هستم که چه بلایی سر او خواهد آمد. بعد از لحظاتی دیدم آن جوان دارد میخندد، پیش خود گفتم: حتماً از فشار درد دیوانه شده است.
به او گفتم: چرا میخندی؟
گفت: خدا شاهد است که امام حسین علیهالسلام منتظر من است».
برخی دیگر از زندانیان میگفتند: بعثیها از دو طرف دست افراد را میگرفتند آن قدر روی استخوان دست میزدند که میشکست.
* عزادارنی که اعدام میشدند
اکنون داریم میبینیم که به لطف خداوند مردم عراق و سایر ملل در روز عاشورا و اربعین حسینی مراسم عزاداری باشکوهی در کربلا برگزار میکنند. آن زمان صدامیها مانع از زیارت امام حسین علیهالسلام میشد به ویژه در روز عاشورا. اگر هم متوجه میشدند، زائران را اعدام میکردند.
همین بحث پیادهروی اربعین در دوره رژیم صدام هم بود؛ اما به صورت مخفیانه انجام میگرفت. اگر کسی را در این رابطه میگرفتند، اعدام میشد.
جنایتهای رژیم بعث عراق بیشمار است؛ نمونهای از آن در سال 1991 بود که نیروهای صدام بیش از 4 هزار نفر از کسانی که در انتفاضه ضد رژیم شرکت داشتند را در حرم امام حسین علیهالسلام جمع کرد و تیرباران کردند. تا 6 ماه دیوارهای حرم امام حسین علیهالسلام خونآلود بود؛ آثار گلولهها هنوز هم روی دیوارهای سنگی حرم امام حسین علیهالسلام دیده میشود.
از دیگر جنایتهای رژیم بعث عراق این بود که سپهبد حسین کامل حسن المجید داماد صدام تا حرم امام حسین علیهالسلام را به توپ بست. او در جمع شیعیان میگفت: «من هم حسین هستم این هم حسین است؛ هرکس با من است، بنشیند و هرکس با این حسین است بلند شود» سپس داماد صدام آنهایی که بلند میشدند را در لحظه میکشت.
* وحدت مسلمانان؛ عامل پیروزی اسلام در جهان
در حال حاضر که دنیا به دنبال راه نجات است، مسلمانان جهان باید به وحدت برسند. وقتی که رسانههای متعدد را رصد میکنیم میبینیم که دشمن از طریق تفرقهافکنی بین شیعه و سنی به نوعی میخواهد ملتها را به جان هم بیاندازد باید ما هوشیار باشیم. هر چقدر وحدت بیشتری داشته باشیم زودتر به پیروزی اسلام در جهان خواهیم رسید تا پیروزی نهایی اسلام با ظهور حضرت مهدی علیهالسلام.
انتهای پیام/
در سالهای 1363- 1364 تیپ بدر به صورت یک تیپ سازمان یافته و منظم درآمد و وارد فاز عملیات نظامی شد. از سال 1364 این تیپ گسترش یافت. در این میان صدها تن از اسرای عراقی که در کمپهای نگهداری اسرا زندگی میکردند، به این نتیجه رسیدند که صدام آنها را به زور و با فریب به جبهه کشانده تا با ایرانیها بجنگند، این دسته از اسیران ابراز علاقه کردند تا در نبرد حق و باطل در جبهه اسلام قرار گیرند و با ارتش رژیم بعث عراق بجنگند. مسئولان جمهوری اسلامی هم از این علاقمندی اسرا استقبال کردند و اسیران عراقی آزاده را به تیپ بدر ملحق کردند.
شهید اسماعیل دقایقی
این یک حرکت بی سابقه بود. پیش از این در دنیا دیده نشده که مجموعهای که به عنوان اسیران جنگی نگهداری میشوند، داوطلبانه علیه ارتش کشورشان بجنگند لذا تیپ بدر با همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت جذب اسیران آزاده عراقی را بر عهده گرفت.
در اصل تیپ بدر از دو دسته تشکیل شد؛ یک دسته از مجاهدان عراقی که از جبهه صدام فرار کرده و به جبهه اسلام پناه آورده بودند؛ دسته دوم از اسیران عراقی آزاد شده که داوطلبانه خواهان شرکت در جبهههای جنگ بودند. مجاهدان عراقی همواره تحت تعقیب عوامل صدام قرار داشتند و اگر به چنگ صدام میافتادند، اعدام میشدند.
آیتالله شهید سید محمدباقر حکیم در جوار امام
«عبدالحمید عباسی» از نیروهای سپاه بدر در شمال غرب عراق است که در گفت و گو با خبرگزاری فارس به دیدگاه مردم عراق نسبت به سپاه بدر قبل و بعد از سقوط رژیم بعث عراق، فعالیتهای این سپاه، کمکهای مردم در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران و جنایتهای صدام علیه مردم کشورش پرداخته است.
* وضعیت سپاه بدر قبل و بعد از سقوط صدام
سپاه بدر در ایران به دنیا آمد و بعد هم با دستور و حمایت آیتالله «سید محمد باقر حکیم» مبنی تشکیل یک نهاد نظامی در عراق سازمان یافت.
اگر بخواهیم درباره قبل از جریان تشکیل سپاه بدر و وضعیت مردم عراق توضیح بدهیم، مردم شمال عراق از جمله «کرکوک» به شدت با افکار صدام مخالف بودند. اینها مخالف جنگ عراق علیه ایران که هشت سال طول کشید، بودند و حتی از نظر مادی و معنوی به ایران کمک میکردند.
با توجه به اینکه سپاه بدر قبل از سقوط صدام تشکیل شد، مردم نگاه و ذهنیت خوبی از این سپاه نداشتند. حتی برخی میگفتند این سپاه حدود شرعی را هم رعایت نمیکند.
این بحث در مدرسههای ما هم مطرح میشد، به یاد دارم که در دوران نوجوانیام معلم ما علیه سپاه بدر حرف میزد و میگفت: «آنها حتی نمیدانند خواهر و مادر و ناموس و غیرت یعنی چه؟».
در واقع تبلیغات منفی علیه سپاه بدر در عراق زیاد بود اما کمکم با برخوردهایی که مردم با نیروهای سپاه بدر پیدا کردند، دیدند که این حرفها صحت ندارد. دیدگاه منفی علیه سپاه بدر در بیشتر مردم تا زمان سقوط صدام ادامه داشت و بعد از سقوط صدام ذهنیت 95 درصد از مردم به ویژه شیعیان عراق نسبت به سپاه بدر تغییر کرد و آنها طرفدار این سپاه شدند.
این دیدگاه طوری تغییر کرد که حتی بنده وارد سپاه بدر شدم؛ در طول این سالها افرادی که در بدر دیدم مجاهدان فیسبیلالله هستند. یعنی حاضرند برای حفظ اسلام مقابل تمام دشمنان و کافران بایستند و حتی داخل آتش شوند.
* عمده فعالیتهای سپاه بدر
با توجه به اینکه در حال حاضر تهاجم فرهنگی علیه اسلام بیشتر شده است، لذا باید ما هم با کارهای فرهنگی در مقابل این تهاجمات ایستادگی کنیم. در این راستا نیروهای سپاه بدر هم وارد عمل شدهاند و کارهای متنوعی در حوزههای عقیدتی فرهنگی انجام میدهند.
اگر بخواهیم به نمونهای از این مسائل بپردازیم، بحث مقابله با ترویج افکار ضد اسلام است. در بحث انقلاب اسلامی ایران، نهضت جهانی اسلام، ولایت فقیه کارهایی انجام میدهیم. برای نمونه با توجه به اینکه تبلیغات علیه امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) و انقلاب اسلامی ایران انجام میگرفت، برخی مردم ایشان را نمیشناختند و نمیدانستند هدف از نهضت ایشان چه بوده است. لذا با همکاری دوستان در حال شناساندن انقلاب اسلامی ایران به مردم هستیم. البته در صورت نیاز به عنوان نیروهای رزمی هم به میدان میرویم.
* کمکهای مردم عراق به جبهههای ایران
در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران برخی از مردم میدانستند که هدف صدام و استکبار جهانی از بین بردن انقلاب اسلامی ایران بوده است. هر کمکی که از دستشان برمیآمد، انجام میدادند. به خاطر دارم زنهای روستا و شهرهای شمال عراق طلاهای خودشان را برای کمک به جبهه به ایران میفرستادند. مردان عراقی هم دینارهای ارزشمند معادل 5 دلار آمریکایی در آن زمان را به ایران میفرستادند. بنده به یاد دارم که داییام آن موقع 20 دینار به ایران فرستاد.
علاوه بر این مردم عراق برای رزمندگان اسلام دعا میکردند؛ یادم است پدر بزرگ و مادربزرگهای ما با گریه برای رزمندگان اسلام دعا میکردند.
در رابطه با اعزام نیروها هم سربازهایی که به اجبار توسط صدام به جنگ رفته بودند، فرار میکردند و به رزمندگان اسلام میپیوستند یا اینکه به عنوان اسیر عراقی در جبهه حضور پیدا میکردند، مزار تعداد زیادی از این نیروها در گلزار شهدای قم است. رزمندگان عراقی در عملیات «مرصاد» هم حضور پیدا کردند و حدود 250 رزمنده عراقی در این عملیات به شهادت رسیدند.
* پیکر اسرای ایرانی که توسط صدامیها به اروند ریخته شد
یادم است که در دوران جنگ گاهی گفته میشد اسرای ایرانی را از کرکوک عبور میدادند و به موصل و بغداد منتقل میکردند. در ضمن زندانی به نام «شعبه الخامسه» بود که برخی از اسرای ایرانی را به آنجا میبردند؛ کمتر کسی از این زندان جان سالم به در میبرد؛ خوفناک بودن این زندان به گوش عموم مردم رسیده است طوری که وقتی مردم محلی میخواهند بچههایشان را بترسانند از این زندان نام میبرند.
در ضمن بعد از اینکه در سال 1369 اسرای ایرانی به کشور منتقل شدند، گروهی از اسرا توسط صدام نگه داشته شد که حدود 500 نفر بودند؛ بعثیها پیکر این اسرا را 3 سال قبل از سقوط رژیم صدام داخل اروند ریختند؛ البته میگفتند که این اسرای ایرانی بیمار شدند اما به نظر میرسد که این اسرا توسط صدامیها اعدام شده بودند این اسرای ایرانی اکثرا در «شعبه الخامسه» بودند.
* هر زندانی روزانه 3 لیوان آب
بنده بعد از سقوط رژیم صدام آن زندان را دیدم. با توجه به آثار و ابزار به جا مانده مشخص است که شرایط وحشتناکی در این زندان حاکم بود.
البته یکی از شیعیان ترکمان شمال عراق 10 سال در «شعبه الخامسه» زندانی بود؛ او تعریف میکرد که «زندانیها را به صندلی آهنی متصل به برق میبستند کمتر کسی از روی این صندلی زنده بلند میشد. یک روز هم یکی از افسران بعثی از من سؤالی پرسید و جواب ندادم. او چنان با کفشی که در پا داشت، به دهانم زد که تمام دندانهایم ریخت». اکنون تمام دندانهای این آقا مصنوعی است.
او در ادامه میگفت: «هر روز 3 لیوان آب میدادند. یک لیوان برای وضو، یک لیوان برای خوردن و یک لیوان برای طهارت. در یک اتاق 25 متری 30 نفر زندانی بودیم حتی نمیتوانستیم بخوابیم». بیاحترامی به این افراد طوری بود که این زندانی نمیتوانست بیان کند.
* سادات جوانی که در حال چرخ شدن میخندید
یک از روحانیون که اکنون در شهر نجف اشرف تدریس میکند با آیتالله محمدباقر حکیم در یک زندان بود و اکنون مورد وثوق مراجع است تعریف میکرد: «یکی از ابزار کشتار و شکنجه روحی صدام، چرخ گوشت آدم بود؛ گروهی از ما را به محل چرخ گوشت بردند؛ یک جوانی را داخل چرخ گوشت انداختند؛ ما فکر کردیم میخواهند ما را هم در چرخ گوشت بیاندازند اما یک نفر پشت سرم بود، گفت: نه اینها میخواهند ما را بترسانند.
یکبار هم یکی از سادات را داخل چرخ گوشت انداختند؛ این جوان در ابتدا گریه میکرد، درد داشت.
گفتم: پسرم تو متدین هستی چرا گریه میکنی؟!
گفت: به فکر نامزدم هستم که چه بلایی سر او خواهد آمد. بعد از لحظاتی دیدم آن جوان دارد میخندد، پیش خود گفتم: حتماً از فشار درد دیوانه شده است.
به او گفتم: چرا میخندی؟
گفت: خدا شاهد است که امام حسین علیهالسلام منتظر من است».
برخی دیگر از زندانیان میگفتند: بعثیها از دو طرف دست افراد را میگرفتند آن قدر روی استخوان دست میزدند که میشکست.
* عزادارنی که اعدام میشدند
اکنون داریم میبینیم که به لطف خداوند مردم عراق و سایر ملل در روز عاشورا و اربعین حسینی مراسم عزاداری باشکوهی در کربلا برگزار میکنند. آن زمان صدامیها مانع از زیارت امام حسین علیهالسلام میشد به ویژه در روز عاشورا. اگر هم متوجه میشدند، زائران را اعدام میکردند.
همین بحث پیادهروی اربعین در دوره رژیم صدام هم بود؛ اما به صورت مخفیانه انجام میگرفت. اگر کسی را در این رابطه میگرفتند، اعدام میشد.
جنایتهای رژیم بعث عراق بیشمار است؛ نمونهای از آن در سال 1991 بود که نیروهای صدام بیش از 4 هزار نفر از کسانی که در انتفاضه ضد رژیم شرکت داشتند را در حرم امام حسین علیهالسلام جمع کرد و تیرباران کردند. تا 6 ماه دیوارهای حرم امام حسین علیهالسلام خونآلود بود؛ آثار گلولهها هنوز هم روی دیوارهای سنگی حرم امام حسین علیهالسلام دیده میشود.
از دیگر جنایتهای رژیم بعث عراق این بود که سپهبد حسین کامل حسن المجید داماد صدام تا حرم امام حسین علیهالسلام را به توپ بست. او در جمع شیعیان میگفت: «من هم حسین هستم این هم حسین است؛ هرکس با من است، بنشیند و هرکس با این حسین است بلند شود» سپس داماد صدام آنهایی که بلند میشدند را در لحظه میکشت.
* وحدت مسلمانان؛ عامل پیروزی اسلام در جهان
در حال حاضر که دنیا به دنبال راه نجات است، مسلمانان جهان باید به وحدت برسند. وقتی که رسانههای متعدد را رصد میکنیم میبینیم که دشمن از طریق تفرقهافکنی بین شیعه و سنی به نوعی میخواهد ملتها را به جان هم بیاندازد باید ما هوشیار باشیم. هر چقدر وحدت بیشتری داشته باشیم زودتر به پیروزی اسلام در جهان خواهیم رسید تا پیروزی نهایی اسلام با ظهور حضرت مهدی علیهالسلام.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
راستی چطور است عراقی ها شدن برادرانتون ؟ 8 سال کی بود مردم رو به خاک سیاه کشوند ؟ مرگ بر امریکا و اسراییل میگید اما عراق اصل کاری شده برادر
پاسخ